در گزارش پیشرو این چهره برجسته آموزش ریاضی در ایران، از مریم میرزاخانی، اثرات جهانی او در حوزه ریاضیات و دغدغههای خود درخصوص عدم الگوسازی مناسب از این اسطوره ریاضی گفته است که میخوانید.
میدانم که خیلی اهل گفتوگو با رسانهها نیستید و سپاسگزارم که پذیرفتید در ارتباط با خانم مریم میرزاخانی با روزنامه جامجم گفتوگوکنید.
بهنام خدا و با سلام خدمت شما و همه عزیزانی که این گفتوگو را میخوانند. اجازه دهید ابتدا عرض کنم که من و شما در گذشته در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی همکار بودیم و بهحرمت این همکاری نمیتوانستم درخواست شما را رد کنم. حالا هم بسیار سپاسگزارم که این فرصت را به من دادید تا درباره شادروان مریم میرزاخانی و تأثیرات و نقش و شخصیت الگوساز ایشان برای جوانان جامعه ریاضی، بهویژه زنان و دختران در این حوزه چند نکته را با هم مرور کنیم.
فکر میکنم بخشی از تأثیر ماندگار مریم میرزاخانی در ایران و جهان، بهحرکتدرآوردن بخش بزرگی از جامعه، بهویژه زنان و دختران، در حوزه ریاضیات و علوم بوده است. یادم میآید زمانی که سردبیر مجله «رشد آموزش ریاضی» بودم - البته لازم است اشاره کنم که در سال ۱۳۹۷ از این سمت استعفا دادم، چون گاهی هنوز در برخی جاها بهاشتباه بهعنوان سردبیر آن نشریه معرفی میشوم - یکی از باارزشترین کارهایی که انجام دادیم، ویژهنامهای بود که برای شادروان مریم میرزاخانی تهیه کردیم.این ویژهنامه زمانی تدارک دیده شد که خبر دردناک درگذشت مریم منتشر شد. آنروز در کرمانشاه بودم و یکی از معلمان ریاضی، خانم آذر کرمیان، با من تماس گرفتند و گفتند: «بیایید کاری کنیم.» گفتم: «در این چندروز چه میتوانیم بکنیم؟» اما همه کمک کردند و واقعا شبانهروز عاشقانه تلاش کردند تا آن ویژهنامه آماده و نکات برجستهای از زندگی و دستاوردهای مریم میرزاخانی در آن مطرح شد. به نظر من، یکی از مهمترین نکات، واکنش عمیق و سریع جامعه جهانی ریاضی به این فقدان ناباورانه بود. در واقع این قدرشناسی از خدمات و دستاوردهای مریم میرزاخانی برای جامعه ریاضی، اتفاق بسیار مهمی بود که لازم بود بهموقع و برای ثبت در تاریخ و ارجاعهای بعدی، در یکمجموعه جمعآوری شود. بهخصوص آنکه مهندس احمد میرزاخانی (پدر مریم) تأکید داشتند نباید از مریم اسطوره ساخته شود و مریم باید الگو باشد و نظرات ریاضیدانهای مشهور دنیا نشان داد که مریم میرزاخانی، چه ظرفیت بالایی برای الگوشدندارد.کتابهایی که پس از درگذشت ایشان منتشر شدند و همچنان منتشر میشوند، گواه این است که این الگو تا چهحد میتواند برای نوجوانان، جوانان و ریاضیدانان، چه زن و چه مرد، الهامبخش باشد.بهتازگی، چندماه پیش، کتاب دیگری به زبان انگلیسی در خارج از ایران منتشر شده که عنوانش این است: «چگونه مریم میرزاخانی الگوی من بود» این کتاب هیچ ارتباطی با افراد داخل ایران ندارد و نشاندهنده تأثیر جهانی مریم بر جویندگان علم است.هنگام پرواز مریم و جاودانگیاش، ادوارد ویتن (Edward Witten)، اولین فیزیکدان برنده جایزه فیلدز در ریاضی در سال ۱۹۹۰، نوشت: «کارهای میرزاخانی، فیزیک نظری را دههها بهپیش خواهد برد.»یکی از ویژگیهای خاص مریم که از زبان استاد راهنمایش، کورتیس مکمولان نقل شده، این بود که در عین کار روی مسائل بسیار پیچیده، شهودی بسیار قوی داشت. این ترکیب شهود و تجرید، معجونی عجیب و منحصربهفرد در وی ایجاد کرده بود که به چنان دستاوردهای ماندگاری در ریاضی منجر شد.من به همراه دکتر بیژن ظهوری زنگنه در مقالهای مشترک باعنوان«بازگشت مشعل علم به موطن خود» به شجرهنامه علمی مریم میرزاخانی پرداختیم. در جامعه ریاضی مرسوم است که شجرهنامه ریاضی افراد را بررسی میکنند تا ببینند به کجا میرسد. در این مقاله دریافتیم که شجرهنامه میرزاخانی به خواجه نصیرالدین طوسی میرسد و اگر شکاف چندقرنی را برداریم، این اتصال برقرار میشود. این اتصال نشان میدهد که چگونه مریم میرزاخانی بهگونهای شگفتانگیز در این زنجیره علمی قرار گرفته و آن را بهپیش برده و بیدلیل نیست که «فخر جامعه ریاضی ایران و جهان» نامیده شده است!
سؤال مهمی که وجود دارد این است که برای مریم میرزاخانی با تمام اهمیتی که برای جامعه ریاضی جهان داشت، در ایران چه کردیم؟ آیا برنامهای جامع برای معرفی ابعاد شخصیتی این چهره علمی ایران و جهان تولید و پخش شد؟
استاد شفیعی کدکنی در شعری که در رثای مریم سرودند، تعبیر زیبایی داشتند:
«شیشه عطری سربسته/ افتاد و شکست/ همگان بو بردند/ که چهچیزی را دادند از دست!»
واقعا سؤالی که همچنان باقی است، این است که ما با میراث ماندگار مریم چه کردیم؟ فقط با هیجان و شعار و برنامههای معمولی و سطحی که نمیتوانیم به بزرگانمان افتخار کنیم یا آنها را به دیگران بشناسانیم. باید کار کنیم. این سؤال همچنان مطرح است که آیا واقعا به اندازه عظمت مریم، برای او و میراثش در ایران کار کردهایم؟ باید منصفانه نگاه کنیم و ببینیم چه کموکاستیهایی وجود داشته است که بتوانیم با رفعشان، اثربخشی این الگوی مؤثر و معاصر را بیشتر کنیم.
ظاهرا پیشنهادی هم در مورد جایزه مریم میرزاخانی مطرح شده بود که خیلی اجرایی نشد! در این خصوص هم برایمان صحبت کنید.
جایزه مریم میرزاخانی سه دوره قبل که عضو شورای اجرایی انجمن ریاضی بودم، تأسیس شد، ولی از کسانی بودم که با این ایده موافق نبودم. تعجب نکنید! نه بهایندلیل که آن را ارزشمند نمیدانستم، بلکه نگرانیام این بود و هنوز هست که تصور نشود با اختصاص یک جایزه، ادای دِین کردهایم و تمام! حرفم این است که در ایران، بهجای «تبعیض مثبت» و پایینآوردن استانداردها، لازم است برای توانمندکردن و توانمندشدن زنان و دختران در ریاضی، بسترسازی مناسب انجام شود و موانع فرهنگی و اجتماعی رشد و بالندگی زنان و دختران، برداشته شود. نمیگویم الان چنین است، عرض کردم نگرانیام این است! مریم میرزاخانی که در جهان درخشید، بهخاطر شایستگیهایش درخشید، نه بهخاطر جنسیتش. حرف من این بود که نفس جایزه ارزشمند است اما نباید بهگونهای باشد که این پیام را منتقل کند که زنان ناتوانتر از مردان هستند و به حمایت ویژه نیاز دارند تا دیدهشوند. همین حالا هم اگر به مدارس و آموزش عالی نگاه کنیم، باید بپرسیم چهکردیم تا این میراث را حفظ کنیم؟ یکی از مهمترین مسائل، موانعی است که بر سر راه زنان و دختران وجود دارد. توانایی بهتنهایی کافی نیست؛ باید کاری کنیم تا زنان و دختران بتوانند به اندازه لیاقتشان رشد کنند وجایگاه خود را در جامعه پیدا کنند.نگاه شمولیت و مساوات به دختران و پسران، شرط لازم برای موفقیت هردو است. ازنظر من، تا این بستر فراهم نشود، اتفاق مهمی برای دختران نمیافتد. فکر میکنم یکی از کارهای کلیدی که لازم است انجام دهیم، رفع این موانع است تا زنان و دختران، نهتنها تشویق شوند، بلکه قابلیتها و شوق درونیشان با نبود موانع به فعل درآید.
شما در جای دیگری در خصوص شبهعلم صحبت کردهاید؛ حالا که صحبت از اصالت در ریاضی و یک ریاضیدان نابغه و اصیل است، لطفا در اینخصوص هم برایمان بگویید.
متأسفانه شبهعلمهایی در ریاضی وجود دارد که در جامعه ما رواج پیدا کردهاند و واقعا نگرانکننده هستند. ضروری است که شبهعلم از پیکر ریاضی زدوده شود.رسانههای رسمی نقش بزرگی در این زمینه دارند و دانسته یا ندانسته، بهرواج آن دامن میزنند. ببینید در مورد ریاضی و یادگیری آن، چه افسانهها که نساختهاند! از نابغههای نوظهور که بهکمک انواع چرتکه در دنیا اول شدهاند تا مسابقه و تبلیغ و افزایش سرعت یادگیری ریاضی! دامنزدن به این توهمات، روزبهروز ریاضی مدرسهای را بیشتر ناتوان میکند.یادم میآید طی سالهایی که سردبیر مجله رشد آموزش ریاضی بودم، سه مقاله درباره چرتکههای تازهورود چاپ کردیم که یکی از آنها عنوانش بود: «هر دم از این باغ، بری (چرتکهای) میرسد!» در آن زمان، تبلیغات وسیعی برای دورههایی با چرتکه مالایی (مالزیایی)، چرتکه چینی، یا چرتکه ژاپنی انجام شد که واقعا ربطی به ریاضی نداشته و ندارند و تنها برای ایجاد نوعی مهارت محاسباتی و سرعت از آنها استفاده میشود. بعد که تبوتاب مردم فرونشست و مؤسسههای مربوطه مشتریهای خود را جذب کردند، ابزار دیگری بهعنوان شتابدهنده یادگیری ریاضی به جامعه معرفی شد و این داستان ادامه دارد چون بسیار سودآور است، ولی ربطی به ریاضی واقعی ندارد.مثلا دختری دهدوازده ساله و عمدتا از مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان، درمسابقهای باچرتکه «اول»میشود واین خبر درشبکههای اجتماعی دستبهدست میشود و اینفرد «ریاضیدان نابغه» نامیده میشود.درصورتی که اینها مهارتهای کوتاهمدت هستند و تنها هیجان کاذب ایجاد میکنند. خانوادهها هم به اشتباه فکر میکنند اینهاریاضیات است، درحالی که ازنظر من، مصداق روشن «شبهریاضی» هستند. این خطر بزرگی است. ما نباید این شبهعلمها را بهعنوان تداوم راه مریم میرزاخانی جا بزنیم. برای حفظ میراث مریم میرزاخانی و هموارکردن راه او، باید کارهای جدی و اصیل برای ریاضی در مدرسه و دانشگاه انجام دهیم.
از شما برای شرکت در این گفتوگو بسیار سپاسگزاریم؛ صحبتهای شماواقعا الهامبخش بود.امیدواریم جامعه مابتواند با الهام از این ایدهها، راه مریم میرزاخانی را بهترازقبل ادامه دهد.بهنظر شما برای ادامه راه مریم چهکارهایی بایدانجام دهیم؟
از نگاه من، برای تداوم راه مریم میرزاخانی، باید چندکار اساسی انجام دهیم. اول، بنیاد مریم میرزاخانی را تقویت، نیازهایش را شناسایی و عملکردش را ارزیابی کنیم. دوم، موانع پیش روی زنان و دختران را برداریم تا بستری برابر برای رشدشان فراهم شود. سوم، با شبهعلمها مبارزه کنیم و آموزش اصیل ریاضی را ترویج دهیم. رسانهها باید در این زمینه مسئولیتپذیر باشند و بهجای تبلیغ شبهعلم، روش و منش علمی و دستاوردهای بزرگانی چون میرزاخانی را معرفی کنند. در نهایت، باید الگوهای واقعی مثل میرزاخانی و چرایی الگوشدن آنها را برجسته کنیم، نه با شعار، بلکه با کار عملی و برنامههای دقیق. این همانچیزی است که مریم میرزاخانی را به الگویی جهانی تبدیل کرد: اصالت، انسانیت و کار عمیق.
آشنایی با خالق «قضیه عصای جادویی»
مریم میرزاخانی، ریاضیدان ایرانی و استاد ریاضی در دانشگاه استنفورد در ۲۲اردیبهشت ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. موضوعات تحقیقاتی او شامل نظریه تایشمولر، هندسه هذلولی، نظریه ارگودیک و هندسه سیمپلکتیک بود.او در ۱۳ آگوست ۲۰۱۴ موفق به دریافت مدال فیلدز، معتبرترین جایزه در ریاضیات شده و بهعنوان اولین زن و اولین ایرانی برنده این جایزه معرفی شد. کمیته اهداکننده جایزه به کار او در «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» اشاره کرد. میرزاخانی بهعنوان یک نیروی پیشرو در زمینههای هندسه هذلولی، توپولوژی و دینامیک شناخته میشد.او در طول دوران حرفهای خود به نقاط عطفی دست یافت که شهرت او را بهعنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان زمان خود تثبیت کرد، مانند «قضیه عصای جادویی» که زمینههایی مانند سیستمهای دینامیکی، هندسه و توپولوژی را بههم پیوند میداد. میرزاخانی پس از اتمام دوره دکترای خود در دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۰۴، بهعنوان پژوهشگر در مؤسسه ریاضیات کلی مشغول به کار شد و بعدا بهعنوان استاد به دانشگاه پرینستون پیوست.در سال ۲۰۰۹ به دانشگاه استنفورد، جایی که تحقیقات پیشگامانه خود را تا زمان درگذشتش ادامه داد، نقل مکان کرد. کار او بر دینامیک پیچیده و بغرنج ساختارهای هندسی، با تأکید ویژه بر فضاهای مدولار و سطوح ریمانی متمرکز بود. رویکردها و بینشهای عمیق او بهطور قابل توجهی دامنه این حوزه را گسترش داد و تحسین و شناخت گستردهای را برای او به ارمغان آورد که نهایتا منجربه کسب مدال فیلدز «بالاترین افتخار در ریاضیات» شد.مریم که ازچهار سال پیشتر به نوعی سرطان مبتلا شده بود،بعد ازطی یک دوره درمان موفق، دوباره گرفتار این بیماری شد و پس از سرایت و گسترش بیماری مهلک به مغز استخوان او، در ۲۳تیر۱۳۹۶ در ۴۰سالگی در بیمارستانی در کالیفرنیادرگذشت.