روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش چهل‌وچهارم)

بنیان‏‌های فقهی و اجتماعی ولایت فقیه

روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش ۵۰)

ولایت‌؛ تداوم نبوت

«...چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز، روزه‌اش روزه و عباداتش عبادت نیست. چرا اگر جامعه‌ای و امتی ولایت ندارد اگر همه عمر را به نماز و روزه و تصدق تمام اموال بگذراند،باز لایق لطف خدا نیست...مسأله ولایت در دنباله بحث نبوت است... اگر ولایت نباشد، نبوت هم ناقص می‌ماند...»
«...چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز، روزه‌اش روزه و عباداتش عبادت نیست. چرا اگر جامعه‌ای و امتی ولایت ندارد اگر همه عمر را به نماز و روزه و تصدق تمام اموال بگذراند،باز لایق لطف خدا نیست...مسأله ولایت در دنباله بحث نبوت است... اگر ولایت نباشد، نبوت هم ناقص می‌ماند...»
کد خبر: ۱۴۸۳۰۰۹
نویسنده سعید مستغاثی - نویسنده و پژوهشگر
 
آنچه آمد، بخشی از یکی ازسخنرانی‌های مهم حضرت آیت‌ا...خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال۱۳۵۳ در مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه السلام) بود. رمضان مبارکی که در آن استادان و دانشجویان و دانش‌آموزان و جوانان پرشور به‌پای درس استاد مبارز نهضت امام خمینی، حجت‌الاسلام سید‌علی حسینی خامنه‌ای با عنوان احیاگر تفکر نوین اسلامی نشستند و فرهنگ انقلابی و حماسه‌ساز اسلام را از ایشان فرا گرفتند. آیت‌ا...خامنه‌ای در آن ایام و در آن شرایط خفقان‌بار رژیم طاغوت، طی بیست‌و‌هفت سخنرانی که بعدا در مجموعه و کتابی تحت عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» منتشر شد، ابعاد مختلف اندیشه اسلامی را تشریح و تبیین کرده و با سبکی نو، به شیفتگان اسلام انقلابی عرضه داشتند.  از میان این شب‌ها، شش سخنرانی به مساله مهم «ولایت» اختصاص داشت که در آن سال‌ها، موضوع بسیار بنیادی و اساسی برای برپایی یک قیام اسلامی به شمار می‌آمد و خصوصا با توجه به طرح حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اواخر سال۱۳۴۸ از سوی رهبری نهضت، حضرت امام خمینی (رحمه‌ا...‌علیه) به‌عنوان هدف استراتژیک نهضت، تبیین و تشریح مساله ولایت و ارتباط آن با نهضت امام و برقراری حکومت اسلامی بسیار ضروری می‌نمود. چنانچه براساس دستور حضرت امام در آن ایام، بسیاری از انقلابیون پیرو ایشان، در مجامع و کلاس‌های خصوصی و محافل عمومی، به طرح این مساله می‌پرداختند.حضرت آیت‌ا...خامنه‌ای در بخشی دیگر از آن سخنرانی به تبیین هدف بعثت پیامبر اکرم‌(صلی‌ا... علیه و آله) و اتصال آن به ولایت امیرالومنین علی‌(علیه‌السلام) پرداخته و گفتند: «... پیغمبر خدا برای چه می‌آید؟ پیغمبر از برای به تکامل‌رساندن انسان می‌‌آید، برای تخلق‌دادن انسان‌ها به اخلاق‌ا... می‌‌آید، برای کامل‌کردن، به تمام رساندن مکارم اخلاق می‌آید... اکنون باید دید که پیغمبر از چه‌راهی و از چه‌وسیله‌ای برای ساختن انسان استفاده می‌کند و چگونه انسان‌ها را می‌سازد. آیا مدرسه درست می‌کند؟ مکتب فلسفی درست می‌کند؟ صومعه و جایگاه عبادت درست می‌کند؟ پیغمبر برای ساختن انسان، کارخانه انسان‌سازی درست می‌کند. پیغمبر ترجیح می‌دهد که ده‌سال، بیست‌سال دیرتر موفق شود اما آنچه می‌سازد، یک انسان و دو انسان و بیست انسان نباشد. بلکه می‌خواهد کارخانه انسان‌سازی درست کند. کارخانه انسان‌سازی، جامعه و نظام اسلامی است... جامعه اسلامی چیست؟ آن جامعه‌ای، آن تمدنی که در راس آن جامعه، خدا حکومت می‌کند. قوانین آن جامعه، قوانین خدایی است، حدود الهی در آن جامعه جاری می‌شود، عزل و نصب را خدا می‌کند؛ در مخروط اجتماعی، در راس مخروط خداست و پایین‌تر از خدا همه انسانیت و همه انسانها هستند، تشکیلات را دین خدا به‌وجود می‌آورد، قانون صلح و جنگ را مقررات الهی ایجاد می‌کند، روابط اجتماعی را، اقتصاد را، حکومت را، حقوق را و همه را دین خدا تعیین می‌کند و دین خدا اجرا می‌کند و دین خدا دنبال این قانون می‌ایستد، این جامعه اسلامی است...»
