زهرایی: در دومین نشست از سلسله نشستهای مدرسه نقد به بررسی معضل نقد فیلم در ایران میپردازیم. مسأله این است که اکنون تمامی اقشار جامعه از هنرمندان،مخاطبان و علاقهمندان جدی سینما تا منتقدان، از فضای نقد کشور ناراضی هستند. باید واکاوی کنیم چرا فضای نقد به این سمت رفته و چه اتفاقاتی طی سالیان گذشته رخ داده که موجب نارضایتی همه شده است. چه المانها و دلایلی به نارضایتی همه طیفها منجر شده؟ چرااین عوامل به وجود آمدهاند وبه این موضوع بپردازیم که چه میتوان کردو راهکار چیست؟ برای مقدمه لازم است یادآوری کنم، نقد چیست و منتقد کیست؟ آنچه در دنیا مرسوم است، منتقد حلقه متصل هراثر هنری به مخاطب، بهخصوص مخاطب عام است. منتقد نقش مترجم را دارد که با دانش خود در زمینه مدیوم مربوطه، آثار را آنالیز، بررسی و شاید عیارسنجی کند که از لحاظ کیفی در چه سطحی قرار دارد و این ترجمان را به مخاطب عام ارائه میکند. تعریف نقد نیز شامل بررسی، سنجنش علمی و واکاوی غیرمغرضانه و با دانش یک پدیده، هنری یا غیرهنری است.
صالحی: معضل نقد فیلم در ایران به دلیل نبود دانشآموختگان متخصص، یکی از مشکلات اصلی است. نقد فیلم فراتر از داشتن یک دانش خاص است؛ یک منتقد بایدبه جمیع دانشها از جمله سینما،علوم اجتماعی، تاریخ،هنر،سیاست و روانشناسی مسلط باشد. هرکس که ادعا میکند منتقد است، باید بتواند این دانشها را تحلیل کند و به شکلی قابلفهم برای عموم مردم بیان کند که متأسفانه در جامعه امروزی کمتر با آن روبهرو هستیم؛ البته روزنامه جامجم با راهاندازی مدرسه نقد و بهرهگیری از اساتید خبره، تلاش میکند نقد را به سمت درست هدایت کند که جای تقدیر دارد.
زهرایی: پس بهواقع منتقد باید دانش کافی داشته باشد. به نظر شما، وجود تعداد زیاد افراد بدون دانش امروز در محیط سینما که به علوم بینرشتهای مسلط نیستند، به بدنه نقد آسیب میزند.
احمدی: نقد سینمای ایران از ابتدا با مشکلات زیادی روبهرو بوده است. این مشکلات با پیشرفت تکنولوژی و بهروز شدن نظریههای سینمایی، پیچیدهتر شده است. دو نگاه کلی به سینما در ایران وجود دارد: یکی سینما را صرفا تفریحی میداند و دیگری که سینما را جدی میداند ولی دید درستی ندارد. ریشه این مشکلات، کمبود دانش کافی نسبت به سینما است. در گروه اول وقتی سینما را جدی نمیگیرند و قبول ندارند که سینما دارای طبقهبندی علمی است، نقد عالمانه جایی ندارد. گروهی نیز که دید واقعبینانه به سینما ندارند، به دلیل عدم شناخت از سینما، نقدهایشان غلط و سطحی است. مهمترین چالش فعلی، نگاه علمی و منصفانه به سینماست؛ زیرا بدون این نگاه، نقد از مسیر اصلی خود منحرف میشود.
سیدعلی ماه: یکی از مشکلات نقدفیلم در جامعه ما،ورود افرادبدون دانش درچارچوب نقد است. نداشتن سوادکافی برای نقد همهجانبه باعث میشود نقدها با جانبداری، لجاجت یا منافع شخصی نوشته شود. نقد باید سودمند و علمی بوده و منتقد، مسئولیتپذیر و آگاه به ژانرهای مختلف سینما باشد. بسیاری از نقدهای امروز بر پایه جهانبینی شخصی منتقد است نه علم و چارچوبهای سینمایی. این نگاه باید اصلاح شود. از داریوش مهرجویی نقل است وقتی نقدهای ایرج کریمی را میخواندم، همیشه چیزهای زیادی یاد میگرفتم که این نشاندهنده نگاهی منصفانه با علم سینما و وجود داشتن متر و معیار برای امثال ایرج کریمیهاست.
زهرایی: من از مجموع صحبتهای شما برداشت میکنم که مشکل اصلی نقد سینمای ایران، نبود دانش کافی و جامع سینمایی است. بسیاری از افراد نظرات و برداشتهای شخصی خود را بدون دانش و ادله بهجای نقد مطرح میکنند. نقلی مهم و تاریخی از گدار در جواب خبرنگاری که میگوید چرا فیلمت را اینگونه ساختی هست که میگوید: «خواستم جهانی که در ذهن خودم بود، خلق کنم و به شما نشان بدهم. نمیخواستم جهانی که دوست دارید یا فکر میکنید که آنطور باید باشد را به شما نشان دهم؛ خوب اگر من بخواهم چیزی که تو میخواهی خلق کنم، پس وجود خودم نفی میشود. شما فقط میتوانید با ادله سینمایی، فن سینمای من را بررسی کنید، نمیتوانید بگویی چرا این موضوع را اینطور روایت کردی یا بگویید باید این را میساختی.» چیزی که متأسفانه در کشورمان زیاد داریم و همه هم این را بهعنوان نقص فیلمها بیان میکنند؛ نشاندهنده جای خالی نقد واقعی است.از مرحوم ایرج کریمی نام بردید که دوست نازنین بنده بود اما واقعیت این است که در بسیاری از نوشتههای ایشان نیز همان چیزی که ما به معنای نقد واقعی مدنظر داریم، دیده نمیشود. بهعنوان مثال، در کتاب «آن تماشاگر» و بهخصوص درنقد فیلم «آیا برامس رادوست دارید»(خداحافظ دوباره)، ایرج کریمی به موضوع میانسالی میپردازد. اگرچه نوشتههایش زیبا و دلنشین است اما ربطی به فیلم و سینما ندارد و صرفا فیلم بهانهای برای برونریزی دیدگاه شخصی نویسندهاش به بهانه فیلم دارد که البته بسیار هم زیبا و قابل تامل است ولی بیتردید نقد فیلم نیست، حال اینکه چنین نوشتههایی در کشور بهعنوان نقد ایدهآل شناخته میشود، بحث دیگری است.نقد فیلم باید به شکل علمی و با ادله سینمایی باشد، همراه زیبایی ادبی و با زبانی ساده که قابل فهم برای مخاطب عام باشد و گرنه تبدیل به نقد آکادمیک میشود که مخاطب خاص دارد و همهفهم نیست. نقدی که براساس دانش و تحلیلهای دقیق سینمایی نوشته شده باشد، میتواند به مخاطب کمک کند تا بهتر و دقیقتر از یک فیلم لذت ببرد؛ بنابراین، مسأله اصلی در نقد سینمای ایران، نبود دانش کافی و جامع و استفاده از سلیقهها و دیدگاههای شخصی بهجای تحلیلهای علمی و فنی است. این افراد غافلاند از اینکه؛ چرا فکر میکنید امروزه دیگر دیدگاهها و نظریات شخصی و غیرعلمی شما باید برای مردم جذاب و قابل تامل باشد؟!
در ایران نوشتههای سینمایی بهطور دقیق طبقهبندی نشده است، این نوع نوشتهها گاهی توسط افرادی نگارش میشود که علاقهمند به سینما هستند ولی فاقد دانش جامع و کافی در این زمینهاند. نمونهای از این نوع نوشتهها در آثار ایرج کریمی دیده میشود که نویسنده، فیلمنامهنویس، کارگردان و ادیب بود اما نوشتههایش بیشتر بیان نظرات شخصی بود تا نقد واقعی سینمایی.
نوع دیگری از نوشتههای سینمایی، ریویوها است که بهطور عمده در خدمت اهداف تجاری فیلمها قرار دارد. ریویوها، فیلم را به مخاطب معرفی کرده و گاهی با تأکید بر جنبههای خاصی از فیلم، برای جذب مخاطب،تلاش میکند.نقد آکادمیک، یکی دیگر از انواع نوشتههای سینمایی است که فیلم را بهصورت دقیق و علمی، تحلیل و آنالیز میکند. این نوع نقد معمولا در مدارس سینمایی تدریس میشود و به واکاوی عناصر مختلف فیلم میپردازد.
نوع دیگری از نوشتههای سینمایی، نقدهایی است که به زبانی ساده و قابلفهم برای مخاطب عام نوشته میشود. این نوع نقدها، دانش سینمایی را به صورتی جذاب و قابلفهم ارائه میدهد و مخاطب را با ظرایف و پیامهای فیلم آشنا میکند. دقت کنید که این نوع نقد مطلوب و مورد نیاز ماست.
حالا سؤال دوم این است که چرا فضای نقد سینمایی در کشور ما مسموم شده و چگونه کار به اینجا رسید؟ آقای صالحی، میخواهم نظر شما و سایر دوستان را در این زمینه بدانم که چرا ما یک برنامه خوب نقد مثل برنامههای فوتبال نداریم که نقد صحیح کند، نه اینکه کسی را بکوبد یا بیخود از کسی و حتی فیلمی تعریف کند و در برخی مواقع شاهد هستیم که برخی منتقدان از الفاظ نامناسب و رکیک استفاده میکنند و نقدهایشان فاقد ارزش علمی و منصفانه است!
صالحی: یکی از مشکلات نقد فیلم در ایران، انتشار نقدهای غیرتخصصی در فضای مجازی است که بهراحتی و با چند کلیک قابل دسترسی است، بنابراین مردم نیازی به خواندن نقدهای بلند و تخصصی نمیبینند. مردم تمایل دارند نقدها برایشان خلاصه تعریف شود. این مسأله در همه جای دنیا وجود دارد. اگر برنامهای تخصصی، مانند برنامههای فوتبال وجود داشت که به نکات مهم و جذاب نقد سینما میپرداخت، مردم به آن جذب میشدند البته در تلویزیون و رادیو داریم ولی تعدادشان کم است؛ اما متأسفانه برنامههای نقد در بازنشر بخشهای مهم و جذاب خود در فضای مجازی بهاندازه کافی قوی و جذاب نیستند و این مسأله موجب شده مردم به نقدهای سطحی فضای مجازی روی بیاورند.
احمدی: مشکل نقد فیلم در ایران به دو بخش تقسیم میشود: یکی مربوط به منتقدان و دیگری به دورهای که در آن زندگی میکنیم. برخی منتقدان با وجود داشتن سواد و رسانه، تحتتأثیر جریانهای فکری خاص قرار گرفته، فرقهگرایی میکنند؛ مشکلات شخصی و دعواهای سیاسی را به نقدها وارد میکنند و موجب تخریب شخصیت افراد میشوند.نقدهای آنان اغلب کلیگویی، مبهم و بدون انسجام است.در دوره کنونی، مردم به همه فیلمهای روز دسترسی دارند وهرکسی با دسترسی به اینترنت،میتواند محتوا منتشر کند. نقد فیلم دیگر محدود به منتقدان حرفهای نیست و این موضوع باعث رواج نقدهای غیرعلمی و غیرتخصصی شده است البته برخی نقدها بسیار تخصصی و سنگین است که مخاطب عام نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند وبیشتر جنبه دانشگاهی داردکه آنهم به نظرم لازم است.در این فضای پرسرعت وفعال، سیستم نقد سنتی نمیتواند بهخوبی عمل کند.نقد باید زبان روز را پیدا کند تا بتواند مخاطبان را آگاه کند. همانطور که فیلمسازان از فیلمهای کلاسیک به پستمدرن رسیدند، منتقدان نیز باید زبان خود را بهروز نگه دارند.
سیدعلی ماه: نوشتن نقد توسط افرادی که ماهیت سینما را زیر سؤال میبرند، قابل تأمل است. باید درکنار فیلمساز ایستاد و از زاویه دید او به فیلم نگاه کرد.همانطور که گدار گفته: «من جهان داستانم رااینگونه دیدم ودوست داشتم اینگونه روایت کنم.»هیچ هنرمندی مسئول خلق سوژه دلخواه ما نیست. او تنها نظر و جهانبینی خود را به اشتراک میگذارد. منتقدان نباید فضای نقد را بینظم کنند و انتظار داشته باشند اثر باید به شکلی خاص باشد. اگر از ابتدا مخاطبان از منتقدان دلیل علمی برای سخنانشان میخواستند، نقدها به سلیقه و دیدگاه شخصی محدود نمیشد.
زهرایی: موضوع بعدی، به نظر شما جامعه منتقدان یا انجمن منتقدان در بهتر شدن فضای نقد چه نقشی داشته یا میتواند داشته باشد؟
صالحی: جامعه منتقدان به جایگاه درستی در رسانهها نیاز دارد تا بتواند به هدایت سینماگران و مردم به سمت تولید و دیدن فیلمهای فاخر بپردازد. انجمن منتقدان در خانه سینما واقع شده و افراد، تنها یک روز درهفته وساعتی محدودمیتوانند از آن فضا استفاده کنند، بنابراین نمیتوانند کار زیادی انجام دهند. برای بهبود وضعیت، مسئولان وزارت ارشاد یا معاونت مطبوعاتی باید فضایی مستقل از خانه سینما برای انجمن منتقدان ایجاد کنند تا تیزی نقدهایشان که نقش درمانگر دارد، مؤثرتر باشد. یکی از مشکلات دیگر، نبود دورههای آموزشی مرتب و مدون ونبود دانشگاه نقد است. برخلاف رشتههای دیگر سینمایی، دانشگاهی برای آموزش علمی نقد وجود ندارد که به نظرم راهاندازی این دانشگاه، خدمت بزرگی به نقد و منتقدان حال و آینده خواهد بود.
احمدی: برای خروج از وضعیت فعلی، چند راهکار وجود دارد. یکی ازراهکارها برای متولیان رسانهها این است که به نقد بهعنوان یک شغل نگاه کنند، منتقد پرورش دهند، از او مطلب حرفهای بخواهند و در برابر دیگران از او حمایت کنند. ما به منتقد باسواد نیاز داریم و زمانی که از آنها حمایتی صورت نمیگیرد، دلیلی برای تولید نقد سینمایی حرفهای وجود ندارد؛ یعنی همین کاری که الان روزنامه جامجم و مدرسه نقد دارد انجام میدهد.
سیدعلی ماه: نقد درجوامع اروپایی و آمریکایی نقش مهمی دردرک مکاتب سینمایی داشته است.مثلا مکتب موج نو فرانسه از نقدهای آندره بازن در«کایه دوسینما» تأثیر گرفته است.همچنین منتقدان نقش بزرگی درمعرفی فیلمسازان بزرگ، مانند آکیرا کوروساوا و اینگمار برگمان داشتهاند. نقد سازنده، فیلمسازان را به جستوجوی راههای جدید در روایت و فرم تشویق میکند و ازنظر تکنیکی به بهبود آثار آنها کمک میکند. نقدها بر گفتمان فرهنگی و اجتماعی نیز تأثیرگذار است؛ مثلا نقد آثار استنلی کوبریک و فیلمهای اجتماعی کن لوچ. نقد، پلی میان نظریههای سینمایی و آثارعملی است، مانند نقدهای آندره بازن در فرانسه و رابین وود در انگلستان. نقد حرفهای تماشاگران را با سبکها و ژانرهای مختلف آشنا کرده و سلیقه عمومی را به سمت آثار هنری هدایت میکند.
زهرایی: ما با دو معضل مهم در نقد سینما روبهرو هستیم. اول، سلبریتیهای منتقد که با وجود شهرت، شایسته این جایگاه نیستند و بهطور نادرست جریانساز میشوند، چه در فضای مجازی و چه در مطبوعات. دوم، نقدهایی که تنها به محتوای فیلم میپردازد و به فرم آن توجهی نمیکند. منتقدی که فقط درباره داستان فیلم صحبت میکند، چرا بهجای نقد رمان و کتاب، نقد فیلم مینویسد؟ نقد سینما باید به هر دو جنبه محتوا و فرم بپردازد تا کامل و مؤثر باشد.
صالحی: یکی از مشکلات، حضور سلبریتیهای منتقد است که اغلب از کمدانشی و اعتماد مخاطبانشان بهرهبرداری میکنند. این افراد بیشتر به جنبه داستان فیلم میپردازند تا فرم آن و منتقدان جوان نیز از آنها پیروی میکنند، بدون تلاش برای کسب دانش درباره کارگردانی، نویسندگی، تدوین و معنیشناسی. این موضوع باعث نادیده گرفتن جنبههای هنری و فنی آثار میشود و یکی از وظایف مهم نقد که سوق دادن فیلمسازان به سمت تولید آثار خوب است، از بین میرود.
مشکل دیگر این است که تولیدکنندگان محتوای تصویری براساس بازخورد مخاطبان، به نقدهایی که مردم دوست دارند، متمایل میشوند و از جنبههای علمی دور میشوند. البته توجه به نظرات مخاطب مهم است، اما باید بهگونهای بیان شود که هم جذاب و هم علمی باشد.
احمدی: یکی از معضلات موجود، غلبه احساس بر منطق در نقد است. بهجای اینکه منتقد از درون اثر به بیرون نگاه کند، از بیرون به درون آن نگاه میکند. منتقد باید کنار فیلمساز قرار بگیرد و ببیند هدف فیلمساز از خلق اثر چه بوده است: تفریح، سرگرمی یا پیام. منتقد نباید از بیرون به فیلم نگاه کند و بگوید باید پیام میدادی، سرگرم میکردی یا پول درمیآوردی. سنجش صحیح اثر هنری این است که بپرسیم چه میخواستی بگویی و چگونه گفتی.
سیدعلی ماه: برخی فیلمسازان از نقدی که ایرادات را بیان کند، میترسند؛ چون ممکن است بر فروش فیلم آنها تأثیر منفی بگذارد؛ بنابراین با هزینه کردن، فضای مجازی را با نوشتهها و نقدهای تصویری پر میکنند که از فیلمشان تعریف و تمجید شود و نقدهای منفی را پنهان میکنند تا در عین حال تبلیغی برای فیلمشان باشد.
زهرایی: من فکر میکنم همچون جلسه قبلی،تمام این اتفاقات باز هم به مخاطبان برمیگردد؛ یعنی مخاطبان هوشیار در هر قشر و جایگاهی، باید خودشان را جدی بگیرند. آنهایی که دوست دارند نقد خوب بخوانند یا ببینند، نباید از نوشتههایی که به اسم نقد با سطح نازل عرضه میشود، استقبال کنند؛بنابراین، مخاطب هم میتواند درجای خودش منتقدراهدایت کندوحتما تاثیر بالایی نیزخواهد داشت.
موضوع دیگر اینکه اگر منتقد بتواند به این مهارت و پختگی برسد، میتواند بسیار اثرگذار باشد. این اثرگذاری بر نوع آثاری که تولید میشود یا رویکرد جامعه به آن آثار، بسیار اهمیت دارد. ما هنوز این اثرگذاری را نداریم، چون افرادی که دارای این مقدار از وجهه و اثرگذاری باشند را نداریم. این اتفاقی است که در کشورهای دیگر افتاده است.امیدوارم که وضعیت سینما و وضعیت نقد رو به بهبود برود. امیدوارم که منتقدان خوب و با دانش در کشور پیشرفت کنند و آنچه آرزوی استاد فقید یگانه، دکتر اکبر عالمی بود، یعنی نقد آگاهانه و عالمانه، رواج پیدا کند.
زهرایی:
منتقد باید دانش کافی داشته باشد. بنابراین وجود تعداد زیاد افراد بدون دانش امروز در محیط سینما که به علوم بینرشتهای مسلط نیستند، به بدنه نقد آسیب میزند
صالحی:
نقد فیلم فراتر از داشتن یک دانش خاص است؛ یک منتقد باید به جمیع دانشها از جمله سینما، علوم اجتماعی، تاریخ، هنر، سیاست و روانشناسی مسلط باشد. هرکس که ادعا میکند منتقد است، باید بتواند این دانشها را تحلیل کند
سیدعلی ماه:
یکی از مشکلات نقد فیلم در جامعه ما، ورود افراد بدون دانش در چارچوب نقد است. نداشتن سواد کافی برای نقد همهجانبه باعث میشود نقدها با جانبداری، لجاجت یا منافع شخصی نوشته شود
احمدی:
نقد سینمای ایران ازابتدامشکلات زیادی داشته،این مشکلات باپیشرفت تکنولوژی و بهروزشدن نظریههای سینمایی،پیچیدهترشده است. دو نگاه کلی به سینما در ایران وجود دارد:یکی سینما را صرفا تفریحی میداند ودیگری که سینما راجدی میداندولی دیددرستی ندارد