فهم نشانگان آخرالزمان

جایگاه اعتقاد به بداء یعنی تغییر و دگرگونی در نشانگان و شرایط آخرالزمان در این نوشتار بررسی شده است‌، بدان‌گونه که در روایات ناظر به آخرالزمان و ظهور و ملاحم و فتن [جنگ‌ها و رویدادهای بزرگ] آمده تا مومنان و گرویدگان بتوانند در برنامه‌ریزی برای آنها روشن و باورمند بکوشند.
جایگاه اعتقاد به بداء یعنی تغییر و دگرگونی در نشانگان و شرایط آخرالزمان در این نوشتار بررسی شده است‌، بدان‌گونه که در روایات ناظر به آخرالزمان و ظهور و ملاحم و فتن [جنگ‌ها و رویدادهای بزرگ] آمده تا مومنان و گرویدگان بتوانند در برنامه‌ریزی برای آنها روشن و باورمند بکوشند.
کد خبر: ۱۵۰۳۶۹۲
نویسنده حجت‌الاسلام جواد ‌‌ابوالقاسمی - نویسنده و پژوهشگر
 
از باورهای اسلام ناب محمدی که ائمه‌اطهار(ع) به شیعیان در لزوم اعتقاد و باور به آن دستور و تاکید فرموده‌اند «بداء» است که مقدرات به‌سبب دعا یا تغییر رفتار مردم یا دیگر مصالح -همانند دگرگونی و تغییر در مقدماتش- تغییر می‌کند. 
باوجود آن‌که پیش از آن به عموم بندگان و پیروان درباره آن تقدیر، آگاهی‌هایی داده شده بود و البته به امکان این تغییر در آینده جاهل بودند‌؛به‌همین سبب در مورد پیشگویی‌نماهایی که در روایات و منابع حدیثی آمده و در آنها، ویژه به رخدادهای تأثیرگذار و رویدادهای بزرگ آخرالزمانی پرداخته شده، باید با بصیرت و دقت و ژرف‌نگری وارد شد و این مولفه مهم یعنی بداء را پیش چشم داشت. 
به‌ویژه که روایات ملاحم و فتن [=پیشگویی‌های آخرالزمانی رخدادها و جنگ‌های بزرگ] حجم زیادی از روایات را در کتاب‌های فریقین تشکیل می‌دهند‌؛ زیرا علاقه انسان‌ها به دانستن آینده و تلاش برای سوء‌استفاده از علوم ماورایی، سبب رواج بیش از پیش این روایات شده و «رویکرد علامت‌گرایی» (و نشانه‌شناسی‌های آخرالزمانی) را گسترش داده است. 
این رویکرد در طول تاریخ، بارها مشکلات فراوانی را فراهم آورده است‌ که سربرآوردن مدعیان دروغین مهدویت یا تطبیق‌های اشتباه [و در آن راستا ریزش باورها] بخشی از آسیب‌های این رویکرد است. 
بهتر است نگاهی به تاریخ بیفکنیم که روشنگر و عبرت‌افزا است‌؛ در اینباره یکی‌از سهمگین‌ترین زیان‌های رویکرد یادشده، ماجرای واقفه بود‌ که دانستن ماجرای آنان و علت توقف افرادی مثل علی‌بن‌أبی‌حمزه بَطائنی‌، می‌تواند راهگشای زمان حال در مواجهه با مدعیان یا علامت‌گرایان باشد؛ البته براساس فرمایش خاندان وحی در روایات و احادیث روشنگرشان، از جمله علت‌های گمراهی آنها [واقفی‌ها]، آگاهی نداشتن‌شان از مسأله بداء بوده است.  
و همان‌طور که رخ‌دادن برخی نشانگان، علائم و مقدمات و [تطبیق‌دادن‌شان با قیام جهانگیر مهدوی] و البته تحقق‌نیافتن قیام، به گمراهی عده‌ای از شیعیان انجامید، می‌توان اذعان داشت در صورت رخ‌دادن بداء در نشانگان و علائم ظهور و همچنین تحقق ظهور بدون رخ‌دادن این نشانگان و علائم نیز ممکن است برای مردم و گرویدگان ایجاد شبهه کند؛ به همین خاطر باید از پیش برای چنین احتمالی آمادگی ذهنی داشت. 
اهمیت دیگر این پژوهش را از منظری دیگر نیز می‌توان نگریست‌: در این پژوهش‌ براساس روایات متعدد ثابت شده است که مسأله نشانگان و علامات ظهور، حتی علامات مشهور به حتمیه- نه‌تنها براساس روایات، قابلیت دگرگونی و تغییر دارد یعنی بداء‌پذیر است بلکه طبق قرائن موجود در روایات، حتی در آنها بداء نیز رخ داده است! همچنان‌که امکان بداء [یعنی دگرگونی و تغییر] در اصل «خروج سفیانی» یا خصوصیات و قدرت او وجود دارد. از همین‌رو ضرورت دارد به بررسی روایاتی بپردازیم که ناظر به بداء در تشکیل حکومت اهل بیت‌(ع) وظهور است.روایات تأخیرپذیر بودن امر (قیام و تأسیس حکومت) اهل‌بیت‌(ع) و احتمال تأخیر و تقدیم امر اهل بیت‌(ع) در تقابل با امر بنی‌عباس یا بنی‌امیه به‌کار برده شده است. 
مرحوم کلینی در این زمینه هفت روایت آورده‌اند که مخرج مشترک این روایات چنین است: کسی که امامش را بشناسد «این امر» به تقدیم یا تأخیر افتد برای او و در باورش تأثیری نخواهد داشت که به‌خوبی بیانگر احتمال تقدیم یا تأخیر در تشکیل حکومت اهل بیت‌(ع) است. 
در نامه‌ای که از امام زمان‌(عج) برای شیخ مفید فرستاده شده، احتمال تأخیر ظهور آمده است: «اگر شیعیان ما خدا به آنان توفیق عنایت کند... یمن دیدار ما از ایشان تأخیر نخواهد افتاد.» 

روایات دال بر تحقق دو مرحله بداء تا زمان امام صادق‌(ع)
یکی از روایاتی که در کتب مختلف، با عبارات شبیه به هم و با اختلاف اندک آمده است، روایت امیرمومنان علی‌(ع) در مورد برطرف‌شدن مشکلات شیعیان در سال ۷۰ است! این روایت دو مرحله بداء در مورد تشکیل حکومت را بیان می‌کند که مرحله اول آن به‌تأخیر‌افتادن از سال ۷۰ به سال ۱۴۰ (دوران امامت امام صادق‌(ع)) سپس به‌تأخیر‌افتادن فرج بدون مشخص‌شدن زمان جدید است. 
در مضمونی دیگر از اسحاق بن عمار آمده است که موعد این امر در سال ۱۴۰ بود که به‌تأخیر افتاد.عثمان النوا نیز نقل می‌کند که امام صادق‌(ع) فرمودند: «بنا بود این امر به‌دست من صورت گیرد که به ذریه من منتقل شده است. »
از ابو بصیر نیز نقل شده است که امام صادق‌(ع) در پاسخ به سؤالی در مورد زمان تحقق امر فرمودند: «این مسأله زمان‌ مشخصی داشت ولی به‌خاطر نشر اسرار اهل بیت‌(ع) به تأخیر افتاد. »

حصول بداء‌ (تغییر و دگرگونی) در عوامل سقوط بنی‌عباس
براساس برخی روایات، یکی از مقدمات ظهور حضرت مهدی‌(عج) اختلاف بنی‌عباس در بین خود سپس سقوط آنها به‌دست سفیانی است و در روایت موثق، علت تکوینی اختلاف بنی‌عباس، به شهادت رساندن امام کاظم‌(ع) ذکرشده است. 
این در‌حالی است که در روایات دیگر، سقوط ملک بنی‌عباس به‌دست مغول بیان شده است و این روایات بود که محقق شد‌؛ و در دسته اول بداء حاصل شد!
 تشویق و سفارش به اعتقاد و باورداشتن به بداء در مورد زمان تحقق امر اهل بیت‌(ع)در چهار کتاب مشهور روایی شیعه نقل شده است که امام باقر‌(ع) در پاسخ به سؤالی در مورد تعیین زمان امر فرمودند: اگر آنچه را گفتیم محقق شد، بگویید صدق‌الله و یک پاداش می‌برید‌ اما اگر محقق نشد و عبارت «صدق‌الله» را به‌کار بردید، دو برابر پاداش خواهید برد. 
این روایات نیز احتمال محقق‌نشدن مضامین روایات معصومین‌(ع)  به‌خاطر رخ‌دادن بداء- را ثابت می‌کند. 
 
