الغرض؛ یک روز پسرک از مدرسه آمد و به رسم هر روز شروع به تعریف اتفاقات آن روز کرد. به قسمت نماز جماعت ظهر که رسید، چشمانش از شادی میدرخشید. از آقایی گفت که از مسجد جامع به جمعشان آمده و برایشان کلی حرفهای قشنگ زده؛ حرفهایی که آنقدر هنرمندانه و صمیمانه بیان شده بود که تا عمق جان پسرم نفوذ کرده بود. وقتی پسرک در آخر صحبتهایش با ذوق و شوق گفت قرار است آقاعلیاصغر هر هفته دو سه روز به مدرسه بیاید، حس کردم بالاخره قرار است کسی از جنس بچهها بیاید و عطش و تشنگی پسرانمان را دریابد.
طرحی به نام «آرمان»
چندروزبعدکه برای انجام کاری به مدرسه پسرک رفته بودم،درمورد امام جماعت وخطیب جدید و محبوب بچهها پرسوجو کردم. گفتند طرحی به نام «آرمان» شروع شده و قرار است طرح شهید آرمان درحوزه تعلیم و تربیت، همکاری موثری با آموزش و پرورش داشته باشد. این طرح با عقد تفاهم با آموزش و پرورش شهر تهران از ظرفیت شبکه مربیان مساجد بهره برده وباشناسایی مدارس دولتی منتخب درمحلات وبا هماهنگی عوامل اجرایی مدرسه به ایفای نقش تربیتی میپردازد. گفتند با توجه به ضرورت کار تربیتی اثربخش درمدارس،عدهای جوان هیأتی ومسجدی بارویکردی مسجدمحورو نوجوانانه پا به عرصه تعلیم و تربیت بچهها گذاشتهاند. در این طرح، هیئات و مساجد باید برای آمادهسازی فکری، اخلاقی، علمی و معنوی و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی نوجوانان، برنامهریزی کرده و به سمت قلههای تعلیم و تربیت آرمانی حرکت کنند.
اردوی خانوادگی
روزها میگذشت و ما شاگرد غیرمستقیم مربی جدید اعزامی از مسجد جامع شده بودیم! پسرک حرفهای او را تکرار و گاهی عمل میکرد. یک روز با شادی خاصی از مدرسه آمد وگفت مسجدجامع، برای روز جمعه، اردوی خانوادگی گذاشته و دعوتمان کرد. اتفاقا مادر یکی از دوستانش هم پیام برگزاری اردو و جزئیات آن را در فضای مجازی برایم فرستاده بود. در نگاه اول به نظرم برنامه خوب و کامل و بینقصی بود اما چون از قدیم و ندیم بسیار شنیده و دیده بودیم که نظم هیأت و بسیج در بینظمی آن است، تمایل زیادی برای رفتن نداشتم اما پسرک که بسیارمشتاق همراهی با مربی مسجدیاش بود با بقیه اعضای خانواده دست به یکی کرد و اصرار پشت اصرار. چنانکه مجاب و مجبور شدیم به پذیرش اردوی یک روزه رفتن.درچند روزی که به جمعه مانده بود،مقدمات و ملزومات اردو در کانالی که داشتند، با نظم و سلیقه اطلاعرسانی شد و سرانجام روز جمعه، ساعت۷صبح، اردوگاه امام خمینی(ره) لواسان که شبیه شهرکی با تمام امکانات بود به خانوادهها خوشامد گفت.ون ومینیبوسها مسئولیت داشتندحاضران را ازورودی اردوگاه به محل استقرارببرند.مسیرباصفای سربالایی و پردرخت را رد کردیم و به فضایی پرچادر رسیدیم که هرکدام مختص یک خانواده بود. چون زود رسیده بودیم، قدرت انتخاب داشتیم و بچهها ازبین حدود۱۰۰چادرشبیه هم، بالاخره یک چادر را انتخاب کردند و ازاین انتخاب هوشمندانه بسیار مفتخر شدند! در چادر جاگیر شدیم و منتظر نان و پنیر با یک لیوان چای کیسهای بودیم که جای صبحانه مفصل صبح جمعه در خانه را بگیرد اما با دیدن پک کامل و جامعی از انواع خوراکیهای سنتی و مدرن دیگر کمکم متقاعد شدیم قرار است برگزارکنندگان این اردو تصورات و خاطرات ما از اردوهای ایام شباب را که همراه مسجد و هیأت میرفتیم به هم بزنند!
