دستکاری افکارعمومی میتواند به تغییرات بنیادین منجر و زمینهساز تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامات حکمرانی شود. البته در مسأله دستکاری افکار صرفا توده مردم، هدف نیستند. درمواقعی نخبگان ومسئولان یک جامعه هدف دستکاری افکار قرار میگیرند که تبعات این اختلال ادراکی به مراتب سهمگینتر و خطرناکتر است، زیرا نخبگان و مسئولان یک جامعه با ضریب بیشتری میتوانند آثار و تبعات ناشی از اختلال ادراکی خود رابه توده مردم منتقل کنند. نظریه ارتباطی انتقال دومرحلهای پیام و شدت اثرگذاری پیام انتقالیافته درچارچوب این نظریه دقیقا برهمین مسأله تأکید دارد.فعالشدن سلبریتیهاوچهرههای متنوع هنری، ورزشی، مدیریتی، سیاسی و اجتماعی در حوادث و بزنگاهها در موضعگیری و بیان مسائل و ضریبدادن به نارساییها و معضلات و یا منحرفکردن افکارعمومی از موضوعات اصلی، کاملا درچارچوب اثرگذاری بر افکارعمومی ودستکاری درادارک جمعی است.باید توجه داشت که اختلال در نرمافزار افکارعمومی میتواند به «ایجاد اختلال در سامانه اولویتهای اساسی کشور»منجر شود. این یعنی اولویتبخشی به موضوعات غیر اولویتدار و مشغولسازی افکارعمومی و طبیعتا به حاشیهرفتن مسائل اساسی یک کشور. نمونه اختلال در سامانه اولویتهای اساسی را درماههای اخیر دررهاشدگی و ازاولویت افتادن اقتصاد و افسارگسیختگی نرخ ارز و فشاربه زندگی شهروندان وسبد معیشتی آنان وبهحاشیهرفتن تولید ودرمقابل اولویتیافتن موضوعات غیراولویتدارشاهد بودهایم. دستکاری افکارعمومی همچنین میتواندبه«شرطیسازی جامعه»نسبت به موضوعات غیرواقعی منجرشود.نمونه شرطیسازی جامعه را دردهه تأسفبار۹۰و همچنین درماههای اخیر درخصوص موضوع توهمی مذاکره با آمریکا باهدف رفع مشکلات اقتصادی شاهد بودیم.
یکی دیگر از پیامدهای دستکاری درنرمافزار افکارعمومی«کاهش سرمایه اجتماعی و مقاومت افکار در برابر پیامهای رسمی» است. نتایج نظرسنجی مراکز مهم افکارسنجی کشور از نوع نگاه مردم به نحوه مدیریت کشور در چند ماه اخیر و کاهش سرمایه اجتماعی شاهد این مدعاست. «اختلال در قدرت تصمیمگیری» از دیگر پیامدهای دستکاری افکار عمومی است. وقتی اختلال و بههمریختن دستگاه محاسباتی ایجاد شد، حتما تصمیمگیریها با خطا مواجه خواهد شد. دراین شرایط هرتصمیمی که گرفته میشود، میتواند جامعه را از رسیدن به اهداف اصلی دورتر کند.یکی دیگر ازپیامدهای اختلال درنرمافزار افکارعمومی،«نفوذ و مرجعیتیافتن بیگانگان» است. سرمایهگذاری وسیع دشمن درحوزه رسانه تابعی ازهمین واقعیت است. تصویرسازی از توان بیگانه و در مقابل ضعیفنمایی از مولفههای قدرت ملی. نمونههایی از تأثیرات این اتفاق را درماههای اخیر درمواضع ضعیف و انفعالی برخی مدیران کشور دربرابر دشمنان شاهد بودهایم. غایت تلاش، ایجاد تردید در پایداری در برابر دشمن و بروزاختلال دردستگاه محاسباتی مردم و مسئولان است.
یکی دیگر ازپیامدهای دستکاری افکارعمومی «از بین رفتن فرصتهاوجانشینشدن تهدیدهاست». هدف گرفتن اعتماد جامعه به کفایت مدیران در توجه به ضرورتها وتدبیرصحیح درامور حکمرانی ازاهداف دشمن است.یقینا امروز افکار عمومی «آوردگاه تعیینکننده» در رویارویی ما با دشمن و نقطه تمرکز بدخواهان انقلاب اسلامی است. باید متوجه باشیم آرایش رسانهای و ارتباطی جبهه دشمن با به خدمتگرفتن پادوها و وادادگان داخلی و امید او به اختلال محاسباتی کارگزاران و تصمیمسازان کشور تغییرشکل یافته و این مسأله ما را ناگزیر میکند که بهصورت پیوسته نسبت به ویروسیشدن نرمافزار افکار عمومی مراقبت کرده و پیام خود را مدیریت و نظام محاسباتی مردم و مسئولان را با واقعیات میدانی تنظیم کنیم.