با این وجود، او عقیده دارد آنچه در فیلمهای فلسطینی اهمیت اصلی را دارد، بیان دردها و رنجهای ملت آواره فلسطین است و نه ژانری که به تعریف این مصیبتها میپردازد. به باور مشاراوی، تولیدات سینمای فلسطین باید بیانگر داستان زندگی سخت مردم آن در مواجهه با اشغال و تجاوزاتی باشد که به صورت سیستماتیک و روزمره علیه ملت بیدفاع و صلحطلب فلسطین اعمال میشود.
کبوتری به سفیدی آزادی
رویاهای گذرا، داستانی لطیف، جذاب و تاثیرگذار دارد و ماجراهای سامی (با بازی عادل ابوآییش) پسربچه کوچکی را به تصویر میکشد که در دوازده سالگی مصیبتهایی را تحمل کرده که در دنیای خارج حتی بزرگسالان هم آنها را تجربه یا تحمل نکردهاند. سامی ساکن یکی از اردوگاههای مهاجران فلسطینی در دامنه کرانه غربی است.پدر سامی به دلیل فعالیتهای سیاسی در زندانهای اسرائیل محبوس است و کبوتر موردعلاقه او ازقفس گریخته است.سامی سفری طولانی و سخت را در پیش میگیرد تا به بیتلحم نزد عمویش (با بازی اشرف برهوم)برود.هدف از سفر،پیدا کردن کبوتر گمشده پدر و دریافت کمک از عمو برای این منظوراست.سفر سامی با چالشهایی همراه است و او اطمینان ندارد که بتواند پرنده را دوباره پیدا کند.
امید به پایان اشغالگری
البته سفر اودیسهوار سامی در پس زمینهاش موضوع تجاوز اسرائیل و واقعیتهای تلخ اشغال سرزمین فلسطین را با خود دارد و این موضوع، تاثیرات خاص خود را بر این سفر میگذارد.اماداستان فیلم مشخصا درارتباط با این موضوع نیست. با وجود جنگ و کشتار و آوارگی، لحن داستان فیلم امیدوارکننده است وپیام امید میدهد.این نکتهای است که مشاراوی روی آن تاکید زیادی دارد و با اصرار دربارهاش صحبت میکند:«برای فیلمسازان فلسطینی ساختن فیلمی رئال و واقعگرا بسیار سخت و دشوار است.زمانی که چیزی به نام امید وجود ندارد و شاید یاس و تردید فضای عمومی جامعه را در خود میگیرد، این وظیفه سینما و هنرمندان آن است که دست به خلق آن بزنند. باید با فیلمهایمان این نکته را به مردم نشان دهیم و کمک کنیم تا آن را لمس و باور کنند. باید به امید باور داشت، زیرا امید یکی از راههای مهم مقاومت در برابر سلطه و تجاوز است. بخشی از مقاومت ما همین امیدی است که به آینده داریم. بعد از سالهای طولانی اشغال، هنوز هم نور امید در دل ما زنده است. دلیلش چیست؟ ما فردا و آینده را دوست داریم و مطمئنیم که بالاخره یک روز صاحب سرزمین خود شده و آوارگی به پایان میرسد.»
فیلمبرداری چالش برانگیز
مشاراوی تمام صحنههای فیلمش را در مکانهای واقعی در کرانه باختری رود اردن، بیتلحم و حیفا فیلمبرداری کرد. کار فیلمبرداری در این مناطق بهشدت چالش برانگیز بود:« میدانستم با مشکلات زیادی روبهرو خواهم شد و از مواجهه با آنها شگفتزده نمیشدم. این کار سختیهای خاص خودش را داشت.باید از قبل تمام کارهارا برنامهریزی میکردم و از قبل میدانستم قرار است چه کارهایی انجام دهیم. واقعیت این است که ما تمام تجهیزات خود از بازیگران و عوامل صحنه گرفته تا دوربین فیلمبرداری ونورراازخارج ازفلسطین باخودآورده بودیم.هیچ اطمینانی وجودنداشت که سربازان اسرائیلی در کارمان ممانعت و سنگاندازی نکنند. به همین دلیل، برای کار فیلمبرداری همواره طرح دوم و حتی سوم را داشتم. این کار کمک میکرد تا اگر نتوانستیم کارمان را طبق روال پیش ببریم، راهها و گزینههای دیگری هم داشته باشیم.»
انتقال دشوار
انتقال بازیگران و عوامل از بیرون ازکرانه رود غربی به این مکان، دشواریهای زیادی به همراه داشت: «عوامل را از مکانهای متفاوتی انتخاب کردیم وهر کسی باید امکان ورود و خروج به محل فیلمبرداری را پیدا میکرد. خب، ما داشتیم بدون اجازه مسئولان اسرائیلی فیلمبرداری میکردیم و همین کار را سختتر میکرد.احساسات و روحیه تکتک عوامل تولید با هر اتفاق کوچک و بزرگی تغییر میکرد و این در شرایطی بود که هرلحظه امکان رخ دادن اتفاقی پیشبینی نشده وجود داشت. زمان فیلمبرداری جنگ غزه شروع شد و ما باید در شرایطی بسیار سخت کارمان را به اتمام میرساندیم.»
ایست بازرسی
مشاراوی خودش در غزه به دنیا آمده و خانوادهاش به دلیل تجاوزات نیروهای ارتش اسرائیل مجبور به کوچ به جفا شدهاند:«من سال۱۹۶۲ در غزه به دنیا آمدم. اولین خاطراتی که از دوران کودکی دارم، خاطرات جنگ است که همواره با من همراه بوده و با احساسات و تفکراتم عجین شده است. من همیشه در حدفاصل مراکز ایست بازرسی زندگی کردهام. این مراکز بخشی از چشماندازهای زندگیام بوده است. برای اینکه خودم را به بیتلحم برسانم باید از مرکز ایست بازرسی رد شوم و این سفر هر بار حدود یک ساعت طول میکشد.»