همه چیز طبق برنامهریزی
توضیح و توصیف این اردوی یک روزه در حوصله این مقال نیست اما نشان به آن نشان که نظم و ترتیب و برنامهمند بودن تمام قسمتهای پیشبینی شده چنان هنرمندانه بود که از آن جماعت ناراضی که در هرجمع و اردویی معمولا حضور پررنگ و فعال دارند و به لطایفالحیل از ترک دیوارها هم خرده میگیرند خبری نبود! تمام برنامهها از جمله سرگرمی و تفریح و ورزش، پذیرایی، استراحت و... طبق برنامهریزی پیش رفت و همایش پایانی متنوع و شاد که باوجود خستگی شرکتکنندگان، بسیار پر رونق و جذاب برگزار شد، حسن ختام این اردوی خانوادگی گردید.
دو جوان که دو شب نخوابیدند!
زمانی که بعد از ناهارخسته ازهمراهی وهمدلی با بچهها نشستن در گوشهای دنج را غنیمت شمردم با مادر یکی از متولیان هیأت آشنا شدم و حرفهایی از او شنیدم که به واقع از درکشان عاجز بودم. او گفت پسرهایش از خانهشان که در یکی از محلههای غرب شهر است یا از محل کارشان که به همین اندازه دور است، هر روز یک یا دو بار به مسجد جامع جمهوری اسلامی میروند. میگفت برای برگزاری این اردو حدود یک هفته است خیلی کم به خانه آمدهاند و دو شب گذشته را هم اصلا نخوابیدهاند. میگفت از جیب و پولهای داخلش مایه میگذارند که سروقت به مسجد برسند و... .
هیأت معظم ابوتراب(ع)؛ سرشار از معنا
هیأت معظم ابوتراب(ع)؛ اسم و عنوانی کوتاه اما سرشار از معناست؛ معنا و هدفی که توانسته این حجم از اخلاص و مجاهدت فی سبیلالله را در روحیه جوان و نوجوانان این هیأت رقم بزند. روز برگزاری این اردو، جوانانی را دیدیم که با وجود سن و سال کم مانند کارگزارانی باتجربه توانستند به بهترین شکل ممکن این برنامه را برگزار کرده و از خلال آن نوجوانان و جوانان تشنه معنویت و مفید بودن را یارگیری کنند. آنان و خانوادههایشان را به مسجد و هیاتشان فراخوان کنند و پایگاهی بسازند و برنامههایی ترتیب بدهند که هیچ شبیخون فرهنگیای نتواند آن را به خاک و خون بکشد. صد البته که در ابتدای راهند و باید تا سرمنزل مقصود، مسیری طولانی را بپیمایند. بیتردید مسجدجامع جمهوری و امام جماعت مردمی و مهربان آن، حجتالاسلام یزدی از داشتن چنین هیأت و خدمتگزارانی در قلب خود خشنودند و به خود میبالند که اسلام و انقلاب و کشور سربازانی اینگونه پاکباز و جانباز دارد. جوانانی که عاشق شهادتند و بنا دارند تا لحظه ظهور منجی، هرقدمی را که برمیدارند به محضر ارباب شهیدشان تقدیم کنند.
پای صحبت علیاصغر برادری، جانشین پایگاه بسیج فاطمه الزهرا و عضو فعال هیأت ابوتراب
هدف؛ جذب حداکثری نوجوانان
از زمان و نحوه شروع کار و فعالیتهای ابوتراب برایمان بگویید.
هیأت ابوتراب و بسیج پایگاه فاطمه الزهرا(س) در سال ۱۴۰۲ تأسیس شد. حقیر هم جانشین پایگاه هستم. من و چند نفر از دوستان، مدتی قبل از آغاز فعالیتها، کارهای پایگاه را شروع کرده و مقدمات مجموعهای را که در نظر داشتیم به عنوان زیربنا باشد، آماده کردیم. وقتی نوجوانها که مجموعه هدف ما برای شروع به کار بودند به حد نصاب رسیدند، تصمیم گرفتیم هیأت را به طور رسمی افتتاح کنیم که شکرخدا خیلی استقبال شد؛ هم ازطرف نوجوانها و هم از طرف نمازگزاران مسجد جامع و مردم. امیدوارم این مجموعه پایدار باشد. برنامههای زیادی با محوریت نوجوانان انجام دادیم؛ از جمله اردوهای فرهنگی و تربیتی، کلاسهای مختلف آموزشی، دور همنشینیهای متنوع، رفتن به استخر و پارک. در مجموع هر اقدامی که فکر میکردیم میتواند باعث صمیمیت بیشتر بین ما و نوجوانان باشد، انجام دادیم و همچنان برای گسترش فعالیتهایمان در حال تلاش هستیم.
برنامه هیأت چه زمانهایی است و انتخاب مداح و سخنران چگونه است؟
هیأت ما هر هفته شبهای جمعه به طور ثابت دایر است و فراخوان و دعوت عمومی داریم. درهفته هم اگر مناسبتی باشد حتما هیأت برقرار است. برای انتخاب مداح و سخنران سعی میکنیم در مناسبتهای ویژه مداح و سخنران معروف دعوت کنیم تا مراسم به نحو احسن برگزار شود ولی در هیأت هفتگی از مداحهای مجموعه خودمان و برای سخنران هم معمولا از منبر امام جماعت محترم مسجد، حجتالاسلام محمود یزدی فیض میبریم.
هدف شما از برپایی این هیأت چیست؟
هدف اصلی و عمده ما در وضعیت فرهنگی فعلی جامعه فقط جذب نوجوانهاست؛نوجوانانی که استعدادهای فراوانی دارند و میتوانند در مکانی مثل مسجد و هیأت به بهترین شکل شکوفا و هدایت شوند. هدف ما در واقع ثابت کردن این نوجوانهاست و امید داریم کاری که ما شروع کردیم توسط همین نوجوانهایی که تربیت میشوند، ادامه یابد.
چطور اسم هیأت شد هیأت معظم ابوتراب؟
اسم پایگاه ما فاطمهالزهرا(س) بود. وقتی قرار به تشکیل هیأت شد گفتیم چه اسمی مناسبتر از نام نامی همسر حضرت زهرا(س). اسم مبارک مولا را برای هیأت انتخاب کردیم تا همه در کنار هم، فرزندان این بزرگواران باشیم تا آنان دست بر سرمان بکشند و در این مسیر ناهموار به همه ما مدد برسانند تا انشاءالله مقدمات ظهور را با کمک این نوجوانان مؤمن و باغیرت فراهم کرده و سربازان خوبی برای لشکر حضرت مهدی(عج) باشیم.
یادی از آیتالله اختری امام جماعت فقید مسجد جامع جمهوری اسلامی
امامت، سیاست، قضاوت
حاج شیخ عباسعلی اختری سال ۱۳۱۸شمسی درشهرستان سمنان و درخانوادهای روحانی به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در زادگاهش ادامه داد و تحصیلات حوزوی را هم در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد و ۲۰ سال در آن حوزه به تحصیل و تدریس پرداخت.وی سپس به حوزه علمیه قم رفت و در درسهای خارج فقه و اصول بزرگان شرکت کرد و از محضر آیات عظام غضنفری، سبزواری، فشارکی، مؤمن قمی و محمدعلی گرامی بهره برد.سپس دوباره به مشهد بازگشت و در درس خارج فقه و اصول حضرات آیات میلانی، وحید خراسانی و فلسفی حاضر شد. پس از مدتی به تهران رفت و از مدرسه دارالفنون مدرک مدرسی دریافت کرد.با آغاز نهضت حضرت امام(ره) درخرداد۱۳۴۲ به نهضت پیوست و در جریان اعزام روحانیون به خدمت سربازی، همراه آیتالله هاشمی رفسنجانی دستگیر وبه خدمت سربازی اعزام شد.حاج شیخ عباسعلی اختری سال ۱۳۵۴ با ایراد سخنرانیهای افشاگرانه در تهران به مبارزات خود ادامه داد و به دلیل این سخنرانیها، دستگیر شد و تحت شکنجه و آزار و اذیت ساواک قرار گرفت. پس از آزادی از زندان مبارزات خود را ادامه داد تا اینکه مجددا در ماه رمضان سال ۵۷ دستگیر شد و به زندان افتاد، ولی درآستانه پیروزی انقلاب اسلامی و در اثر شتاب گرفتن جریان انقلاب، از زندان آزاد شد.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به سمت ریاست کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شیروان منصوب ودرسال۵۹ عهدهدارمدرسه عالی کانون اسلامی اراک شد وباحرکتهای انحرافی آنجابه مبارزه پرداخت.آن مرحوم سال۶۰طی حکمی ازسوی حضرتامام(ره)به امامتجمعه سمنان منصوبشد.به دنبال شهادت عبدالمجید دیالمه با اصرار شهید بزرگوارحجتالاسلام هاشمینژاد،کاندیدای نمایندگی مجلس شدوتوانست باآرای قابل توجهی به مجلس شورای اسلامی راه یابد و در کمیسیون اقتصادی ودارایی مجلس فعالیت کند.او مدتی نایب رئیس کمیسیون بود. پس از پایان کار مجلس اول، به قضاوت دریکی ازشعب دیوان عالی کشور پرداخت.سپس از طرف امام(ره) به عنوان نماینده ایشان در استان سمنان و امام جمعه سمنان منصوب شد. اوهمزمان با فعالیتهای سیاسی به تدریس دردانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران و دیگر فعالیتهای علمی - آموزشی پرداخت.آیتالله حاجشیخ عباسعلی اختری، نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و امام جماعت مسجد جامع جمهوری اسلامی شامگاه دوشنبه ۹ آبان۱۴۰۱ دارفانی را وداع گفت.