ستاره درخشانی که با شهادت طلوع کرد

از جمله این‌که همواره درصحنه عملیات حضوری مستقیم ومؤثرداشت وچنین حضور اثرگذاروشجاعانه‌ای باعث شده بود بخش عمده‌ای از تصمیمات ژنرال‌های امریکایی و دیگر دشمنان خط‌مقاومت را در منطقه خنثی کند و بتواند به‌شکل چند‌گام پیش‌تر، به‌طور مستمر و همواره موفق‌تر از امریکایی‌ها در صحنه‌های عملیاتی غرب آسیا ظاهر شود. 

معمار شطرنج راهبردی ایران در غرب آسیا
حاج‌قاسم سلیمانی به‌عنوان مغز متفکر و مسلط بر میدان‌های رقابت و نبرد، شطرنج راهبردی ایران در غرب آسیا را با بهره‌گیری از تجربه‌های زیسته و گسترده در عرصه‌های میدانی، با واقعیات دنیای سیاست بین‌الملل به‌خوبی تلفیق می‌کرد و حتی در نقش یک دیپلمات یا حمایت‌کننده دیپلماسی کشور، عمق راهبردی ایران را در خاورمیانه تعمیق می‌بخشید؛ امری که به آسانی نمی‌توانست محقق شود و دقیقا ریشه در اخلاص، توکل، تجارب زیسته و شجاعت و مدیریت او داشت.به‌طوری‌که تحت تدابیر ویژه او، عراق که دشمن اصلی ایران در دهه ۶۰شمسی بودبه یک دوست استراتژیک تبدیل شد.کاری بسیارسخت که باوجودحضور مستقیم آمریکایی‌ها در عراق به کاری سخت‌تر تبدیل شده و چالش‌های خاص خودش را داشت اما با انسجام بین نیروهای مقاومت، حضور مستقیم و رهبری خردمندانه میدان توانست جریان مبارزه با داعش و سرنگونی آن را به‌شکلی پیروزمندانه به اجرا دربیاورد و نشان دهد که در منطقه و حوزه مقاومت، این ایران است که حرف اول را می‌زند. حرف اولی که درخط مقدم درگیری با دشمن زده می‌شد و حاصل آن رهایی مردم مظلوم و ستم‌دیده‌ای بود که هیچ دفاعی در مقابل نیروهای جهنمی داعش نداشتند و قاسم سلیمانی به‌عنوان یک پدر و حامی با هرگونه تلاش و کوششی که لازم بود به یاری آنها می‌شتافت. علاوه براین‌ها سردار سلیمانی با حضوری مؤثر در صحنه دیپلماسی توانست موافقت و حمایت استراتژیک روسیه را برای مبارزه علیه داعش جلب نماید. 
 
مهمترین تهدیدکننده منافع امریکا در غرب آسیا
روند فعالیت‌های سردار سلیمانی در خاورمیانه، چنان سیر صعودی گرفته بود که بزرگترین مانع در مسیر اهداف امریکا بود و حتی انسجام امریکا، اسرائیل و برخی ازشیوخ عرب درجهت مقابله با تلاش‌های سردار سلیمانی به شکست انجامیده بود. او به‌واقع مهم‌ترین تهدید‌کننده منافع امریکا در غرب آسیا محسوب می‌شد.شخصی که یک کشور وحمایت رهبری معظم انقلاب پشت‌سر او بود و مهم‌تر از آن خلوص، صمیمیت و توکل او به خداوند متعال، کلید هر گشایشی در منطقه و صحنه‌های نبرد و کارزاری بود که حاج قاسم فرماندهی آن میدان را بر‌عهده داشت و توانسته بود با ایجاد انسجام در نیروهای مقاومت در کشورهای منطقه، ظرفیتی بزرگ را برای مبارزه با ظلم و تعدی فراهم آورد. 
 
دشمن شماره یک ترامپ و حاکمان نظامی امریکا
قاسم سلیمانی کارها و فعالیت‌های خود را با اثربخشی فوق‌‌العاده انجام می‌داد و قدرت سیاسی او در داخل کشور به‌ویژه تعامل او با افراد برجسته دو جناح سیاسی کشور به‌گونه‌ای بود که می‌توانست کارهای خارق‌‌العاده در عرصه منطقه خاورمیانه انجام دهد.همه این ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها، او را به دشمن شماره یک ترامپ و حاکمان نظامی امریکا تبدیل کرده بود ولی همواره ترس از عواقب ناخوشایند، علیرغم در دسترس بودن قاسم سلیمانی، مانع از این می‌شد که مقامات امریکا در‌صدد حذف فیزیکی او برآیند اما تلاش ترامپ برای نشان‌دادن قدرت وتوانایی خود درنزد افکارعمومی آمریکا، باعث شدشخصا هدایت عملیات نه‌چندان پیچیده ترور سردار سلیمانی را مدیریت کند واحساس پیروزمندی وغرور کند که قوی‌ترین مرد نظامی جهان راحذف فیزیکی کرده است اما او نمی‌دانست شهید سلیمانی، قدرت و نفوذش از حاج‌قاسم سلیمانی صدها برابر بیشتر بوده و سبب آزاد‌شدن انرژی مقاومت در بین میلیون‌ها انسان مظلومی خواهد شد که چشم امیدشان برای رهایی به این بزرگمرد پر‌افتخار بود.

لزوم مراقبت چند‌لایه و مستحکم از چهره‌های بی‌نظیر 
سردار سلیمانی همواره در اندیشه پیوستن به یاران شهیدش می‌زیست و این حرف را بارها بر زبان جاری کرده بود و عاشق واقعی شهادت بود و به آرزوی دیرینه خود رسید اما شهادت او باعث انسجام بیشتر بین ملت ایران و حامیان مقاومت در جهان اسلام شد. در‌حقیقت سردار سلیمانی، ستاره درخشانی بودکه با شهادت طلوع کرد! ودراین میان دشمن از یک‌چیز و آن‌هم قدرت شهید و شهادت که همواره نیروی محرکه جهان اسلام بوده است غافل بود، به‌گونه‌ای که خاطره تلخ شادمانی دشمنان وبه‌ویژه ترامپ از ترور ایشان و عدم دقت ومراقبت حرفه‌ای از جان سردار سلیمانی و یارانش به‌عنوان یک واقعه تلخ درذهن وخاطره ایرانیان و همه دوستداران آن شهید باقی خواهد ماند.خاطره‌ای ماندگار تا یادمان بماند که باید از چهره‌های بی‌نظیر و کاریزماتیک، خلاق و باتجربه کشور در عرصه استراتژیک، درقالب حفاظت چند‌لایه مراقبت کرد،زیرا فردی یا افرادی نظیر حاج قاسم سلیمانی ستاره‌هایی نیستند که همیشه در آسمان بدرخشند و شاید قرنی یک بار در تاریخ کشوری ظهور می‌کنند؛ تلنگری به همه کسانی که باید در امروز و آینده از چنین سرمایه‌های ارزشمند و بی‌بدیلی محافظت و صیانت کنند.