فیلمهایی که سرشار از داستان ومعنی بودند و نقشی نو در تاریخ سینمای ایران رقم زدند. صفحه معرفی این هفته، میزبان ماندگارترین فیلمهای ۱۴۰۳ است که ازجشنواره فیلم فجر تا اسکارافتخارآفریدند و درذهن ما نوجوانهایها ماندگار شدند.
باغ موزی کیانوش
بعضی از کارها جسارت و شجاعت زیادی میخواهد تا انجام شود اما بعضی کارها را با کمی تلاش هم میشود انجام داد. از نظرم اگر این جسارت در کارهای خوب و خیر صرف شود خیلی خیلی بهتر از این است که در کارهای زشت و ناپسند به کار گرفته شود.در فیلم سینمایی «باغ کیانوش» که شاید امسال خیلی اسمش را شنیده یا تبلیغاتش را دیده باشید، چند کودک شجاع اما کنجکاو تصمیم ترسناکی میگیرند که شاید جانشان را هم در این راه از دست بدهند. آنها تصمیم میگیرند به باغ آقا کیانوش بروند، کسی که حتی جرات سلام کردن یا همکلام شدن با او را ندارند. بعضی از بچهها مخالف رفتن به باغ بودند اما در نهایت موافقان همه را برای رفتن به باغ با خود همراه کردند.میدانید دلیل این همه اشتیاق برای رفتن به آن باغ مرموز چه بود؟ آنها شنیده بودند در این باغ درختهای موز وجود دارد وچون آنها هیچوقت موز ندیده بودند، تصمیم میگیرند که به باغ بروند. در ادامه داستان، ماجراهایی در باغ کیانوش و مسیری که بچهها انتخاب کردهاند، اتفاق میافتد که شاید دیدنش برای شما جذاب وهیجانانگیز باشد.حضور شهرام حقیقتدوست بهعنوان بازیگر اصلی در نقش کیانوش یا عباس جمشیدیفر که بیشتر در کارهای طنز شاهد بازیگریشان بودیم، سینمایی باغ کیانوش را به فیلمی طنز و در عین حال پرهیجان تبدیل کرده است.همچنین این فیلم سینمایی اقتباسی از رمان باغ کیانوش است که اگر این رمان را خوانده باشید، ممکن است بیشتر از بقیه بتوانید ماجرای داستان را حدسبزنید.این فیلم که داستانش حول محور زندگی و ارتباطات نوجوانان میچرخد، عنوان بهترین فیلم سیوششمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان را در رزومه خود دارد. ما نوجوانان و حتی بزرگترها میتوانیم درسی ارزشمند از باغ کیانوش بگیریم، درس متحد بودن و دلسوزی برای افرادی که سالها در میانشان زندگی کردهایم و حتی تصور یک روز بدون وجود آنها برای ما آزاردهنده است. اگر شما به جای یکی از نوجوانان داستان باغکیانوش بودید جرات انجام کارهای خطرناک برای نجات دوستانتان راداشتید؟
فوتبالی فراموش نشدنی!
تاریخ ایران پر از انسانهای بزرگ و تلاشگر است که هرکدام در امروز ما نقشی کلیدی داشتهاند و ما با وجود فراگیری و در دسترس بودن منابع اطلاعاتی، آگاهی زیادی نسبت به آنان نداریم اما در این میان یک نویسنده، مستندساز یا فیلمساز آگاه از تاریخ و دغدغهمند، تلاش میکند تا با ساخت یکروایت از شخصیتها و وقایع مهم تاریخی، جامعه را بهواسطه آشنایی با گذشته، برای آیندهای بهتر آماده کند.علی ثقفی درسال۱۴۰۲ فیلمی به نام«پرویزخان»که بخشی اززندگی پرویز دهداری، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در سالهای ابتدایی انقلاب را روایت میکرد، به جشنواره فجر فرستاد و حاصل آن دو سیمرغ در دو بخش تدوین و کارگردانی فیلم اول شد.ما در این اثر با یک انسان کاملا ایرانی مواجهیم که با تمام سختیها و سنگاندازیها از مسیرش جدا نمیشود و از هر مشکل برای ایجاد همبستگی بین تیمش استفاده میکند تا بتواند آن هدفی را که متصور است تحقق بخشد.مسیری که کارگردان برای بیان داستانش انتخاب کرده، میتواند بهخوبی مخاطب را تا انتها با خودش همراه کند.از استعفا بازیکنان قدیمی، تا انتخاب و پیدا کردن بازیکنان جدید،مسیری جذاب و پرتلاطمی است که ما را کنار پرویزخان قرار میدهد ودرلحظات زیادی میخواهیم به صحنه واردشویم ودرچالشهایی که متوجه اوست، یاریاش کنیم.کارگردانی و تدوین درواقعیت بخشیدن به یکفیلم فوتبالی بسیاراهمیت دارد.علی ثقفی با بهرهگیری ازخلاقیت و استفاده از متخصصان فوتبالی، استاندارد جدیدی از فیلمهای این ورزش پرطرفدار رابه نمایش گذاشته که باتوجه به فیلمهای مشابه در دنیا، میتوان آن را از نظر واقعگرایی بربسیاری برتری داد.پرویزخان فیلمی شریف وملی است.اگرچه در این یکسالی که اکران شد، نتوانست توجههای زیادی را به خود جلب کند اما در آینده بحثهای زیادی را با خود به همراه خواهد آورد.