متاسفانه امروزه برخی از کج‌فهمان حتی در میان پیروان اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام)، ولایت را دوست‌داشتن امیرالمومنین علی‌ابن‌ابیطالب‌(علیه‌السلام) و ائمه اطهار معنی می‌کنند. یعنی همان تفسیر ساده‌اندیشانه‌ای که از خطبه غدیر حضرت رسول اکرم (صلی‌اله علیه و آله) درباره ولایت علی‌بن ابیطالب (علیه‌السلام) می‌شود و کلام حضرت رسول مبنی بر «وجوب ولایت علی بر هر کسی که ولایت پیامبر را قبول دارد» تعبیر می‌شود به دوست‌داشتن حضرت علی‌(علیه السلام) توسط هرکه حضرت رسول اکرم (صلی‌اله علیه و آله) را دوست دارد! آیت‌ا... خامنه‌ای در آن سلسله‌سخنرانی‌های ماه رمضان در این‌باره گفتند: «... ضامن بقای ولایت، به‌معنای اول هم همین است که جامعه یک مرکز فرماندهی مقتدری در درون خود داشته باشد تا همه عناصر فعال و بانشاط این جامعه، نشاط فکری خود، نشاط عملی خود را از آن مرکز الهام بگیرند، آن مرکزی که در بطن جامعه و متن جامعه اسلامی همه جناح‌ها را اداره بکند و هرکسی را به کار لایق‌شان خودش مشغول بکند، از تعارض‌ها جلوگیری و نیروها را به یک سمت هدایت بکند. چنین مرکز و چنین‌کسی باید از سوی خدا باشد، باید عالم باشد، باید یک موجود تبلور‌یافته‌ای از تمام عناصر سازنده اسلام باشد، باید مظهر قرآن باشد، چنین کسی در فرهنگ اسلامی ما «ولی» نام دارد. پس ولایت درجامعه اسلامی ایجاب می‌کندکه«ولی» درجامعه وجودداشته باشد...»براین اساس است‌که پیروان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بایستی به خودشان بازگردند و ببینند که آیا دارای ولایت هستند؟ ولایتی که به‌معنای وابستگی فکری و عملی هرچه بیشتر و روز‌افزون‌تر با ولی است. باید ولی را یافت. ولی خدا را بشناسیم. آن‌که ولی حقیقی جامعه اسلامی است و این جامعه را می‌تواند براساس قرآن (حکم خدا) و سیره رسول اکرم(علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) از پیچ‌و‌خم‌های روزگار به سوی تعالی و رستگاری پیش برد. و پس از این‌که ولی خدا مشخص شد باید از لحاظ فکر و عمل و روحیات و راه‌و‌رسم و روش به او متصل گردید، مرتبط شد و به دنبالش حرکت کرد، به‌گونه‌ای که تلاش و جهاد و دوستی و دشمنی و جبهه‌بندی‌های ما عین او باشد. چنین است که گفته می‌شود دارای ولایت هستیم. اگر از جنبه فکری و به لحاظ عملی با ولی امر سازگار باشیم، آنگاه دارای ولایت هستیم.  متأسفانه امروزه در برخی محافل به‌ظاهر دینی ولی اساسا سکولار، ولایت منحصر شده است به این‌که در دل مهر علی‌بن‌ابیطالب باشد و قطره‌ای هم اشک برای امیرالمومنین ریخته شود، ولی عمل وفکر واندیشه بر ضد اندیشه حضرت امام علی (علیه السلام) است. از ولایت، افسانه و اسطوره و در واقع خرافه‌ای درست می‌کنند و دل خوش می‌دارند که از جمله موالی حضرت علی‌بن‌ابیطالب (علیه السلام) و دارای ولایت هستند.  در‌حالی که براساس روایات و احادیث متعدد از پیامبر اکرم (صلی اله علیه و آله) و ائمه معصوم (علیهم السلام)، جامعه‌ای دارای ولایت است که در آن امام و جانشینانش منشا امر و نهی باشند؛ همه رشته‌ها از آنان ناشی شود. عملا جامعه را اداره کنند و پرچم جنگ و صلح را برافرازند. اگر چنین ولایتی وجود دارد، بایستی به‌دنبالش حرکت کرد و لحظه‌ای هم به خود تردید راه نداد و اگر نیست بایستی او را یافت. چگونه و با چه ملاک و معیارهایی ؟ حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در همان سلسله سخنرانی‌ها و براساس احادیث و روایات معتبر، پاسخ این سؤال را داده و گفته اند: «یک ولی با صفاتی مشخص می‌شود. همان‌طور که در حدیث معروف فرموده اند‌: اما من کان من الفقها، صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه... این‌طوری ولی را مشخص می‌کنند. این هم از طرف خداست... »
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها