سوی دیگر این مسأله، پایین بودن سطح کیفیت آموزشی در مدارس است که در این بین مدارس دولتی در افت آموزشی، سردمدار سایر مدارس هستند.این در حالی است که علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش بارها اعلام کرده که یکی از اهداف اصلی دولت چهاردهم ارتقای کیفیت آموزش درمدارس دولتی است اما تعطیلیهای مکررمدارس درروزهای آلوده ازیک طرف وآموزش بیکیفیت از طرف دیگر، منجر به این شده که بسیاری از والدین که مسئولیت پرورش و تربیت علمی فرزندانشان را بر دوش دارند، بهناچار تصمیم بگیرند که برای جبران این کاستیها و تقویت آموختههای تحصیلی فرزندانشان، به کلاسهای خصوصی روی آورند. اقدامی که طبعا طبقات ضعیفتر جامعه از پس آن برنمیآیند و به اینگونه عدالت آموزشی در شکاف طبقاتی سقوط میکند و آموزش طبقاتی میشود.با وجود اینکه در روزهای تعطیل آموزشوپرورش سعی کرده با استفاده از برگزاری کلاسها در بستر مجازی، این خلل ایجاد شده در کاهش ساعات آموزشی را جبران کند اما طبق گفته بسیاری از کارشناسان این حوزه، آموزش به صورت مجازی از آن کم و کیف لازم برخوردار نیست و کارایی لازم را ندارد.چه بسا بسیاری از دانشآموزان در زمان آموزش مجازی، اصلا حواسشان به معلم و مطالب ارائهشده او نیست. گذشته از این در حالت عادی و در روزهای غیرتعطیل سال هم خیلی وقتها آموزش معلمان چنگی به دل نمیزند و همین مسأله هم خانوادهها را مجبور میکند برای یادگیری فرزندانشان به سمت کلاسهای خصوصی بروند. روی آوردن خانوادهها به کلاسهای خصوصی و خارج از مدرسه، نهتنها فشار مالی و روانی زیادی را بر آنها وارد میکند، بلکه باعث ایجاد شکافهای عمیق اجتماعی و آموزشی میان دانشآموزان با شرایط اقتصادی متفاوت میشود. حالا سؤال اینجاست که چه عواملی باعث شده که نیازهای دانشآموزان در مدارس برطرف نشود و پدر و مادرها سرگردان یافتن معلمهای خصوصی شوند؟
بار سنگین آموزش بر دوش والدین!
هرچه کیفیت آموزش مدارس پایینتر باشد، تقاضا برای کلاسهای خصوصی نیز بیشتر میشود. حالا شما فرض کنید در این میان والدینی که از نظر مالی در تنگنا هستند، باید چه کنند.مسألهای که علاوه برنابرابریهای اقتصادی، موجب میشودتامسئولیت آموزش تنهابه معلمان ومدارس محدود نشود،بلکه به مسألهای اجتماعی وحتی اقتصادی هم تبدیل شود.البته محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشوپرورش در گفتوگویش با جامجم معتقد است که در این خصوص فقط معلمان مقصر نیستند، بلکه یک مجموعهای از شرایط در این امر دخیل هستند. وی با اشاره به اینکه ساختار آموزشی آن کارآمدی لازم را ندارد، میگوید: «خانوادهها بر این باورند که مقصر افت آموزشی، مدرسه است در صورتی که یکی از عوامل مدرسه است. از طرفی والدین همچنان مسیر پیشرفت فرزندانشان را در تلاشها و حوزههای آموزشی میدانند و فکر میکنند گره این کار با کسب نمره و حضور بچهها در کلاسهای خصوصی باز میشود.» این موضوع در حالی است که کیفیت آموزش در مدارس، یکی از ارکان اساسی توسعه هر جامعهای محسوب میشود.
آیا کلاسهای خصوصی، کمکی به کیفیت آموزشی میکند؟
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا وابستگی بعضی از خانوادهها و دانشآموزان به کلاسهای خصوصی، واقعا میتواند کمکی به بهبود کیفیت آموزش کند یا اینکه باید به اصلاحات اساسی در ساختار نظام آموزشی مدارس پرداخته شود تا جلوی این روند نگرانکننده گرفته شود؟ البته محمدرضا نیکنژاد میگوید که در حال حاضر جایگاه معلم از آن جایگاه اولیه خودش پایین آمده و تغییرات اجتماعی، فرهنگی و فناوری هم به این اتفاق منجر شده است. وی با اشاره به افت کیفیت یادگیری و آموزشی به ما توضیح میدهد: «درونمایههای آموزشی و محتواهای درسی، دیگر نمیتواند آن نیاز به یادگیری در دانشآموزان را ارضا کند. چه بسا بسیاری از سرفصلهای کتاب درسی اصلا برای آنها کارآمد نیست. امروزه محتوای آموزشی به روز نیست و این مسأله فقط به ایران هم معطوف نمیشود.»
این کارشناس همچنین عنوان میکند: «ما باید در این خصوص، چند سال ابتدایی آموزشهای پایه و مقطع دبستان را جدا کنیم، چرا که در این پایه، بچهها هنوز با فضای مجازی و امکانات موجود خیلی آشنا نیستند و با کمترین افت آموزشی همراه هستیم. یعنی هنوز مدرسه برای بچههای دبستانی آن جایگاه یادگیری و برتری یافتن از این طریق را دارد اما در مقطع متوسطه اول و دوم، دیگر این جایگاه را از دست میدهد و ما شاهد افت آموزشی در این دو مقطع هستیم. چرا که دانشآموزان این دو مقطع، از جایگاه اقتصادیای که آموزش میتوانست برای آنها ایجاد کند، بسیار دور شدهاند.» با همه این تفاسیر اگر چه کلاسهای خصوصی بهطور موقت میتوانند به جبران برخی کمبودهای آموزشی کمک کنند اما نمیتوانند به طور کامل نقش و مسئولیت مدارس در تربیت علمی و اجتماعی دانشآموزان را جایگزین کنند. تنها با بهبود کیفیت آموزش در مدارس است که میتوان به یک آموزش عادلانه و مؤثر برای تمامی دانشآموزان دست یافت.