بداء در زمان انبیای گذشته
در دسته دیگری از روایات بدون اشاره به قیام اهل بیت‌(ع)، با بیان داستان وعده الهی برای انبیای قبلی به‌صورت ضمنی به احتمال تأخیر وعده‌های الهی پرداخته شده است... 
روایتی دیگر می‌گوید وقتی از محمد حنفیه در مورد زمان سقوط ملک بن‌عباس سؤال شد، پاسخ داد در تعداد روزهای میقات موسی‌(ع) و نیز در عذاب قوم یونس، بداء حاصل شد و به‌همین سبب نمی‌توان زمان خاصی برای سقوط ملک بنی‌عباس مطرح کرد. 
   
روشنگری در احتمال تغییر 
بنا‌به روایات حتی در صورتی‌که برای تحقق امر اهل بیت‌(ع)، انتظار وجهی یعنی رویداد خاصی را داشتید اما دقیقا رخ نداد یا به‌صورت دیگری محقق شد، منکرش نشوید .
نکته مهم در مورد این روایت آن است که مرحوم علی بن بابویه قمی، با آوردن این روایت به‌عنوان آخرین روایت در باب علائم ظهور، به‌گونه‌ای ضمنی اشاره دارد که در تطبیق روایات علامات ظهور و ملاحم و فتن، باید احتمال بداء را به‌صورت جدی در نظر داشت. 
 
تصریح به احتمال دگرگون‌شدن علامات حتمیه
نعمانی از امام باقر‌(ع) حدیثی دارد که مضمونش احتمال وجود مشیت(تغییر وبداء)درسفیانی است.در روایتی امام جواد‌(ع) از احتمال بداء در خروج سفیانی سخن فرموده اند. 
   
معنی بداء در علائم حتمیه
آیا بداء در علائم حتمیه به‌معنی تغییر جزئی در اوصاف آنها است؟ یا به‌معنی حتمی‌نبودن آنها است؟ داده‌های روایی نشان می‌دهد که بداء در اصل مسأله سفیانی و دیگر علامات حتمیه ممکن است‌؛ البته احتمال بداء در اوصاف نیز وجود دارد. 
     
معنی حتمی‌بودن علائم حتمیه چیست؟
 آیت الله سند در این باره پاسخ می‌فرماید:‌ «حتمی بودن [آن‌طور که در ذهن‌ها مشهور شده] به‌معنی رخ‌ندادن تغییر و بداء نیست بلکه به این معنا است که مقدمات و اسباب آن به‌حدی فراهم شده که در آستانه رخ‌دادن است.این مقدار به معنی آن نیست که از طرف خدا مانعی برای تحقق آن پیش نمی‌آید، همان‌طور که در مورد قوم یونس‌(ع) عذاب بر آنها گسترده بود‌ اما وقتی برای خدا تضرع کردند، عذاب حتمی از آنها برطرف شد. به همین دلیل روایت است که صدقه و کار نیک و نیکو‌کاری و [پیوند خویشی=] صله رحم «قضاء مبرم» (قضای محکم‌شده)‌ را تغییر می‌دهد. قضای مبرم، از محتوم و حتمیه محکم‌تر است! با این‌همه می‌تواند در آن بداء رخ دهد! »
مرحوم علامه جعفر مرتضی در پاسخ به این اشکال می‌فرماید:«مراد از حتمیت این است که برخی از مسائل بنا به سنت الهی، در جریان است‌؛ زیرا بنا به سنت الهی هر چیزی که علتش فراهم شد، جز با تداخل الهی دگرگون نمی‌شود‌؛ و همین مقدار کفایت می‌کند تا آن را محتوم بدانیم.»
   
نتیجه‌گیری
روایات مربوط به علائم ظهور یاملاحم و فتن[حوادث بزرگ وجنگ‌های آخرالزمانی]دلالت برتحقق بداء درتشکیل حکومت اهل بیت‌(ع) در گذشته داشته و شکل‌گیری بداء یعنی دگرگونی و تغییر در آینده نیز احتمال دارد.پس استناد به چنین روایاتی حتی در فرض تحقق برخی از نشانه‌ها برای تعیین زمان ظهور یا حاصل‌شدن دیگر نشانگان و علامات صحیح نیست. 


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها