به گزارش خبرنگار جامجم، دو سال قبل آپارتمانی در جنوبغرب تهران آتشگرفت. بعد از مهار آتش، جسد سوخته مرد صاحبخانه کشف شد.در بررسی کارشناسان آتشنشانی معلوم شد آتشسوزی عمدی بوده و پزشکیقانونی هم اعلام کرد او با ضربههای چاقو به قتل رسیده و بعد سوخته است. در پی وقوع این جنایت و تحقیقات پلیس، مشخص شد مقتول با پدر و پسری اختلاف مالی داشته و آنها پس از وقوع حادثه ناپدید شدهاند. با گذشت دو سال از این ماجرا، هیچ ردی از آنها پیدا نشد تا اینکه دو هفته قبل، دوست مقتول که از کانادا به ایران بازگشته بود، به پلیس مراجعه کرد و گفت مقتول به دو مرد چهارمیلیارد تومان بدهکار بود و گمان میکند که آنها او را کشتهاند. با مشخصاتی که ارائه داد، معلوم شد آنها همان دو نفری هستند که پلیس در تعقیبشان است. سرانجام، چند روز پیش، دو متهم پرونده بازداشت شدند ودر تحقیقات ادعا کردند که برای پسگرفتن طلبشان، سارقی را اجیر کرده بودند و قصد داشتند ۴۰۰میلیون تومان به او پرداخت کنند تا به خانه مقتول برود. این سارق در حین درگیری با مقتول، او را کشته و پس از سرقت اموال، خانه را آتش زده و فرار کرده است.ماموران بهدنبال سارق فراری بودند که موفق به شناسایی او نشدند. بنابراین دوباره از متهمان تحقیق کردند که دیروز مرد جوان اعتراف کرد و گفت: من و پدرم در زمینه خرید و فروش مس، روی، قلع و سایر فلزات فعالیت داشتیم. از سال۹۵ با مقتول آشنا شدیم و با ما شراکت میکرد و به ما چهارمیلیارد تومان بدهکار شد.وضع مالی خوبی داشت، اما پولمان را نمیداد. سر این موضوع با او درگیر بودیم. با پدرم حرف زدم و قرار شد بروم خانه مقتول و اموال قیمتیاش را به زور بابت طلبمان ببرم. رفتم خانهاش. آنجا پر از کاغذ و وسایل و روغن و کلی شلوغ بود. با او حرف زدم و خواستم طلبمان را بپردازد که جواب درستی نداد. وی افزود: عصبانی شدم و بنزین و روغن را روی کاغذهایش ریختم و آنها را سوزاندم. دود ناشی از آتشسوزی همسایهها را متعجب کرد و آنها به او زنگ زدند. او ادعا کرد که کاغذها و وسایل دورریختنی را میسوزاند و حالا در حال خاموشکردن آتش است. تهدیدش کردم اگر پولمان را نپردازد خانه و او را آتش میزنم که توجهی نکرد. با شدت درگیری از آشپزخانه چاقویی برداشتم و ضربههایی به سر و بدنش زدم که بهشدت زخمی شد و بعد فوت کرد. وسایل خانه را جستوجو کردم و پول، دلار و طلا برداشتم که ارزش آن فقط ۷۰۰میلیون تومان میشد.
متهم به قتل ادامه داد: آثار انگشتانم روی جسد و وسایل بود. بنزین و روغن روی آن پاشیدم و آتش زدم که ردی از من نماند. چاقو و گوشی مقتول را برداشتم و فرار کردم. چاقو را درخیابان انداختم وگوشی مقتول راشکسته و دورریختم. رفتم خانه پدریام و موضوع را به او گفتم و به اراک رفتیم. مدتی پنهان ماندیم تا کسی به ما شک نکند و چندی قبل که آبها از آسیاب افتاد به تهران بازگشتیم اما بازداشت شدیم. بعد از دستگیری به دروغ گفتم که سارق خیالی اجیر کردم که ماجرا لو رفت و مجبور شدم اعتراف کنم.
محسن اختیاری، بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران، با تأیید این خبر به جامجم گفت: متهمان در جریان تحقیقات قضایی نیز گفتههای مشابهی را مطرح کردند. آنها درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرند و تحقیقات از متهمان ادامه دارد.