به گزارش خبرنگارجامجم، اوایل آذرامسال مردی باحضوردرشعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران شکایت کرد،پسر۲۱ سالهاش بعد از یک دعوای خانوادگی از خانه قهر کرده و بیرون آمده و ردی از او ندارند.پرونده با دستور قضایی به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و ماموران دنبال فرد گمشده بودند تا این که دو هفته بعد خانواده او به اداره پلیس آمدند و گفتند مرد رمالی برای یافتن پسرشان از آنها کلاهبرداری کرده و حالا پسرشان باپای خود به خانه بازگشته است. مرد شاکی در اظهاراتش گفت: از طریق یکی از اقوام با صفحه اینستاگرامی مردی رمال با یک میلیون نفر دنبالکننده آشنا شدم. او میگفت هر مشکلی را حل میکند، از یافتن اموال سرقتی خانه، خودرو و موتورسیکلت و افراد گمشده تا اجساد مقتولان. با او در فضای مجازی ارتباط گرفتم، با دیدن عکس پسرم مدعی شد ارواح، اجنه و موکلانی در اختیار دارد که آنها به وی گفتند پسرم به قهوه خانهای در غرب کشور تردد دارد. آنجا رفتیم اما نبود. مرد رمال این بار نشانی یک رستوران را داد و گفت آنجا کار میکند که به آنجا رفتیم اما چنین رستورانی پیدا نشد. در آخر هم گفت تصادف کرده و به کما رفته و در بیمارستانی بستری است. به آنجا رفتیم اما باز هم از پسرمان خبری نبود. مرد رمال هر بار بابت پیشگویی ۸ تا ۳۰ میلیون تومان از من گرفت. آخر هم پسرم که پشیمان از رفتارش شده بود به خانه بازگشت. پلیس به دنبال مرد رمال بود که هفت زن و مرد دیگر به پلیس آگاهی تهران آمدند و از همان رمال شکایت کردند. با تحقیق از شاکیان معلوم شد، مرد رمال به بهانه بختگشایی دختران دمبخت از طریق پیک نسخههایی برایشان ارسال کرده و از آنها دستمزد میلیونی گرفته است. ماموران در تحقیقات بعدی متوجه شدند مرد رمال صفحه اینستاگرامیاش را هم مسدود کرده است. او با شناسایی هویتش چند روز پیش در خانهای در جنوب تهران بازداشت و نسخههای دروغین و وسایل رمالی و فهرست افرادی که از او نسخههای رمالی خریده بودند، کشف شد. متهم به پلیس آگاهی تهران منتقل شد و در جریان تحقیقات اعتراف کرد و گفت: من و دوستم شهرام مغازهای داشتیم که ورشکسته و میلیاردها تومان بدهکار شدیم. برای حل این مشکل با رصد در فضای مجازی و دیدن کارهای رمالان مجازی تصمیم گرفتم خودم را رمال جا بزنم. صفحهای اینستاگرامی راهاندازی کردم. از یک سال قبل این فعالیت شروع شد. در کامنتها از با آیدیهای فیک از خودم و کارهایم تعریف کردم تا بتوانم مشتریانی جذب کنم. به این ترتیب افراد به من اعتماد کرده و به بهانههای مختلف برای حل مشکل سراغم میآمدند و من هم آنها را سرکیسه میکردم. برای اینکه ردی از خودم باقی نگذارم، کارت بانکی معتادان را اجاره میکردم و پولها به آن حساب واریز میشد. مالباختهها را با تهدید به اینکه اجنه و موکلان ما برای خانوادههایشان ایجاد دردسر میکنند، ساکت میکردم. همدستم کارهای مالی را انجام میداد و پولها را از حسابهای اجارهای خارج میکرد.
عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف مرد رمال همدستش نیز بازداشت و گفتههای او را تایید کرد. قرار شد پولهای مردم را پس دهند و برایشان قرار قانونی صادر شد.