اسکار و سینمای ایران

یادداشت دلسوزانه دیروز کیهان‌ با عنوان چرا از جایزه اسکار  درسایه سرو خوسحال نشدم ؟    توجهم را جلب کرد . متن یادداشت راخواندم و علیرغم اکراهم در خصوص  نوشتن مطلب درباره سینمای جهان و ایران در دهساله اخیر و نگارش بندرت مقاله و تحلیل سینمایی و اشتیاق  نوشتن موضوعی راهبردی را در من برانگیخت .
کد خبر: ۱۴۹۶۴۳۰
نویسنده احمد میراحسان
اسکار و سینمای ایران

اسکار به‌ انیمیشن   در سایه سرو   طبق معمول سبب شادمانی بسیاری و نیز نگرانی و تاُمل عده ای دیگری شد . این گروه عمدتا دوستان انقلاب اسلامی ، طرفداران  مقاومت برابر اقتدار قدرت سرمایه جهانی و نهادهای هنری  آن و کسانی هستند که شناختی از  خسران از دست رفتگی و مارگزیدگی و غربزدگی و طعمه شدگی هنر و جریان روشنفکری  صدساله اخیر و تقدیر سینما در ایران از حاجی آقا آکتر سینما  اولین فیلم داستانی  تا امروز دارند .

اما آنچه کمیاب است تفکر خلاق و واقعگرا و نافذ  و ایده های شناختی  درست و عالمانه و پژوهیده است اگر  چارچوب نظری و ارکان تحول  وجود نداشته باشد  و ندانیم سینما چیست و از سینما و آنچه هست چه می خواهیم ، هرگز با شعارها به جایی نخواهیم رسید .

 سینما با همان واقعیت و محتوای جهانی مدرنش همچون ستون پنجم شیطان  مدرنیته  بر ما از درون غالب خواهد شد  که شد  .

همه کسانی که مدیریت سینما را به عهده می گیرند ، با محتوای مدرن به جای استفاده از یک‌ نهاد مدرن در مسیر اهداف انقلاب اسلامی،  ابزار این غلبه خواهند بود . این را درک کنیم که با شناخت سطحی ، چه افراطی و چه تفریطی و دنباله روانه ، این ما هستیم ‌که مغلوب سینما خواهیم شد . بالاخره نظام‌قدرت نظم گفتار خود را دارد . در ایران دو نظام قدرت در همه نهادها و در کلیت ساختار در چالش هستند . نظام قدرت مدرن پشتیبانی ایدئولوژیک فکری و فرهنگی دارد . اصول آن و خواسته هایش همگون و روشن هستند و می داند چطور باید ببیند و‌چه بکند و چه بگوید و از ژنرال هایش تا سربازانش در جمهوری اسلامی هویت خود و خواست خود و نگاه خود را فرموله هستند و در برابر همه نیروهای توحیدی ، از مسئولان‌سینمایی جمهوری اسلامی تا صاحبنظران‌ و علمای دین در باره مسائل بنیانی نگرش و چیستی و فلسفه سینما و نسبت شبکه ارتباطی مدرن سینما با  اسلام و جمهوری اسلامی دچار نگاهی بسیار متشتت و چالش انگیز و فاقد وحدت عمل هستند و هر کس ساز  خود را می زند و حتی افراد مدرن بنام با ‌نگرش دینی برای سینمای جمهوری اسلامی ایران تعیین تکلیف می کنند و با هر کابینه به طور تصادفی و طبق  سلیقه فردی و حد اکثر سلیقه‌ گروهی و حزبی ، مسیر کج و معوج‌ و فاقد تفقه و اجتهاد صحیح و‌پایه و مبنای درست  برای سینما مطرح می شود و با لفاظی روی کاغذ به‌نام برنامه به خورد خلق الله می دهند و چهار سال سینما را‌معطل امیال متشتت می کنند و در اصل به دست آمریکا و غرب می دهند که از این گاو شیر ده هم‌شیرش را به سود طرح خود در جنگ‌با ایران و استقلال و فرهنگ ملی و اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بدوشد و سرآخر جوان اهل دغدغه سینمایی با احساسات خود  افسرده شود که من از جایزه اسکار در سایه سرو خوشحال نیستم !

و این تا همین‌جا حداکثر کنش و طراحی ما در این جنگ عظیم حق و باطل در رهبری سینما بوسیله حق و اسلام و حکمرانی انقلاب اسلامی یا سلطه  شیطان مدرنیته و حتی غرب و شیطان بزرگ و سرمایه داری جهانی دشمن اسلام  بر سینمای ماست!

  پس این مشکل که از ماهیت سینما و پیدایش سینما در ایران‌ از همان‌آغاز سر برآورده و هرگز هم مبانی نظری استقامت برابر این اسب تروای مدرنیته بوسیله رهبران دینی و فکری و متخصصان مسلمان در سینما تبیین وتثبیت نشده و نیز به  برنامه و راه حل عملیاتی بدل نشده  است مخصوصا و مشخصا  دارم در باره سینمای جمهوری اسلامی  حرف می رنم .

 ما در بهترین وضعیت با سال ها تاخیر شروع می کنیم.   تکنولوژی نو در قلمرو سینما مثلا دستگاه سینماتوغراف در زمان مظفرالدین شاه و دروبین برای فیلمبرداری در زمان رضاشاه و با  تکنولوژی پیشرفته تر در زمان محمد رضا شاه از آلمان و آمریکا و استودیو مجازی در دوران جمهوری اسلامی  را وارد کنیم . اما مشکل اصلی به امان خدا رها می شود  و نتیجه باز تولید استعدادهای سینمایی درخشان  در خدمت مدرنیته و حتی سیاست اتحادیه اروپا یا آمریکاست!!!

آیا مشکل و موضوع اصلی  ناتوانی جریان انقلاب اسلامی در سینماست  یا جریان غربگرا در پیکره انقلاب و حکمرانی یا جهل جریان اصولگرا و سطحی بودنش و یا عدم تربیت علما و فقهای بزرگ متخصص در گفتمان سینما و بر عکس  تربیت طلبه های نامتفکر در حوزه ها که خود طعمه مدرنیته سینما می شوند و همان زبان و بیان مدرن ها و یا انقلابیون  احساساتی و سطحی را تکرار می کنند.

یعنی در سینما ، آن نقش درخشان و دوران ساز  جهانی رهبری انقلاب اسلامی   از سوی رهبران سینمایی تحقق نیافته و در نتیجه رهبری سینمایی غرب در سینمای ایران دارای قدرت هژمونیک و نافذ میشود که شده است   .  جشنواره های کن ، اسکار ، برلین‌ و ....پیشروترین هنرمندان سینمای ما را می بلعند،  چرا؟  برای سنخیت ایدیولوژیک و مدرن بودن؟ برای وسوسه نام آوری و شهرت جهانی که روُیای هنرمند سینماست ؟

برای امتیازات مالی ؟ و.... ؟

شاید برای همه این ها و چیزی بیشتر و ناگفته که باز می گردد به تنفس توحید و حقیقت متعال در متن یک دوران نفوذ هولناک کفر و مدرنیت و پسا مدرنیت. در کره زمین و عدم تدبّر در این باره بوسیله مومنان متخصص .

حتما در اینجا در مقیاس جهان،  کلمه نفوذ ، کلمه ای تحریف‌گر است . اصلا نفوذی در میان‌نیست . این کلمه ژورنالیستی ، تقلیل یک واقعیت عصری و آزمایش و تقدیر الهی و سطحی کردن موضوع است . جهان در همه ذراتش تابع تمدن مدرن با ریشه انسان‌خدایی است و حتی الحاد است ‌نظام جهانی و نه الزاما میلیاردها انسان در جهان !،  همه ذره های این زندگی ، ذهن میلیاردها انسان ، شالوده ها و صورت‌بندی اجتماعی و اقتصادی ، سرشت علم و تکنولوژی  ،  قدرت سیاسی، نظام رسانه ای ، نظام مدیریت ، نظام تکنولوژیک ، نظام اخلاقی همه اشیا و سبکهای هنری  و از نطفه انسان و حیوان و سلول گیاهان ، جنین در زهدان،  سلامت و تربیت کودکان در خانه و کودکستان ها  و... . تا مرگ همه و همه با شالوده جهان بینی الحادی مدرنیته و انسان محوری و نیست انگاری ، شکل‌بندی گشته است .  انسان های مومن نیز درون همین اقتدار تمدنی  زندگی می کنند و خود نظام مستقل حکمران و دارای  قدرت تمدنی و  نظام موجود در  سیاست و دانش و اقتصاد و تکنولوژی و ... ندارند. در چنین نظام فرعونی یک پیشا ظهور  که با فرعونیت دوران حضرت موسی علیه السلام  زمین تا آسمان فرق دارد و فرعونیت به حقیقت وجودی جامع و اسم جامع کفر غالب بر روح همه انکشافات  تمدنی بدل شده ، دیگر نمی توان با تفکر ساده دلانه و روش های خیالی و شعاری استقامت کرد. استقامت بر پیمان با حق ، به معرفت ، ایمان  و اخلاص ناب و عمل صالح بس هوشیارانه ، محتاج است تا تمدنی بیافرینی توحید محور در همه نظامات اجتماع و رها از چنگ شیاطین تا  بتوانی رها حکمرانی کفر در دانش و بینش و کار و تولید و اخلاقیات و اقتصاد و سیاست‌و  هنر و....زندگی کنی و این تمدن عدل جهانی امام موعود است و پیشا تمدنی که با رهبری اهل  معرفت و اخلاص  می تواند ما را تا حدی مستقل  از مدرنیته حفظ کند و آن هم در صورت طی کردن مسیر درست شناختی و عمل به هدایت ولی فقیه و اجرای برنامه تحولی به طور متحدو ملی .  این نظم  به ایمان و تعقل و  تخصص و عمل صالح نیازمند است. عملی شبیه  شیعیان ناب امام زمان عج ،یعنی عمل حضرات بهجت ،  امام خمینی ره ، علامه طباطبایی   و امام خامنه ای  دامت برکاته و... و پیروان  و شاگردان صادق آنان ، مثل مطهری ها ، بهشتی و  مدنی ها و دستغیب ها  ورجایی ها ... تا حاج قاسم ها و سید حسن نصرالله ها و سنوارهاو...و کسانی ظاهر میان ما چون مفسر تسنیم ، آیت الله جوادی آملی و دیگران و...‌ . اداره سینما هم چنبن فرایند شناختی و ساختاری و برنامه ای معقول و مخلصی باید طی کند و با حرف و شعار درست نمی شود.

سینما بدون این رهبری ،  نمی تواند نه نهاد و نه  اثری قادر به مقابله با اقتدار  جهانی کفر و وسوسه اش بیافریند.

با فیلم و سریالی که سراپا در نگرش و سازمان و تفکر و تکنولوژی نامستقل و وابسته به کفر و نیز  آلوده به کسب سود دنیایی و بودجه و سفره رنگین برای زندگی مرفه است نمی توان سینمایی جهادی و مستقل ایمانی داشت،  این را درک کنیم . این اولین نکته ماجرای ما و سینما است .

تولد سینما اساسا در جهان و در ایران چیزی نبود جز هنر در خدمت مدرنیته و گسترش نگاه ، سبک زندگی و نشر ارزش ها و احساسات و رفتار مدرن به طور جامع.

  اگر این را درست فهم کنیم اولا پدیده و موضوع ثانیا در بستر جبر عصری ، چگونگی  توان یابی  و اختیار و عزم ملی و  استقامت بر توحید را  درست فهم می کنیم  و راه عملی درست  ساختن فضای غلبه بر نهادهای شیطانی را پیدا می کنیم .

نمونه اش  موفقیت در تجربه علم هسته ای و دانش موشکی و اجرای علم در نهادی امام محور است . آن نظام تحت هدایت امام الهی است که از  بابایی تا تهرانی مقدم و از ستاری تا شهریاری و از روشن تا فخری زاده را گرد می آورد و سلیمانی و مغنیه و سید حسن و  نیلفروشان و زاهدی و.‌‌..‌ را جمع می کند و رها از بروکراسی و مدیریت بروکراتیک معجزه بپا می دارد .

جز این نوع حیات طیبه روحی و ابن نوع  رهبری الهی  اهل ایمان  مخلص همه استعدادها و نخبگان شما طعمه نهادهای شیطان می شوند ، زیرا از ابتدا رخنه ها در اعماق افراد و نهادهای ظاهرا متعلق به جمهوری اسلامی ولی کارگزار جهان مدرن نیروهای‌تان را در همه جا   در دانشگاه ، در نهادهای سینمایی و تهیه کنندگی ، در دولت و‌حکمرانی غربگرا  پیشاپیش اسیر و قربانی و آویخته نهادهای کفر و شیطان بزرگ می کند . آن ها پرورده می شوند تا به آغوش مادر پرتاب شوند .

معلوم است برای چنین فردی اسکار یک روُیاست . این انسان رویای حق و رهایی ندارد . اول مشکل را درست بشناسیم تا بعد درست راه حلش را در شرایط و مقتضیات انقلاب اسلامی پیدا کنیم .

اگر می خواهیم نیروهای انقلاب اسلامی طعمه نهادهای دشمن نشوند اول ببینیم چگونه اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی را مقتدر و دارای نفوذ کنیم . راه قدرت جمهوری اسلامی تبدیل شدن به یک آمریکای کوچک  و نظام سرمایه سالاری ریزه خوار سفره غرب و آویزان به آن و یک نظام روحی و فرهنگی و اقتصادی و مادی پیرامونی نیست . نیروهای خلاق در فضایی پر از تبعیض و فساد و چپاول و امتیازات قشر ممتاز و بی‌عدالتی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و  مدیریت نو لیبرالی   ، پایبند نمی مانند .

این فضا آنان را پرتاب می کند به فضای کشور مادر . مرض که ندارند امتیازات ان جا را برای یک نمونه درجه چند پست تر با مدیرانی از خود بیگانه و بی باور به انقلاب از دست بدهند و زندگی خود را تباه کنند.

اگر ایران ، یک نظام دادگرانه و سالم دینی و نیرومند برپا کند ، حتی نیروهای مردد در خدمت آن در می آیند اما وقتی روُیای سیاسی رفورمیست های غربگرا  له له می زند برای تقلید از غرب و نگرش غربگرا ، چرا سینماگر با اسکار یکسره به دامان غرب نغلتد؟

این پایان ماجرای ما سینما نیست  آغاز آن است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها