تغییر سبک زندگی و به دنبال آن کاهش نرخ باروری به زیر سطح جایگزینی، حال و روز جمعیت کشور را نگرانکننده کرده است. براساس پیشبینیها، تا سال ۲۰۵۰ بیش از یکچهارم جمعیت ایران بالای ۶۰ سال خواهند بود، در حالی که نیروی کار جوان برای پشتیبانی از این گروه رو به کاهش است. چالشی که نیازمند سیاستگذاریهای فوری و هوشمندانه است. البته که دکتر صالح قاسمی، کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان در گفتوگوی اختصاصیاش با روزنامه جامجم بر این باور است که سیاستهایی که مشوق باروری است به تنهایی در این موضوع خاص کافی نیست بلکه باید به دو مساله فرهنگ و اقتصاد نیز توجه ویژه داشت تا این نگرانی که فقط هم مختص ایران نیست، بدرستی برطرف شود.
باتوجه به آغازسال جدید وچالشهای موجود درحوزه جمعیتی کشور، فکر میکنید در این بخش چه سیاستهایی باید دنبال شود تا به نتایج بهتری دست پیدا کنیم؟
ما امسال باید دو کار را در این حوزه انجام دهیم؛ اول اینکه باید به همه مفاد قانون جوانی جمعیت با اعتقاد عمل کنیم. محور دوم هم این است که باید برای لایه فرهنگی نگرشی در حوزه جمعیت طراحی شود. نهادهای تاثیرگذار در فرهنگ همچون وزارت فرهنگ و ارشاد، آموزشعالی، آموزش و پرورش، رسانهها و... همگی باید پای کار بیایند تا نگرش جامعه نسبت به موضوع فرزندآوری اصلاح شود. متاسفانه در سال گذشته آمارها نشان داد که برای نخستین بار پس از ۶۰ سال، تعداد تولدهای کل کشور به کمتر از یک میلیون تولد کاهش پیدا کرده است.
البته گاهی در آمارهای مربوط به حوزه جمعیت، شاهد بزرگنمایی هستیم.
یکی از چالشهای اصلی ما در حوزه جمعیت انتشار دادهها و اطلاعات متاسفانه غلط است. غلط بودن این دادهها به دلایل مختلفی است؛ یا نگاه غیرکارشناسی، غفلت و بیاطلاعی و بیسوادی نسبت به این موضوع بوده یا بحث آمارسازی است که باید جدی گرفته شود. از طرف مسئولان، آمارسازی را شاید نپذیریم و بگوییم که عدم اشراف و اطلاع است ولی در کنار مسئولان شاهد هستیم که برخی واقعا آمارسازی میکنند. ما در روند سالخوردگی هستیم و این موضوعی بدیهی است ولی تا سال ۱۴۲۹ تقریبا به ۳۲ درصد سالمندی میرسیم.این یک هشدار است اما اینکه تا سال ۲۰۵۰ سالمندترین کشور جهان میشویم، گزاره غلطی است. ما تا سال ۱۴۸۰به هیچ وجه جمعیتمان به عدد ۳۵ و ۴۰ میلیون که برخی مطرح کردهاند، نخواهد رسید. فکر میکنم که مشاوران مسئولان یک تکلیف بسیار مهمی دارند، اگر این دادهها درست عنوان نشود، آمار غلطی منتشر میشود و این داده نادرست هم منجر به تصمیمگیری و سیاستگذاری غلط خواهد شد. اگر که اینها چه غفلت باشد و چه آمارسازی، هر دو دارای یک اثر خواهد بود؛ اینکه داده غلط، سیاستگذاری غلط و به تبع آن قانونگذاری غلط را به دنبال میآورد و مساله جمعیت را حل نخواهد کرد.
بنابراین برای برونرفت از این مشکل چه رویکردی را باید دنبال کنیم؟
یکسری از پدیدهها در همه جای دنیا وجود دارد. برای مثال سالمندی همه جای دنیا اتفاق میافتد اما در ایران سالمندی جمعیت، سریع در حال رخ دادن است و این سرعت بالای سالخوردگی خودش چالشبرانگیز است. ما در حال حاضر زیرساخت کافی برای پذیرایی و مدیریت از این حجم از سالمند را در کشور نداریم. البته بهشدت چالش صندوقهای بازنشستگی را جدی میدانم وفکرمیکنم که طی دو دهه آینده بیمهها وصندوقهای بازنشستگی بهشدت دچار چالش میشوند و کشور را دچار چالشهای فراگیر اجتماعی و سیاسی خواهند کرد.سن بازنشستگی دوباره باید افزایش پیدا کند. این چالش جدی است و جامعه تحمل آن را ندارد. یکی از راهکارها این است که سیاستهای جمعیتی بهجد دنبال شود و جمعیت فعال جایگزین سالمندانی شوند که از سن کار خارج شدهاند اما این سیاستها و تشویق به فرزندآوری در دنیا معمولا به تنهایی پاسخگو نیست. کشورهایی که دو مساله اقتصاد و فرهنگ را در کنار هم چیدند، نتیجه خوبی برایشان حاصل شده ولی کشورهایی که فقط به این موضوع نگاه اقتصادی دارند، موفقنشدهاند.
به این ترتیب این پرسش مطرح میشود که درراستای اجرای هرچه بهترقانون جوانی جمعیت،چه اقداماتی ضروری است؟
معتقدم که این قانون، قانون خوبی است اما نیازمند یک پیوست فرهنگی، هنری و رسانهای است. پیوستی که بتواند نگرش جامعه را نسبت به این موضوع تغییر دهد. قانون، زمانی توفیق پیدا میکند که این نگرش هم تغییر کند و حتی به عنوان یک ارزش و سرمایه نیز تلقی شود. فکر میکنم که این موضوع باید در اولویت قرار گیرد. از نظر من پیشبرد اهداف جمعیتی معطوف به همین موضوع است. از سوی دیگر بحث اجرای آن توسط دستگاهها نیز مطرحاست.
تجربه کشورهای موفق در حوزه جمعیت
صالح قاسمی، کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان میگوید: «اغلب کشورهای دنیا بهویژه کشورهای توسعهیافته با چالش جمعیتی مواجه هستند. برای نمونه نرخ رشد جمعیتی روسیه برای حدود ۱۲ سال منفی بود و به همین دلیل سیاست جامعی را از طریق مشوقهای اقتصادی و اقدامات فرهنگی و مهاجرت طراحی کرد و حاکمیت به صورت جدی به این مساله ورود کرد. تا جایی که برای این مهم نمادی را طراحی کردند و جایزه مادران باشکوه را درنظر گرفتند. البته موضوع جمعیتی برای کشورهای توسعهیافته مهمتر شده؛ چراکه نیروی کار خود را از دست دادهاند و به همین دلیل در رقابتهای اقتصادی با مشکل روبهرو شدهاند.به همین دلیل بهشدت به دنبال سیاستهای جمعیتی رفتهاند.دانمارک برای حدود ۹ سال پول نقدبه خانوادهها پرداخت میکرد وکارت اعتباری رابرای حمایت ازمادران تهیه و آن رابه صورت هفتگی شارژ میکرد اما به نتایج مطلوب دست پیدا نکرد. به همین دلیل کارتها را حذف کرد و به جای آن کارت سفر را در نظر گرفت، چراکه در بررسیها مشخص شده بود که سفر زوجها میتواند در این زمینه تاثیرگذار باشد. به این ترتیب راهبرد فرهنگی را نیز در پیش گرفته و به این شکل نتیجه بسیار خوبی برایشان حاصل شد.»