آیا مدرسه خصوصی، کیفیت آموزشی بهتری تولید می‌کند؟

دعوای مدارس دولتی-غیردولتی، از مسائل چالشی دو‌دهه اخیر در ایران است که البته قدمتی زیاد در نظام‌های آموزشی کشورهای مختلف دارد و همچنان مسأله‌ حل‌نشده‌ای محسوب می‌شود.طبیعتا هر دو طرف این دعوا نیز طرفدارانی دارد که استدلال‌های مخصوص به‌خود را دارند.
دعوای مدارس دولتی-غیردولتی، از مسائل چالشی دو‌دهه اخیر در ایران است که البته قدمتی زیاد در نظام‌های آموزشی کشورهای مختلف دارد و همچنان مسأله‌ حل‌نشده‌ای محسوب می‌شود.طبیعتا هر دو طرف این دعوا نیز طرفدارانی دارد که استدلال‌های مخصوص به‌خود را دارند.
کد خبر: ۱۴۸۶۹۷۷
نویسنده دکتر محمدصادق تراب‌زاده جهرمی - پژوهشگر عدالت اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
 
البته نکته جالب این است که مثل بسیاری از مسائل دیگر، این مسأله نیز در ایران دچار کلیشه‌های ذهنی بین سیاستگذاران، مجریان، فعالان عرصه تعلیم‌و‌تربیت و خانواده‌ها شده است. این گروه‌ها معمولا تصور می‌کنند مدرسه‌ غیردولتی یعنی مدرسه‌ خصوصی‌ای که از طریق شهریه از دانش‌آموزان، تأمین مالی می‌شود و اداره‌ی آن هم خصوصی است؛ اما مدرسه‌ دولتی، حتما رایگان است و دولت هزینه‌ آن را می‌پردازد و چون دولت پول می‌دهد، اداره و مالکیت مدرسه و نیز به‌کارگیری معلم و نیروی انسانی هم در اختیار دولت و حتما از مسیر استخدام دولتی ۳۰ ساله و بازنشستگی آن است.این در‌حالی است که این تصورها از دولتی-غیردولتی، کلیشه‌ای وصرفا حالتی خاص از این مدارس است. اشکال آن است که مدرسه‌ غیردولتی، می‌تواند مدرسه‌ خصوصی شهریه‌ای نباشد. فرض کنید مدرسه‌ای را که تأمین مالی آن، توسط بخش خصوصی انتفاعی انجام می‌شود و اداره‌ آن هم توسط بخش غیردولتی غیرانتفاعی است اما شهریه‌ای نمی‌گیرد. فرض کنید مدرسه‌ای را که اداره‌ آن توسط بخش غیردولتی غیرانتفاعی مثل سمن‌ها یا مساجد و تشکل‌های داوطلبانه است اما تأمین مالی آن از منابع وقف و نذورات و هدایای مردمی خواهد بود. فرض کنید مدرسه‌ای را که اداره‌ آن غیردولتی است اما تأمین مالی آن دولتی است. فرض کنید مدرسه دولتی که در برنامه‌ درسی‌اش متنوع عمل می‌کند. فرض کنید مدرسه دولتی‌ای را که تأمین مالی و اداره آن دولتی است اما لزوما معلمان یا کارکنانش، همگی استخدام دولت نیستند. 
پس می‌توان از کلیشه‌ ذهنی دولتی-خصوصی رایج در ایران خارج شد و جور دیگری اندیشید و عمل کرد. این‌که کدام بهتر است، سؤال دیگری است؛ اما آیا اینها تخیل نویسنده است یا این‌که روی زمین هم چنین‌چیزی ممکن است؟ اجازه دهید مثالی بزنم. به‌طور مثال، در کشورهای OECD به‌طور متوسط، حدود۶۰ درصد تأمین مالی مدرسه خصوصی توسط دولت انجام می‌شود. به‌طور متوسط ۱۶درصدمدارس، غیردولتی هستنداما۹۲ درصد ازاین۱۶درصد، توسط سازمان‌های مذهبی، کلیسا و سازمان‌های غیرانتفاعی اداره می‌شوند. طبق گزارش OECD (۲۰۱۷) در مورد موفقیت این مدارس دولتی-غیردولتی، هرچه درصد مدارس غیردولتی یک کشور بیشتر شود، لزوماً عملکرد آموزشی آن کشور بیشتر نمی‌شود. پس افزایش تعداد مدارس خصوصی نمی‌تواند لزوما نظام آموزشی یک کشور را ارتقاء دهد. این یعنی، ادعای رشد کیفیت از طریق خصوصی‌سازی مدارس ادعایی غلط است. 
نکته دوم آن‌که درست است عملکرد آموزشی دانش‌آموزان مدارس غیردولتی بهتر از مدارس دولتی درون یک کشور بوده است اما وقتی دانش‌آموزان مدارس دولتی و غیردولتی را که از وضعیت اقتصادی-اجتماعی مشابه برخوردارند با هم مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که دانش‌آموزان مشابه در مدرسه دولتی، عملکرد بهتری نسبت به مدرسه غیردولتی داشته‌اند. این یعنی، غیردولتی‌بودن مدرسه هم لزوما موجب رشد کیفیت نمی‌شود‌؛ بلکه مهم‌تر از اینها، پیشینه اجتماعی-اقتصادی خانواده‌هاست که بر عملکرد آموزشی دانش‌آموز مؤثر است و چون این خانواده‌ها در مدرسه‌های غیردولتی بیشتر جمع می‌شوند، عملکرد بهتری را می‌توانند نشان دهند. 
حال باید برای نظام آموزشی ایران نیز عملکرد آموزشی و هم عملکرد تربیتی مدارس دولتی (عادی، خاص) و غیردولتی را به‌نسبت وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده‌ها، سنجید ومقایسه کرد تاببینیم درایران،باچه شگفتانه‌ای روبه‌رو خواهیم شد. آیا آموزش‌وپرورش ما، توانایی چنین سنجشی را دارد؟ قصدش را چطور؟! آیا نتایج کنکور یا امتحانات نهایی، شاخص خوبی هستند؟ آیا شاخص‌هایی برای سنجش عملکرد تربیتی داریم؟ آیا می‌توانیم وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده‌ها را براساس شاخص دیگری غیر از دهک‌بندی درآمدی بسنجیم؟
برای مطالعه بیشتر به گزارش «انتخاب مدرسه و پته‌های آموزشی»(۱۴۰۳)که توسط رصدخانه‌ عدالت اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام منتشر شده است، مراجعه کنید.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها