قطعه ترانههای کلاسیک به آهنگسازی مانی جعفرزاده درکنار اپوس۸۴ از اورتور اگمونت وهمچنین، اپوس۶۷ از سمفونی شماره پنج بتهوون از جمله قطعات اجراشده دراین کنسرت بودند.به این بهانه با نصیرحیدریان، رهبر مهمان ارکسترسمفونیک در اجرای این کنسرت به گفتوگو نشستهایم.
شما در دوسه سال اخیر به ایران آمدید و ارکسترسمفونیک تهران بهرهبری شما کنسرتهایی را برگزار کرد؛ بااینحال، امروز که دوباره به ایران برگشته و در جایگاه رهبرمهمان تصدی این ارکستر را بهعهده گرفتهاید، روند فعالیت ارکسترسمفونیک را در قیاس با دوسال اخیر چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از اتفاقات خوبی که امروز در ارکستر افتاده این است که قبلا تمرینات نوازندگان محدود به چند روز در هفته بود. بهعنوان مثال، ارکستر فقط روزهای یکشنبه، سهشنبه و چهارشنبه تمرین میکرد ولی خوشبختانه، حالا تمرینات بهشکل مرتب و درطول تمام روزهای هفته صورت میگیرد. از نظر من این اتفاق خوشایند همان تفاوتی است که بهلحاظ ساختاری در ارکستر بهوجود آمده و قطعا میتواند نقش بهسزایی در بالابردن کیفیت ارکستر داشته باشد. چون تمرینات روزانه ارکستر درهفته، این امکان را به نوازنده میدهد تا برای قطعات پیشرو که قراراست بنوازد، آمادگی و توان بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر، ارکستر سمفونیک تهران، صرفنظر از اینکه دراین سالها، عملکرد موفقیتآمیزی داشته، در دو کنسرت اخیر هم درخشیده است. نمونه آن، کنسرت سمفونی ۵ چایکوفسکی و دیگری همکاری نوازندگان ارکسترسمفونیک تهران با ارکستر سنپترزبورگ روسیه بود که نوازندگان ما توانستند در هردوی این کنسرتها، توانمندی خود را نشان دهند و در بازه زمانی کوتاهی بعد از تمرین، روی صحنه بروند و اجرای خوبی داشته باشند.
درسالهای اخیر،برخی ازآهنگسازان پیشکسوت موسیقی کلاسیک به این مسأله اشاره کردهاند که در ارکسترها،کمتر از رپرتوار بزرگان این حوزه بهره گرفته میشود و اغلب قطعات، مختص اجرای آثاری از آهنگسازان مشهور خارجی است، دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
از این منظر، اجرای قطعات هنرمندان داخلی همیشه درطول این سالها توسط رهبران ارکسترسمفونیک تهران محقق شده است. کمااینکه تازمانی که من رهبری ارکسترسمفونیک تهران را بهعهده داشتم، آثار آهنگسازانی چون پرویز مسعود، ثمین باغچهبان، اصلانیان، حشمتالله سنجری و... در ارکستر اجرا شد. اخیرا هم با صحبتهایی که با آقای ستایشگر داشتهایم، تصمیم براین شده که در هرکنسرت و درکنار اجرای قطعات آهنگسازان جهانی، آثاری از آهنگسازان ایرانی را هم اجرا کنیم. نمونه بارز این مسأله، کنسرت اخیر ارکسترسمفونیک تهران است که قطعهای از مانی جعفرزاده، آهنگساز معاصر به اجرا درآمد.
ازآنجایی که از سالهای گذشته تاامروز درمقایسه با دیگر ژانرهای موسیقی، موسیقی کلاسیک و ارکسترال کمتر موردشناخت عامه مردم قرارگرفته و وجه غالب سلیقه موسیقایی مخاطبان، درحالحاضر بیشتر به سمتوسوی موسیقی پاپ است، بهنظر شما برگزاری کنسرتهای ارکسترسمفونیک تهران چه دستاوردی میتواند درزمینه شناخت بیشتر مردم نسبت به این نوع از موسیقی داشته باشد؟
مسلما تأثیر زیادی دارد. درعینحال، رسانهها میتوانند در فرهنگسازی نسبت به موسیقی کلاسیک و ارکسترال در جامعه تأثیرگذار باشند. تصورمیکنم بخشی ازاین واقعیت که موسیقی کلاسیک هنوز در جامعه ما جا نیفتاده، بهخاطر عدم شناخت مردم نسبت به آن است. درمجموع، دستاندرکاران و رسانهها میتوانند در اطلاعرسانی دراین زمینه نقش پررنگی داشته باشند و بیش از پیش مردم را با موسیقی کلاسیک و ملی آشنا کنند. ولی بهطورکلی، آنطور که باید دراین سالها نسبت به معرفی موسیقی کلاسیک فرهنگسازی صورت نگرفته است.
باتوجه به اینکه دراین سالها تجربه حضور در ارکسترهای کشورهای دیگر را هم داشتهاید، سطح کیفی ارکسترسمفونیک تهران را در قیاس با ارکسترهای کشورهای دیگر مثل ارکستر وین اتریش چطور ارزیابی میبینید؟
قبل از شروع گفتوگو، خودتان به این مسأله اشاره کردید. در مصاحبهای که با رهبرارکستر سنپترزبورگ داشتید، او به سطح بالای توانایی نوازندگان ارکسترسمفونیک تهران اشاره کرده که نوازندگان ارکستر ما در دوجلسه توانستهاند قطعات موردنظر برای اجرای این کنسرت را اجرا کنند. این مسأله نشانگر پتانسیل و قدرت بالای نوازندگان ارکسترسمفونیک تهران است. ولی مسأله این است که باید بپذیریم، بههرحال دستمزد نوازندگان ما با نوازندگان ارکسترهای دیگر جهان تاحدودی متفاوت است. وقتی نوازندگان ارکسترسمفونیک تهران با نوازندگان ارکستر سنپترزبورگ تمرین میکردهاند، از آنها درباره دستمزد ماهیانهشان پرسیده و آنها اشاره کردهاند که ماهی ۲هزار یورو درارکستر دریافت میکنند. طبعا دستمزد نوازندگان ما کمتر ازاین مقدار است؛ به همین خاطر است که گاهی نوازنده ناچار میشود برای گذران معاش، در گروههای دیگر هم ساز بزند. درحالیکه همیشه براین باورم اگر نوازندگان ارکسترهای ما بهلحاظ مالی تأمین باشند، دیگر به فعالیت در گروههای دیگر روی نمیآورند و عمده تمرکز خود را برای ارتقای سطح کیفی کارشان در ارکسترسمفونیک تهران بهکار میگیرند. جای خوشحالی است که درسالهای اخیر، توجه دستاندرکاران در بنیاد رودکی نسبت به مسائل صنفی نوازندگان بیشتر شده و درکنار کنسرتهای بیشتری که دراین زمینه برگزار میشود، نوازندگان ارکسترها هم بیشتر موردحمایت و توجه قرارگرفتهاند.
اگر ممکن است درباره قطعات اجراشده در کنسرت اخیر هم توضیحی بدهید.
همانطور که دیدید، ما این کنسرت رابدون آنتراکت برگزار کردیم؛ دوکنسرت قبلی که ارکسترسمفونیک برگزار کرد، از رپرتوار سنگینی برخوردار بود و باوجود آنکه قطعات کنسرت اخیر ما هم سنگین بودند، ولی تصمیم گرفتیم کنسرت را بدون آنتراکت برگزار کنیم. در این کنسرت قطعه «ترانههای سمفونی» از مانی جعفرزاده اجرا شد و درکنار آن به اجرای قطعاتی از سمفونی بتهوون و ادمونگ پرداختیم. نکتهای که مایلم به این گفتوگو اضافه کنم و بهنظرم مسألهای است که اشتباه جاافتاده، این است که هر رهبرارکستر از سمفونی ۵ بتهوون ایده مخصوص به خود را در ذهن دارد وبه شیوه خود به رهبری این قطعه میپردازد، همانطور که در خارج از کشور هم این سمفونی ممکن است درطول یک سال به دهها شکل از سوی رهبران مختلف ارکسترها به اجرا دربیاید. چون هررهبری که میآید، ایده جدیدی از این سمفونی دارد و نمیتوان انتظار داشت که سمفونی ۵ بتهوون فقط توسط یک رهبرارکستر اجرا شود.