درپایان سال۱۳۷۶، با تغییر ساختار معاونت صدا،این شبکه از رادیوسراسری جدا شد و با عنوان «رادیو دوی سراسری» فعالیت خود را ادامه داد. از سال ۱۳۷۸، این شبکه به «رادیوفرهنگ» تغییر نام داد و بهصورت ۲۴ساعته شروع به فعالیت کرد. بهدلیل پخش نشستهای مجلسشورای اسلامی ازاین شبکه،گاهی به آن«رادیومجلس»نیزگفتهمیشود.هدفاصلی رادیوفرهنگ، پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جامعه معاصر ایران است. این شبکه با تمرکز بر موضوعات فرهنگی، ادبی، هنری و فکری، برنامههایی تولید میکند که هم جنبه آموزشی دارند و هم به ترویج فرهنگ و هنر ایرانی ــ اسلامی میپردازند. رادیوفرهنگ بهعنوان یک رسانه فرهنگی، نقش مهمی در ترویج ارزشهای فرهنگی و هویت ملی دارد. این شبکه با برنامههای متنوع خود، تلاش میکند تا ضمن حفظ و معرفی میراث فرهنگی ایران، به مسائل فکری و فرهنگی معاصر نیز بپردازد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی دبیر گروه رسانه روزنامه جامجم با دکتر سیدمرتضی کاظمیدینان، مدیر این رادیو است.
تا رسیدن شما به مدیریت رادیوفرهنگ، چه مسیری طی شد؟
من ازجمله آندسته کارکنان سازمان بودم که در بخشهای مختلف صداوسیما کار کردهام و این توفیق را داشتم که در دوره ۲۳ساله خدمتم، فعالیت در اکثر واحدهای مهم سازمان را تجربه کنم.در بدو ورود به جهاد خودکفایی صداوسیما و معاونت فنی سازمان، در کنار نیروهای نخبه و فنی این سازمان، تجربههای ارزشمندی کسب کردم. پس از آن، هشت سال فعالیت در حوزه سیاسی، با توجه به تحصیلاتم در مقطع دکتری علوم سیاسی و روابط بینالملل، اندوختههای گرانبهایی برایم به ارمغان آورد.در بخشهای مختلف ازجمله پژوهش حوزه سیاسی، اداره کل برنامههای سیاسی، کارشناس گفتوگوی ویژه خبری، اداره کل اخبار خارجی، کارشناس سیاسی در شبکه خبر و نویسنده برنامههای سیاسی رادیو و تلویزیون که نقطه شروع همکاریهای من با رادیو بود، کار کردهام.سپس، این فرصت را پیدا کردم که در مرکز نظارت و ارزیابی، ابتدا بهعنوان مدیر نظارت و ارزیابی اخبار سیما و پس از آن بهعنوان مدیرکل نظارت و ارزیابی برنامههای صدا فعالیت کنم. این دوره چندساله، باعث شد اشراف بیشتری بر شبکههای رادیویی و نقاط قوت و ضعف آنها پیدا کنم.در ادامه مسئولیت اداره کل نظارت و ارزیابی خبر و برنامههای سیاسی سازمان را بر عهده گرفتم و توفیقی شد تا بیشتر با دوستانمان در رادیو دمخور شویم و به دعوت آقای بخشیزاده سه سالی است که ابتدا بهعنوان قائممقام شبکه رادیوفرهنگ و سپس مدیر شبکه در خدمت دوستان هستیم.
پذیرش مسئولیت مدیریت رادیوفرهنگ و حضور در رادیو به انتخاب خودتان بود؟
حدس میزدم که با حضور آقای بخشیزاده در این مجموعه و با همکاری خوبی که در مرکز نظارت و ارزیابی با هم داشتیم، ایشان از من دعوت کند. من قلبا متمایل به حضور در رادیوفرهنگ بودم، چون به ذات برنامهها، برنامهسازان و کارشناسان رادیوفرهنگ علاقهمند بودم و بعد از دعوت، خدا را بابت بهدستآمدن این فرصت شکر کردم. من با این فرصت با دقتنظر بیشتری در مسائل فرهنگی کار میکردم و امکان برنامهسازی جدی در این حوزه فراهم شده بود.
بخش جدی فعالیتهای شما در صداوسیما، مایهای سیاسی داشت. بهجز پخش مستقیم جلسات مجلس از رادیوفرهنگ که با سیاست همخوانی دارد، همجواری با سیاست را در کدام بخشهای رادیوفرهنگ گسترش دادهاید؟
مسائل سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی درکشور ما، در درجه بالایی از درهم تنیدگی نسبت به هم قرار دارند. مردمان کشورهای اسکاندیناوی به اندازه ماگره خوردن مسائل خود درسیاست راتجربه نمیکنند.من از اواخر۱۴۰۰ دررادیوفرهنگ درخدمت دوستان هستم؛ تحولات سیاسی و رویدادهای مهمی دراین سالها اتفاق افتاد. وقایع نیمه دوم سال۱۴۰۱ را داشتیم، انتخابات که ذات سیاسی دارد یا امسال که پرتعدادترین و پرشتابترین تحولات سیاسی را درعرصه داخلی و خارجی تجربه کردیم. پشتوانه سیاسی من در این مسائل کمککننده بود و توانستیم به لطف خدا وبا همت همکاران در ویژهبرنامههایی که میسازیم مطالبی اغناکننده و روشنگر به مخاطب ارائه دهیم.ایدههای خوبی از همکاران گرفتم و با تجربه سیاسیام عجین شد. بهطور مثال در بحث فلسطین و غزه بسیار فکر کردیم تا برنامهای خلاقانه و نوآورانه داشته باشیم. به برنامهای رسیدیم که با عنوان «از بچههای ایران به بچههای غزه» اجرایی شد و پیام همدردی و همدلی بچههای ایران به بچههای فلسطینی بود.این برنامه با حضور، نویسندگی، کارشناسی و اجرای بچهها به سرانجام رسید. کسی که برنامهسازی کرده، میداند که قرار دادن کامل یک برنامه در اختیار بچههایی ۱۳ تا ۱۷ ساله ریسک بالایی دارد. ما زیر بار این کار جدید رفتیم و به لطف خدا جواب گرفتیم. این برنامه که تم سیاسی داشت، شنیده شد و مورد استقبال قرار گرفت.
با توجه به پخش مستقیم جلسات مجلس از رادیوفرهنگ، ارتباط شبکه با کمیسیون فرهنگی مجلس چطور شکل گرفته و چگونه دو طرف بازویی برای پیگیری مطالبات فرهنگی هستند؟
ما جلسات متعددی با نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم. یکی از دغدغههایمان این است که صرفا پخشکننده جلسات علنی مجلس نباشیم و به حوزههای دیگر نیز بپردازیم و برنامهسازی داشته باشیم. مجلس نهادی مهم و مورد توجه مردم است. بخش بزرگی از مباحثی که در مجلس مطرح میشود بهطور مستقیم یا با واسطه به مسائل فرهنگی و اجتماعی مرتبط میشود. ایدههایی برای برنامهسازی در این حوزه مطرح شد.یکی از ایدههای اجرا شده این بود که قبل از آغاز مذاکرات مجلس فردی از اعضای هیأترئیسه مجلس یا عضوی از کمیسیونها در رابطه با دستورکار آن روز مجلس توضیح بدهد. تا مخاطب با آمادگی پای برنامه بنشیند. در برنامههای مهمی مثل برنامه «رهنمون» که به مسائل کلان فرهنگی میپردازد یا در برنامه «پویش مطالبهگری» تعداد زیادی از نمایندگان مجلس حضور پیدا کرده و در رابطه با طرحها صحبت کردهاند.بسیاری از طرحهای درحال بررسی به زمینهسازی در ذهن جامعه نیاز دارد و نمیتوان بدون مقدمهچینی آن طرحها را اجرا کرد. اگر ذهنیت جامعه با این طرحها همراهی نداشته باشد، در اجرا با شکست مواجه میشود. پیشنهاد توضیح طرحهای مهم در شبکه فرهنگ از سوی ما ارائه شد و این موضوع در برنامههای شبکه در حال انجام است. البته ما به این میزان قانع نیستیم و از دوستان در مجلس درخواست کردهایم که دفتر ثابتی به رادیوفرهنگ اختصاص دهند تا گزارشگر این رادیو بتواند به طور مداوم در مجلس حضور داشته باشد و حواشی آن را پوشش دهد.
درهم تنیدگی سیاست با امور روزمره در حوزه فرهنگ هم احساس میشود. کارکرد تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی فرهنگی است. چه عاملی باعث میشود بگوییم برنامهای ویژه رادیوفرهنگ است؟ آیا خط چنین اتفاقی را به معنای فرهنگ میتوان در باقی شبکههای رادیویی پی گرفت یا نه؟!
یکی از سؤالاتی که در جلسات شورای طرح و برنامه شبکه از پیشنهاددهنده طرح پرسیده میشود این است که کجای این طرح و برنامه مهر رادیوفرهنگ میخورد؟! آیا این طرح در رادیوصبا یا رادیوجوان و... عملیاتی نمیشود؟! برنامه باید مشخصهای داشته باشد که بتوان گفت این کار، کار رادیوفرهنگ است.مخاطب پیگیر سبک و سیاق برنامهها را میداند ولی مخاطبی که در لحظه پیچ رادیو را چرخانده باید متوجه شود این کار نتیجه برنامهسازی رادیو فرهنگ است و این اتفاق آنجا میافتد که از نخبگان و متون و منابع عمیقتری که برجستگی فرهنگی بیشتری دارند، استفاده میشود.بهطور مثال در ایام جشنواره تئاتر فجر، اکثر شبکهها برنامه تئاتر دارند یا بهطور زنده از محل جشنواره پخش میکنند. اما آنچه رادیو فرهنگ را متمایز میکند، این است که شخصیتی چون نصرالله قادری که از آدمهای درجه یک تئاتر است، کارشناس برنامه ما خواهد بود. درحالیکه کسی با آن سبقه در هر برنامهای حاضر نمیشود.در دور جدید برنامه نیستان که تخصصیترین و قدیمیترین برنامه موسیقیمحور رادیوست و در سال بیستوسوم تولید خود قرار دارد، با همین نگاه کار کردهایم. بزرگانی چون محمدرضا لطفی در این برنامه حضور داشتند و ما گفتیم اینجا جای درجه یکها است، چون کاری از رادیو فرهنگ است. از اینرو به دنبال اساتیدی رفتیم که شخصیت ملی و بینالمللی هستند. استاد کامبیز روشنروان، استاد محمد منتشری، شاهین فرهت، پروفسور منوچهر صهبایی و شخصیتهایی از این دست به برنامه دعوت میشوند. وقتی چنین افرادی با این تجربه وتخصص به گفتوگو بارادیوفرهنگ مینشینند هرکسی میتواند با شنیدن این برنامه مهررادیوفرهنگ راپای برنامه ببیندچون چنین شخصیتهایی درچنین سطحی بهعنوانکارشناس دعوت شدهاند.
آیا این فضا در آن سوی ماجرا هم وجود دارد و فرهیختگان، رادیو فرهنگ را خانه خود میدانند و با مجموعه تحت مدیریت شما تعامل دارند؟
بله، بهطور مثال بزرگواری چون استاد رضا مهدوی که دو سال پیاپی دبیر جشنواره موسیقی فجر بوده، مجری و کارشناس ثابت برنامه نیستان است. منتقدی چون اکبر نبوی شخصا به من گفت ۱۰سال است که رادیوی من روی موج ۱۰۶ رادیو فرهنگ تنظیم است و این تنظیم را بهسوی دیگری نمیچرخانم. او تماس میگیرد و انتقاداتش نسبت به برنامهها را بهطور جدی بیان میکند و این کار او برای ما بسیار ارزشمند است.بسیاری از کارشناسان و اساتیدی که برای دعوت با آنها تماس گرفته میشود اعلام میکنند که اگر از بخش دیگری از سازمان دعوت میشدند، نمیپذیرفتند و شرکت نمیکردند ولی تخصصی بودن رادیو فرهنگ و رفاقت این شخصیتها با برنامهسازان و مجریان شبکه باعث شده دعوت ما را بپذیرند.
عدم تغییر موج رادیو توسط مخاطب با کنداکتور برنامهها و توجه به ذائقههای مختلف ارتباط دارد. توجه به تنوع سلایق در نگاه شما چقدر پررنگ است؟
یکی از دغدغههایی که در ابتدای ورود با برنامهسازان مطرح کردم این بود که برنامه شاد عصرگاهی نداشتیم. این تفکر وجود داشت که چون بستر رادیو فرهنگ است باید فخیم صحبت کنید و چون امثال استاد میرجلالالدین کزازی و استاد اسماعیل آذر در برنامهها صحبت میکنند، برنامهای شاد با ریتمی نشاطآور برازنده رادیو جوان است نه رادیو فرهنگ! با دوستان در اینباره صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که شادی با وزانت در تعارض نیست. کارمان سختتر خواهد بود چون نمیتوانیم از هر نوع موسیقی و هر بازیگر و متنی استفاده کنیم و شأن رادیو فرهنگ متفاوت است. ولی برنامه شاد عصرگاهی با عنوان ایستگاه ۱۰۶ طراحی شد و از ابتدای سال روزانه بهطور زنده از ساعت ۵ تا ۶ روی آنتن میرود.محوریت این برنامه گردشگری است و نقاط مختلف دیدنی ایران را معرفی میکند. تمام حوادث این برنامه در کوپههای قطار ۱۰۶ اتفاق میافتد. حدود ۴۰ درصد این برنامه فرمت نمایشی دارد. برای این برنامه که بین دو برنامه جدی ققنوس و هفت اقلیم پخش میشود، بازخوردهای خوبی گرفتیم.
یکی از جنبههای فرهنگ، پرداختن به ادبیات و کتاب است. این بخش در رادیو فرهنگ چه جایگاهی دارد؟
فکر نمیکنم رسانهای در کشور به اندازه رادیو فرهنگ به صورت عام و تخصصی به مسأله کتاب و کتابخوانی ورود کند. امروز شش برنامه کتاب محور و تخصصی داریم. برنامه «کتاب فرهنگ» که روزانه به صورت زنده و هر روز هفته با یک موضوع تهیه میشود و مثلا سهشنبهها کتابهای طنز با کارشناسی اکبر کتابدار یا مهدی فرجالهی یا روزهای دوشنبه کتابهای دفاعمقدس و یکشنبه کتابهای کودک و نوجوان به طور تخصصی در این برنامه بررسی میشود.
برنامه «چاپخانه» برای معرفی کتاب اولی یا چاپ اولیها تهیه میشود. برنامه «سیم و زر» به طور تخصصی در حوزه نقد کتاب کار میکند. نویسندگان و ناشران برجسته و خوبی به این برنامه دعوت شدهاند و به نقاط قوت و ضعف کتابها میپردازند. امین خرمی به عنوان شخصیتی شناخته شده برای اهالی کتاب کارشناس مجری این برنامه است.
برنامه «جهان ترجمه» که به صورت تخصصی به حوزه ترجمه میپردازد. برنامه هفتگی زنده، شاد و مسابقهای «کتابستان» هم که در حوزه کتاب است و در آن سوالاتی طراحی میشود تا میزان اشراف مخاطبان به کتابها را مشخص کند. گوینده - بازیگر شبکه، علیرضا تابان این برنامه را با فضایی شاد و صمیمی اجرا میکند. این همه غیر از آن است که در برنامههای اصلی و زنده به مناسبت بخش معرفی کتاب داریم. به طور مثال در برنامه ادبی «ققنوس» که در طول هفته معمولا به دو تا سه کتاب درجه یک ادبی و هنری پرداخته میشود.
یا در برنامه فاخر «هزاره ادب فارسی» که ۶۰۰ قسمت را گذرانده و با صدای استاد بهروز رضوی روی آنتن میرود، تاریخ ادبیات ایران نقل میشود و برنامهای کتاب محور است. معرفی و پرداختن به کتاب در جای جای رادیو فرهنگ طراحی شده است. هر سه گروه برنامهساز، تولید و تامین و حتی بخش مجازی ما به حوزه کتاب میپردازد.از چند ماه پیش با یکی از بازیگران درجه یک سینما، تلویزیون و تئاتر که از کتابخوانترین افراد عرصه هنر است مذاکره کردهایم تا با حضور او برنامهای درجه یک در حوزه ترویج کتاب و تشویق مخاطبان به کتابخوانی داشته باشیم. این برنامه زودتر از اینها باید روی آنتن میرفت ولی ایشان درگیر یک برنامه نمایشی بود که در تلویزیون پخش میشود و مشغله داشت، ولی فکر میکنیم از سال آینده بتوانیم این برنامه را روی آنتن ببریم.
مهمترین راه یادگیری شنیدن است، اما دستمزدها در رادیو آنقدر پایین است که این چهرههای شاخص باید عاشق رادیو باشند تا پای چنین کاری حاضر باشند.
گفت جانا سخن از زبان ما میگویی، درد دل ما را باز کردید. با اینکه دانشگاه اصلی صداوسیما، رادیو است و بسیاری از بزرگان سازمان هم موافق هستند اما برآوردها در دهه ۶۰ باقی مانده است.بسیاری از بزرگان از جمله نویسندگان درجه یک، گویندگان برجسته و مدیران سازمان از رادیو شروع کردهاند. رادیو نقش مهمی در کادرسازی برای صداوسیما بر عهده دارد و زایش و رویشهای صداوسیما از رادیو است.در جلسهای در خدمت آقای جلیلی ایشان گفتند رادیو، نویسندگان و متنهای خوبی دارد و من گفتم که فکر میکنید ما یک برنامه نیم ساعته درجه یک پژوهش محور را در رادیو چقدر محاسبه میکنیم؟ ایشان پرسید چقدر؟ و من اصطلاحی طنز به کار بردم که در ذهن میماند. گفتم به قیمت نصف دبه ماست کم چرب، یعنی هزینه نویسندگی این برنامه ۵۰ هزار تومان است!
با اینکه نویسندگی برای رادیو متفاوت و سختتر است...
در رادیو موضوع خیالانگیزی و اثراتی که بر مخاطب به جا میگذارد مطرح است. در تلویزیون تصویر تا اندازهای توجه مخاطب را جلب میکند ولی در رادیو مخاطب متوجه متن است و مخاطب کوچکترین غلط را میگیرد. باید روی متن برنامه رادیویی تمرکز کامل داشت.این بچهها واقعا عاشقانه کارمیکنند.امروز رادیوباعشق، علاقه و محبت پیش میرود نه با برآوردهایی که پرداخته میشود. چند روز پیش مهوش وقاری، بازیگر خوب عرصه سینما و تلویزیون مهمان برنامه زنده ما بودند. ایشان با محاسبه زمانی که در ترافیک صرف کردند، سه ساعت برای شرکت در برنامه رادیوفرهنگ وقت گذاشتند و اگر بخواهیم با عدد و رقم صحبت کنیم، ایشان باید حداقل ۵ میلیون تومان دریافت میکردند، ولی خانم وقاری مطلقا چیزی نگرفت و گفت تنها به عشق رادیو و همکارانی که در رادیو فرهنگ میشناسم روز عید آمدهام و لوح تقدیری گرفتند و رفتند.استاد اسماعیل آذر بهلحاظ جایگاه ادبی موقعیت برجستهای دارند ولی فصل دوم برنامه «حریر سخن» باعددی نازل که در شان استاد نبود تنظیم شد و این نتیجه محبتی بود که ایشان به رادیو داشتند. ما بهدنبال ارتقای ارقام هستیم، ولی با عرض شرمندگی تا امروز نتوانستهایم آنچنان که باید و در شان همکاران است، اعداد را اصلاح کنیم.گره کار باید توسط دوستان طرح و برنامه باز شود. آنجا باید فکری اساسی بکنند. امیدواریم با حضور دکتر مظفری که از همکاران رادیو بودند و بر زحمات همکاران و برآورد پایینی که همکاران میگیرند اشراف دارند، این مشکل حل شود.
در مقایسه با دیگر شبکهها نقش رادیو فرهنگ در پاسداشت زبان فارسی چگونه است؟
تلاش ما بر این بود که شبکه رادیویی فرهنگ بهعنوان محور پاسداشت زبان و ادبیات فارسی در معاونت صدا فعالیت کند. با توجه به این رویکرد، اتفاقاتی جدید رخ داد. تمام شبکههای رادیویی برنامهای برای پرداختن به ادبیات غنی فارسی دارند یا برای پاسداشت زبان فارسی برنامه دارند که از پایینترین سطح مثل ادای معادل یک کلمه خارجی براساس مصوبات فرهنگستان را دربر میگیرد تا تورق ادبیات غنی ایرانی که در برنامهسازی معمول است.رادیو فرهنگ وارد سطح عمیقتری شد و مطالبهگری را به این معنا که دستورکار نهادهای مختلف در حوزه زبان فارسی چیست، آغاز کردیم و برنامهای تحت عنوان «وطنفارسی» بهراه انداختیم. این برنامه امروز روی آنتن است. از طرفی در برنامه «ققنوس» از فعالان داخلی و خارجی در حوزه پاسداشت، گسترش و آموزش زبان فارسی، گزارشهایی بهصورت روزانه ارائه میدهیم.با حمایت معاون صدا، آقای بخشیزاده اتفاق بزرگی رخ داد و جشنواره «آیین سخن» که دو دوره در رادیو ایران برگزار شده بود، تحت محوریت رادیو فرهنگ قرار گرفت و در شهریور ۱۴۰۳ سومین تجربه این جشنواره رادیویی را با وامگرفتن از حضرت حافظ تحت عنوان: «صدای سخن» برگزار کردیم. این جشنواره ادامه خواهد داشت و از امروز در تدارک چهارمین جشنواره صدای سخن هستیم. یکی از تفاوتهای این تجربه اضافهکردن بخش «آموزش زبان فارسی در مدارس» به برنامههای جشنواره بود و معلمین بسیاری فایلهای صوتی خود از نحوه آموزش خلاقانه زبان فارسی در مدارس را برایمان فرستادند و به سه آموزگار بزرگوار جوایزی اهدا شد. بخش مردمی نیز جزو این جشنواره است.
خبر جدیدی هم از این جشنواره برای مخاطبان ما دارید؟
از این فرصت استفاده و اعلام میکنم که بخش جدیدی را تحت عنوان: «مطالبهگری در پاسداشت زبان فارسی» به جشنواره اضافه خواهیم کرد و برنامههایی که دراین حوزه تهیه شده،بخش جداگانهای در جشنواره خواهند داشت. این جشنواره برکات زیادی داشت. امسال در اختتامیه جشنواره از بزرگانی چون استاد موسوی گرمارودی تقدیر شد.پروفسور سعد خان، رئیس سازمان اکو در جریان جشنواره در رابطه با مراودات فرهنگی حوزه زبان فارسی سخنرانی کردند.استقبال برنامهسازان مراکز صدای استانها تعجببرانگیز بود تا جاییکه یکسوم جوایز جشنواره امسال صدای سخن به همکاران برنامهساز مراکز استانها رسید. ما شرط پخششدن برنامه را برداشتیم و محدودیتی دراین زمینه برای برنامهسازان قائل نشدیم واهمیت بر این گذاشته شد که برنامهای در حوزه پاسداشت زبان فارسی ساخته شود. رادیو فرهنگ در کنداکتور پخش ساعت ۸:۳۰ روزهای پنجشنبه و جمعه را به پخش آثار راهیافته به مرحله نهایی اختصاص داد. به این ترتیب آثار نامزدشده که حدود ۶۰ اثر بود، از آنتن رادیو فرهنگ پخش شد.
رادیو فرهنگ محل تلاقی دو قشر مهم است. پیشکسوتان و اساتید عرصه فرهنگ و مردمی که به فرهنگ علاقهمند هستند و در این فضا با هم مرتبط میشوند. براساس آنچه از راههای ارتباطی خود با مخاطبان دریافتهاید، مهمترین مطالبات چیست، چه نیازهایی را از طرف جامعه دریافت کردهاید و باقی دستگاهها مبتنی بر تجارب شما باید به چه مسائلی در حوزه فرهنگ توجه داشته باشند؟
یکی از دغدغههای شخصی من که محصول تجربه بیستوچندسالهام در سازمان بود، توجه به مطالبهگری فرهنگی است. برنامههای مطالبهگرانه متنوع و متعددی در حوزه اقتصادی و اجتماعی از شبکههای صداوسیما پخش میشود ولی در حوزه فرهنگ، مطالبهگری جدی اتفاق نمیافتد. من از دوستان خواستم و به این منظور اتاق فکری در گروه جامعه رادیو فرهنگ تشکیل شد. ماهها روی این موضوع فکر شد تا چه ورودی داشته باشیم و چه مدل برنامهای تهیه شود؟ ما به برنامه زنده، صبحگاهی و مطالبهگرانهای به نام «پویش» رسیدیم.پویش در روزهایی که پخش مستقیم مجلس را نداریم، هر روز از ساعت ۸ تا ۸:۴۵ روی آنتن میرود که در این برنامه مطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم دریافت و به طور مستقیم از مسئولان مربوطه مطالبه میشود. به طور مثال مطالبهگری در مورد تعطیلی تنهاسینمای یک شهر دورافتاده به دلیل عدم نظارت مسئولان فرهنگی شهرستان. رادیو فرهنگ این مطالبه را رها نمیکند و باز از این مسئول سؤال میکند تا کار به سرانجام برسد.چند ماه پیش ازمدیرگروه خواستم گزارشی به من بدهد، بالغ بر۱۰هزارپیامک،کامنت یا فایل صوتی ازمطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم به این برنامه رسیده بود. به طور متوسط در هر برنامه پویش به چهار موضوع و مطالبه مردمی میپردازیم.
رویکرد شما در امیدبخشی جامعه چگونه بوده است؟
مقام معظم رهبری روی بحث امید و اعتماد تاکید کردهاند. روایت پیشرفت روی امیدافزایی و اعتمادسازی بین مردم و نظام کار میکند. به عقیده من کاری مهمتر از این، در رسانه وجود نداشته و ندارد. برای برنامهسازان ما این کار ازنان شب واجبتر است. یکی از عوامل افزایش سرمایه اجتماعی بالا بردن امید است که رادیو و دیگررسانهها میتوانند دراین زمینه نقشآفرینی داشته باشند. امید سرمایه اجتماعی را بالا میبرد و اعتماد ایجاد میکند.وقتی نشاط و سرزندگی درمیان مردم بالا باشد، سرمایه اجتماعی نظام افزایش پیدا میکند. واجب است که تمامی اهالی رسانه از جمله ما در رادیو فرهنگ این کار را انجام بدهیم. دغدغه اول ما افزایش امید در جامعه است.
پیشرفت ایران را فرزندان همین سرزمین رقم زدهاند
در قالب اردوی راویان پیشرفت، بازدیدی از کارخانه کشتیسازی در بندرعباس داشتید. پیش از این سابقه نداشت کسی از بین مدیران شبکه با این اردوها همراه شود. با چه دیدگاه فرهنگی با این مجموعه همراه شدید؟ نگاهتان قبل از این سفر چگونه بود و چه تغییری کرد؟
اتفاق قابل تقدیری رخ داد و جا دارد از آقای قرائی، مدیر روابطعمومی که هماهنگی این سفر را عهدهدار بودند، تشکر کنم. به نظر من اگر اهالی رسانه، برنامهسازان وهنرمندان نسبت به کارهای درحال انجام و پیشرفتهای کشور وقوف کامل نداشته باشند، نمیتوانند برنامهسازی درستی از این موضوع داشته باشند. «ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش» وقتی برنامهساز نداند که در معدن مس سرچشمه یا در حوزه فولاد چه اتفاقی میافتد چگونه میتواند با اطلاعاتی اینترنتی و چند عکس برنامهای تاثیرگذار بسازد؟!
مدیری که میخواهد راهبری کند، باید عظمت صنعت کشتیسازی ایران را ببیند. مهمترین مسأله این است که این پیشرفت توسط فرزندان همین سرزمین رقم خورده است.بدون دخالت یک کارشناس خارجی، کشتی اقیانوسپیمای پنج میلیون دلاری میسازند. تا قبل از اینکه پیچیدگیهای کار این عزیزان را ازنزدیک ببینم، اگر به من گفته میشد ژاپن خریدار کشتی ایرانی است، تعجب میکردم ولی با دیدن آن عظمت به پیشرفت کشور پی بردم. اگر اهالی رسانه این ظرفیتها را نبینند، نمیتوانند برنامهسازی دقیقی در این حوزه داشته باشند. این کارها باید با قوت ادامه پیدا کند و اهالی رسانه از کارهای بزرگی که بدون هیاهو انجام میشود، اطلاع پیدا کنند.