اصرار بر لوکیشن واقعی
با وجود تمام مشکلات و موانع برسر راه فیلمبرداری، فیلمساز اصرار داشت فیلمش را در لوکیشنهای واقعی فیلمبرداری کند: «این کار حیاتی بود و نمیتوانستم کار دیگری کنم. به تماشاگران فلسطینیام فکر میکردم و میدانستم این کار را باید بهخاطر و برای آنان انجام دهم. آنها با تمام این مناطق و لوکیشنها آشنایی دارند. میدانند باید از کدام مسیر رد شوند و در کدام ایست بازرسی توقف کنند. قصدم فیلمبرداری کارت پستالی لوکیشنهای واقعی نبود. این لوکیشنها روح داستان را به خوبی بیان و تعریف میکردند. قصدم نشان دادن زیباییهایی بود که اسرائیلیها نابود کرده بودند و میکنند. نمیخواستم این زیباییها را به شکلی توریستی به نمایش بگذارم. این در حالی است که جایی مثل بیتلحم جزو بهترین و زیباترین مکانهای توریستی دنیاست.»
فیلمسازی از غزه
مشاراوی که خودش را بشدت وابسته به غزه میداند، اوایل سال جاری میلادی تهیهکننده مستند «از زیر صفر» درباره این شهر بود که شامل تعدادی فیلم کوتاه از فیلمسازان مختلف میشود. او به نقش اجتماعی خودش به عنوان یک فیلمساز اشاره کرده و میگوید پیش از هر چیز یک فیلمساز متعهد است که باید داستان زندگی مردم کشورش را برای جهانیان به تصویر بکشد:« در چنین شرایط دشوار و پیچیدهای، ما به همبستگی نیاز داریم. من سینما را دوست دارم و میخواهم به عنوان یک فیلمساز مورد خطاب قرار گیرم. فیلمسازی عربتبار و فلسطینی که از غزه میآید.»
جذب جوانان برای روایت اول
فرهنگ مقاومت که در منطقه خاورمیانه به یک رویکردجدی در میان نسل جوان جهان عرب بدل شده، حالا تولیدکنندگان آثار سینمایی را به این صرافت انداخته تا در این زمینه شروع به تولید اثر کنند. از جهان عرب خبر میرسد فیلمسازان کشورهای مختلف عربی و از جمله فلسطین قصد دارند با آثار خود جوانان کشورهای خود را جذب سینمای بومی و تولیدات داخلی کنند.فرح نابلوسی، از فیلمسازان شناخته شده فلسطینی با تاکید بر میراث فرهنگی گذشتگان خود، میگوید، میل و عطش او برای فیلمسازی برای این بوده که داستانهای مردم سرزمین خود را برای مخاطبان به تصویر بکشد: «فکر میکنم این نکته بسیار مهم است که جوانان و نوجوانان الگوها و مدلهایی دارند که به آنها احترام میگذارند و تحسینشان میکنند. وظیفه ما بهعنوان هنرمند این است که به آنها مدلها و الگوهای درست و مناسبی را پیشنهاد کنیم تا انگیزههای درونی و پنهان آنها را شکل داده و سازماندهی کند. فیلمهای من درباره فلسطین و مردم آن است. این مضمون بیش ازچند دهه مورد توجه هنرمندان جهان عرب بوده است. این روزها که غزه در حال ویرانی کامل است و اهالی آن قتلعام میشوند، من در مقام فیلمساز علاقهمند ساخت فیلمهایی هستم که دارای عمق و مفهوم باشند تا واقعیتهای تلخ زندگی فلسطینیها را به بقیه مردم جهان به نمایش بگذارم. در این رابطه، هر آنچه که جوانان و نوجوانان جهان عرب را درگیر خود میکند، مرا نیز درگیر میکند.»
ازسوی دیگر یکی ازمهمترین کشورهای تأثیرگذار بر سینمای عرب، سینمای مصر است.سینمای این کشور گرچه جلال و اقبال چند دهه قبل را ندارد، همچنان در سرزمینهای عربی موردتوجه است. افکارعمومی این کشور بهدلیل همسایگی با باریکه غزه، بسیار تحت تأثیر حوادث فلسطین است و بههمین دلیل هنرمندان مصری نیز سعی دارند، روایتهای مردم فلسطین و رابطه تاریخی آنها با مصر را به تصویر بکشند. ضمن اینکه تعداد زیادی از فیلمسازان مهاجر فلسطینی به مصررفتهاند ودرصنعت سینمای این کشور فعالند.یکی ازآنها اسکندرکوپتی است که به تازگی با ساختن فیلم درام اجتماعی «تعطیلات خوش» زندگی سخت مردم کشورش را در مناطق اشغالی فلسطین روایت میکند وتجربیاتشان را با دیگران به اشتراک میگذارند.سرمایهگذاران مصری درحالی به مسأله فلسطین ورود کردهاندکه سیاستهای این کشور، بهویژه دربخش فرهنگی دردست صهیونیستهاستورژیم اشغالگرقدس سالهابا نفوذ درسینمای فلسطین روح آزادیخواهی این کشور عربی را از بین برده بود اما پس از طوفانالاقصی برخی سرمایهگذاران فرهنگی در مصر تلاش میکنند تا به موضوع فلسطین کشور همسایهشان بیش از گذشته توجه کنند.