همهچیز در روند آلودگی هوای اینروزها تکراری است؛ از وارونگی در هوای سرد گرفته تا تصمیمات مسئولان و تلاش برای ارائه راهکاری مؤثر در اینزمینه؛ حتی راه خلاصی از آلودگی هوا هم طی اینسالها تکراری است و باید چشم بدوزیم به سامانههای بارشی و دعا کنیم باد بیاید! تکیه به باد هوا! حتی میتوان نشست و سهم مقصرین وضع موجود آسمان پایتخت را بهتفکیک عنوان کرد. اینکه چقدر از این آلایندههای کشنده را باید پای منابع متحرک یعنی همان جولان خودروهای فرسوده بنویسیم و چقدر آن سهم مازوتسوزی ناشی از نداشتن گاز است و البته چقدر هم خاکخوردن قانون هوای پاک در این ماجرا سهم دارد؟ اما چیزهای غیرتکراری هم در این میانه بهچشم میخورد؛ اینکه حداقل و تنها حداقل ۵۰ هزار خانواده ایرانی هرساله به واسطه تأثیر مستقیم آلودگی هوا، لباس سیاه عزا به تن میکنند؛ اینکه سالانه ۱۶۰هزارنفر در ایران بهواسطه بیماریهای ناشی از نارسایی قلبی جانشان را از دست میدهند و اینکه حتی آلودگی هوای اینروزها در میزان ناباروری زوجهای ایرانی تأثیری انکارناشدنی دارد - ناباروریای که حداقل طی یک دهه گذشته بهشکل محسوسی بیشتر شده و ۲۰ درصد زوجها حالا بهگواه آمارهای رسمی نابارور شدهاند. نگاه گلایهوار به موضوع آلودگی هوا نه میتواند زوجهای در حسرت فرزند را بچهدار کند و نه میتواند عزیزان رفته را به خانوادههایشان برگرداند. آلودگی هوا تنها حسرت ندیدن آسمان آبی پایتخت نیست، مویه بر رفتگان بیبازگشت است. مطالبهگری افکار عمومی در مورد چرایی تداوم آلودگی هوا و پیامدهای مرگبار آن باید بهاندازهای شود که مسئولان تنها راویان وضعیت موجود نباشند، بلکه پاسخگو باشند. روایت چگونگی وضعیت آسمان تهران را حتی رسانهها نباید بگویند که خود مردم اگر چشمچشم هم کنند میبینند؛ چشم هم حتی نیندازند، سرفههای سربآلود و خسخس سینههایشان نشان از وضعیت وخیم هوای اینروزها دارد، وگرنه توصیهکردن که راهکار نیست؛ کاری که حالا وزارت بهداشت انجام داده: «در حال حاضر توصیه جدی ما به مردم، کاهش ترددهای غیرضرور و همچنین کاهش فعالیت در فضای باز بهمنظور مواجهه کمتر با آلایندههاست.» همین فردا رسانهها هم پر میشود از پیشنهادهای اینچنینی! خوردن دمنوشهای مؤثر،ازشیر تا چای دارچین!یک فرمول آشنای همیشگی هم دراین میان به چشم میخورد، اینکه حالا بخشی از این آلودگیها را هم پای مردم بنویسیم، میگویند تعطیلی که راهکار نیست، چون مردم همین نگاهشان به خبر تعطیلی مدارس و دورکاری ادارات میخورد دل به جاده میزنند و راهی سفر میشوند، این کار راهم نکنند دوباره راهی خیابانها میشوند وبه گشت وگذارمیپردازند.مردم به چشم مسئولان همیشه بخشی از این ماجرا بودند وهمیشه هم سعی شده سهمی از آلودگی هوا راپای رفتار اجتماعی آنها نوشته شود.این شکل مواجهه با وضعیت وخیم هوای تهران نهتنها دردی دوا نمیکند، بلکه به سادهسازی فاجعه درحال وقوع هم کمک میکند. دیگر آن تأثیری که این غبارآلودگی ۱۰سال پیش داشت را نمیتوان سراغ گرفت، هنوز اما دلمان پیش «باد هواست»، که بیاید و بشورد این تیرگی را.