حال و هوای عید در بازار اردبیل

به گزارش جام‌جم‌آنلاین از ایرنا، وقتی بازار قیصریه یا همان راسته بازار مملو از جمعیت می‌شود، یعنی رونق به کامل بازار برگشته و خرید و فروش اجناس در همه مغازه‌ها به خوبی در جریان است و کبک مغازه‌داران خروس می‌خواند.

تا چند روز قبل نه از ترافیک روز‌های پایانی سال خبری بود و نه ازدحام جمعیت در فروشگاه‌ها و بازار و بعضا کسبه و اصناف از کم‌رمقی بازار گلایه می‌کردند، اما از شنبه آخرین هفته سال جاری، گویی روح تازه‌ای به کالبد بازار اردبیل دمیده شده و بساط عرضه و تقاضا رو به راه است و همهمه شهر حکایت از شیرینی خرید شب عید دارد.

در مسیر حرکت از میدان بسیج به بازار سوار تاکسی شدم و راننده در گذر از چند تقاطع تا توقف در مقابل یکی از ورودی‌های بازار سرپوشیده اردبیل، ترافیک را ناراحت کننده، اما نشانه حضور مردم برای خرید توصیف می‌کرد.

آقای مراد دوستی که به قول خودش، گرمای کم‌جان اسفند ماه اردبیل نیز به علت روزه‌دار بودنش اذیت می‌کرد، می‌گفت: امروز اردبیل واقعا شلوغ است و در ورودی برخی بازار‌های آجیل، پوشاک و مایحتاج شب عید، جا برای سوزن انداختن نیست.

یکی از سرنشینان تاکسی نیز وارد صحبت شد و گفت: شلوغی بازار هرچند زحمت راننده‌ها را بیشتر می‌کند، اما دیدن مردم خوشحال در حال خرید، لذت‌بخش است و‌ای کاش همیشه این صحنه‌ها را ببینیم هر چند که دیر به مقصد برسیم.

مقابل مصلای اردبیل پیاده شدم و آن سوی میدان از پله‌های ورودی بازار سرپوشیده از لابلای مردم بالا رفتم؛ زن، مردم، پیر و جوان و تازه داماد با شریک زندگی آینده‌اش، پیر زن تکیه داده بر پیشخوان پوشاکی، هشدار ارابه‌چی برای گذر از میان مردم و فریاد‌های آهای بیا ببر از همه جا ارزون‌تر، آجیل شب عید را تازه و همه رقم بخر و ...

راسته اصلی بازار (راسته بازار) راسته پیرعبدالملک، راسته‌های قیصریه، کفاشان، زرگران، سراجان، خراطان، قصابان، بقالان، کلاه دوزان، علافان، پنبه فروشان، پارچه فروشان، مسگران، چاقو سازان، آهنگران، بازار جلایی، سرای خشکبار (حاجی میرزا) پر از جمعیت بود و هیاهوی خرید.

گهگاه نیرو‌های پلیس هم به چشم می‌خوردند و یکی از آن‌ها که بسیار آراسته و بلند قامت بود با یک پارچه فروش خوش و بش می‌کرد و صاحب مغازه به او گفت: قربان ابهتت جناب سروان! شما نباشید نظم ایجاد نمیشه، کاش ماه رمضان نبود شما را میهمان یک چای دبش می‌کردم.

یک لحظه یاد چای دبش و حواشی آن افتادم، اما او تیکه نمی‌انداخت، بلکه منظورش نوشیدن چای گیاهی که برخی مغازه‌چی‌های قدیمی به آن عادت دارند، بود.

خرید شب عید با خانواده حال می‌دهد و تنهایی نمی‌چسبد و بگو بخند خانواده‌ها و چانه زدن در خرید و هدیه گرفتن برای عزیزان، بسیار لذت‌بخش و تماشایی است.

حال و هوای عید در بازار اردبیل

از هر راسته بازار سرپوشیده اردبیل که به خیابان خارج شوی، اختلاف دمای ناشی از ازدحام جمعیت بازار را احساس می‌کنی، اما مغازه‌ها و فروشگاه‌های خیابان‌ها نیز فروش خوبی را این روز‌ها تجربه می‌کنند.

به آقای عاصف که از قدیم به فروش کت و شلوار در بازارچه‌ای در تازه میدان اردبیل مشغول است، سر زدم، چند مشتری همزمان داشت، یکی شلوار می‌پوشید، دیگری کت را در مقابل آینه به تن می‌کشید و آن یکی قوطی پیراهن‌ها را به هم ریخته بود تا رنگ‌های دلخواهش را سوا کند.

عاصف می‌گفت: تا روز قبل مردم فقط تماشاگر بودند، اما دو سه روز است دست‌ها به جیب می‌رود؛ خدا بدهد برکت. او می‌گفت: آخر سال است و واریز یارانه‌ها، سهام عدالت، صاف شدن بدهی‌ها و طلب‌ها، پاس شدن چک‌ها و واریز حقوق‌ها و پاداش کارمندان و از این قبیل پرداخت‌ها و درآمد‌ها در جنب و جوش بازار کاملا موثر است.

مراکز خرید در اردبیل متعدد است و در نمایشگاه دایمی در جوار دریاچه زیبای شورابیل هم جمعیت زیادی حضور دارند و بازار بزرگی از همه رقم کالا و جنس گسترده شده و پارکینگ پر بازار گویای همه چیز است.

آجیل فروش‌ها گویا با همدیگر هماهنگ کرده‌اند، تقریبا در همه بازار‌های اردبیل آجیل پنج قلم را ۹ میلیون و آجیل چهار قلم را هشت میلیون یا ۸۵ میلیون ریال قیمت زده بودند، البته این نشانگر نظارت دستگاه‌های ناظر بر بازار هم هست که کسی قیمت‌ها را غیرمتعارف بالا نبرد.

ماهی فروش‌ها از هر فضای خالی خیابان برای استقرار دریایی از آبزیان و سبزی عید استفاده کرده‌اند، از منظر سد معبر حتما جای اشکال است، اما چند روز بیشتر به عید نمانده و خوشحالی مردم به همه چیز می‌ارزد، بگذار ماموران سد معبر نیز این چند روز از برخی صحنه‌ها چشم‌پوشی کنند.

اینقدر در بازار‌های اردبیل راه رفتم که بند کفشم باز شده بود، خوشبختانه همه نوع کالا در دسترس است. به قول معروف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد هست فقط پول بیاور و بخر و ببر؛ اما نظارت‌ها جدی است بخصوص در تلاقی ماه رمضان و شب عید باید بازار از ثبات کافی برخوردار باشد.