از جنگلهای گیلان تا پرده اسکار
فیلم «درآغوش درخت»ساخته بابک خواجهپاشا،اثری است که به روابط پیچیده خانوادگی وتأثیرات جدایی والدین برفرزندان میپردازد. داستان این فیلم روایتگر زندگی خانوادهای است که پس از۱۲سال زندگی مشترک،تصمیم به جدایی میگیرند و در این میان، فرزندان آنها دچار بحرانهای عاطفی و روانی میشوند. خواجهپاشا با بهرهگیری از فضاسازیهای قوی و نمایش احساسات درونی شخصیتها، تلاش کرده تا دردها و رنجهای ناشی از این بحرانهای خانوادگی را به شکلی ملموس و عمیق به نمایش بگذارد. یکی از نکات بارز فیلم، بازیهای بسیار طبیعی و اثرگذار شخصیتها، بهویژه بازیگران کودک است. این فیلم به وضوح نشان میدهد که چگونه جدایی والدین میتواند بر ذهن و احساسات کودکان تأثیرات عمیقی بگذارد. بازیگران کودک در این فیلم توانستهاند به شکلی بسیار واقعی، ترسها، ناامیدیها و اضطرابهای درونی شخصیتهای خود را به تماشاگر منتقل کنند. فضای بصری فیلم نیز بهخوبی توانسته داستان را تقویت کند. ارومیه با مناظر طبیعی زیبا و درختانی که در طول فیلم بهطور مکرر دیده میشوند، تبدیل به یک عنصر نمادین در داستان شده است. درخت در این فیلم نهتنها بهعنوان پسزمینهای طبیعی، بلکه بهعنوان نمادی از خانواده، استحکام و پیوندهای عاطفی عمل میکند.درختان و فضای سبزارومیه درفیلم بهگونهای به تصویرکشیده شدهاندکه از آنها بهعنوان ابزاری برای بیان تحولات درونی شخصیتها و روابط خانوادگی استفاده میشود. این نمادگرایی طبیعت بهخوبی احساسات و درگیریهای عاطفی درونی شخصیتها را به تصویر میکشد و بهنوعی یکی ازارکان اصلی فیلم محسوب میشود.فیلم دربرخی مواقع به استفاده ازکلیشههای رایج درامهای خانوادگی دچار شده است.برخی سکانسها بهطور واضح به احساسات تکیه میکنند و برای برخی تماشاگران میتواند احساسی بیش از حد وسطحی به نظر برسد.این درحالی است که داستان پتانسیل این راداشت تابا استفاده از لایههای عمیقتر روانشناختی به تماشاگران تجربهای جدیدتر وجذابتر ارائه دهد. درواقع، این فیلم میتوانست بهجای تمرکز صرف بر بحرانهای عاطفی، به تحلیل دقیقتر و پیچیدهتری از شخصیتها و روابطشان بپردازد.با این حال، فیلم در نمایش پیام انسانی خود کاملاموفق عمل میکند.پیامهایی چون تأثیرات جدایی برکودکان، چالشهای روانی ناشی ازبحرانهای خانوادگی و اهمیت حمایت عاطفی در مواجهه با چنین مشکلاتی، در طول فیلم بهخوبی منتقل میشود. تماشاگر با دیدن این فیلم میتواند درک بهتری از پیچیدگیهای روابط خانوادگی و آسیبهایی که ممکن است در این فرآیند رخ دهد، پیدا کند. در مجموع، «در آغوش درخت» فیلمی است که اگرچه با برخی مشکلات در زمینه ریتم و استفاده از کلیشهها مواجه است اما همچنان تجربهای انسانی و تأملبرانگیز را برای تماشاگر به ارمغان میآورد. این فیلم با بازیهای تأثیرگذار، فضای بصری غنی و پیامی پرمعنی، میتواند تجربهای عمیق برای علاقهمندان به درامهای خانوادگی و اجتماعی فراهم کند اما برای رسیدن به سطحی بالاتر، به کار روی ساختار روایی و پیچیدگیهای بیشتر در تحلیل شخصیتها نیاز دارد.