در اوج این هدایت، نفخه ایمان و خداباوری جامعه را فراگرفت و مردم بدون هیچ اکراه و اجباری و صرفا با اعتماد و تکیه به وعده الهی، با تبعیت از رهبر الهی خویش به طاغوت کفر ورزیدند و با اتکال به خداوند تبارک و تعالی کاخ ظلم و ستم را ویران ساختند و شاهدی شدند بر صدق وعدههای مکرر نصرت الهی از جمله: «فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا»(بقره۲۵۶) و «إِنَّ اللَّهَ یدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»(حج۳۸) و «وَ لَینصُرَنَّ اللَهُ مَن ینصُرُه»(حج۴۰) که همگی بر این حقیقت دلالت دارد که اگر نیت شما نصرت خدا باشد، بیتردید خدای متعال به شما کمک خواهد کرد.
شما ببینید در حالی که رژیم منحوس در اوج خشم و عصبانیت بود، امام بزرگوار ما بدون واهمه از مخاطرات پیش رو با آرامش و متانتی بینظیر که ریشه در توکل ایشان داشت، تصمیم میگیرند به ایران بازگردند و در بازگشت نیز درحالی که احتمال هرنوع خطری برای جان ایشان میرفت با همان آرامش و طمأنینه مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را میپیمایند و با صلابتی که قلبهای مردم را سرشار از اطمینان و امید به موفقیت ایشان نمود، با آنها سخن گفتند.حقیر که در آن روزها به همراه برخی دوستان مسئولیت مراقبت از قطعه ۲۱ بهشت زهرا (محل جلوس و سخنرانی حضرت امام (ره)) را داشتم، شاهد ماجرایی بودم که بیمناسبت نمیبینم آن را به عنوان یکی از امدادهای الهی نقل کنم.بهرغم عدم برخورداری از سادهترین امکانات حفاظتی برای ایجاد امنیت محل جلوس امام(ره) اما نیروهای مردمی در چند صف متراکم بازو در بازو، دیواری در گرداگرد قطعه ۲۱ به وجود آورده بودند تا از ورود هر فرد مشکوکی جلوگیری شود. در گوشهای از این قطعه چادری برپا شده بود تا دوربینها و وسایل خبرنگارانی که میخواستند برای مخابره این رویداد تاریخی به محوطه قطعه ۲۱ وارد شوند، کنترل شود.
بالگرد حامل حضرت امام(ره) در قطعه مجاور این قطعه بر زمین نشست. با پیاده شدن ایشان از بالگرد، بخشی از نیروهای محافظ قطعه ۲۱ به شوق نزدیک شدن به امام، ماموریت خود را فراموش کردند که با تلاش دوستان، این بینظمی و نگرانی ناشی از آن، بهسرعت مرتفع شد. در حین سخنرانی حضرت امام(ره) به من خبر دادند که فردی مسلح به شکلی مشکوک در یک زاویه مناسب بیرون از قطعه ولی درست روبهروی حضرت امام(ره) نشسته، باتوجه به شرایط باید بدون هرگونه جنجال و سرو صدایی، مشکل را حل میکردیم. نزد وی رفتم و از او خواستم که سلاحش را تحویل دهد. امتناع کرد و گفت فقط حاضر است آن را به آیتا... مطهری بدهد. خدمت شهید مطهری رسیدم و موضوع را با ایشان درمیان گذاشتم، ایشان پس از اندکی تأمل گفتند در شرایطی که امام مشغول سخنرانی هستند، برخاستن و حرکت من، ممکن است موجب نگرانی و بههم ریختگی شود، خودتان تدبیری بیندیشید. پس از مشورت با شهید حسن اجارهدار که مسئول اصلی حفاظت قطعه بود به این نتیجه رسیدیم که به هر ترتیبی شده او را به داخل چادر بیاوریم و هر اقدامی لازم است در آنجا صورت گیرد. مجددا نزد آن فرد رفتم و البته بدون نام بردن از شهید مطهری او را به داخل چادر آوردم و برادرمان، آقای اجارهدار که رزمیکار هم بود با یک حرکت سریع اسلحه را از او گرفت و خطری دیگر رفع شد.از آن پس نیز دشمنان انقلاب به انحای مختلف اعم از کودتا، شورش و ترور سعی در آسیب زدن به نهال نوپای انقلاب کردند که به همان دلیل اتصال انقلاب به عالم غیب و برخورداری از نصرتهای الهی با شکست و ناکامی مواجه شدند.امروز هم که بحمدا... نهال نوپای آن روز به درختی تناور تبدیل گشته و ریشه و شاخسارهای آن مرزهای جمهوری اسلامی ایران را درنوردیده و به عنوان یک نهضت، الهامبخش آزادیخواهان جهان گشته، کماکان در معرض دسیسههای گونهگون دشمنان انقلاب از جمله دعوت به سازش و گفتوگو هستیم، تنها عامل موفقیت در ادامه راه همان عامل پیروزی انقلاب است که خداوند فرمود: تمسک به رهنمودها و وعدههای الهی است که او خود فرمود: «فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکمْ...؛ پس هرگز [در راهی که در آن گام نهادهاید- راه خدا] سست نشوید و [دشمنان را] به صلح [ذلت بار] دعوت نکنید درحالی که شما برترید و خداوند با شماست» (محمد۳۵)