او از تصمیم برای ارسال ۱۷ سامانه دفاع موشکی پاتریوت به اوکراین خبر داد و با صدور اولتیماتومی ۵۰ روزه به مسکو، تهدید کرد که در صورت عدم دستیابی به توافق صلح با اوکراین، تعرفههای۱۰۰ درصدی بر صادرات کالاهای روسی و شرکای تجاری آن، از جمله چین و هند، اعمال خواهد کرد. این اعلام، که به نظر میرسد بیشتر با هدف جلبتوجه جهانی و نمایش قدرت انجام شد، بیش از آنکه نشانهای از یک استراتژی و سیاست بلندمدت منسجم باشد، نمایانگر سردرگمی و ناکارآمدی سیاست خارجی ترامپ در مواجهه با بحرانهای پیچیده سیاست خارجی ایالاتمتحده است. با نگاهی کارشناسانه به سیاستهای جدید ترامپ در قبال جنگ اوکراین، تحلیلها نشان میدهد که این تهدیدات نهتنها بعید است به صلح منجر شود بلکه میتواند تنشها را تشدید کرده و به اقتصاد و امنیت جهانی بیش از پیش آسیب برساند.
سیاستهای نمایشی و غیرواقعبینانه
ترامپ که در کمپین انتخاباتی خود وعده داده بود جنگ اوکراین را «یک روزه» پایان دهد، اکنون با گذشت شش ماه از دور دوم ریاستجمهوریاش، نهتنها به این وعده عمل نکرده بلکه با اولتیماتومها و تهدیدهای غیرواقعبینانه، خود را در تلهای سیاسی گرفتار کرده است. تهدید به اعمال تعرفههای ۱۰۰درصدی برروسیه وشرکای تجاری این کشور، مانند چین و هند که خریداران اصلی نفت و گاز روسیه هستند، بیش از آنکه اهرم فشاری علیه مسکو باشد، نمایشی از ضعف و ناتوانی در درک واقعیتهای ژئوپلیتیکی و روندهای موجود در نظام بینالملل است. این تهدیدات،به دلیل وابستگی اقتصاد جهانی به انرژی روسیه و حجم عظیم تجارت چین و روسیه (حدود ۲۵۰ میلیارد دلار در سال)، میتوانند پیامدهای مخربی برای اقتصاد ایالات متحده و متحدانش داشته باشند. تحلیلها تأکید میکنند که این سیاستها، به جای تضعیف پوتین، او را در مسیری که آغاز کرده، مصممتر میکند؛ زیرا روسیه با دور زدن تحریمهای قبلی، نشان داده که قادر به حفظ درآمدهای نفتی خود از طریق شرکای غیرغربی است.از سوی دیگر ارسال ۱۷ سامانه پاتریوت به اوکراین که هزینه آن عمدتا توسط کشورهای اروپایی ناتو تأمین خواهد شد، نیز بخشی از این نمایش سیاسی است. این اقدام، که به نظر میرسد تحت فشار لابیهای جنگطلب در واشنگتن صورت گرفته، نمیتواند موازنه قدرت را در میدان نبرد تغییر دهد. این سامانهها، هرچند پیشرفته، به دلیل محدودیت در تعداد و پیچیدگی لجستیکی، نمیتواند به طور مؤثر در برابر برتری نظامی روسیه در جنگ فرسایشی اوکراین مقاومت کند.
واکنش روسیه به موضعگیریهای جدید ترامپ
واکنش مسکو به اعلامیه اخیر ترامپ ترکیبی از تمسخر و بیاعتنایی بوده است. کرملین تهدیدات تعرفهای را «غیرجدی» و «غیرقابل اجرا» توصیف و اعلام کرده که چنین اقداماتی تنها به انزوای بیشتر آمریکا در صحنه جهانی منجر خواهد شد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در واکنش به اولتیماتوم ۵۰ روزه، اظهار کرد که «روسیه تحت فشار تهدیدات عمل نمیکند و سیاست خارجی خود را براساس منافع ملی تنظیم میکند.» او همچنین تأکید کرد که روسیه آماده مذاکره است اما تنها براساس شروطی که پیشتر اعلام شده، ازجمله به رسمیت شناختن کریمه بهعنوان بخشی از روسیه و حفظ کنترل بر مناطق الحاقی دونباس. ولادیمیر پوتین نیز در یک نشست خبری در مسکو، با لحنی کنایهآمیز، تهدیدات تعرفهای را «تلاشی برای جلب توجه داخلی در آمریکا» خواند و گفت که «اینگونه بلوفها نمیتواند واقعیتهای میدان جنگ را تغییر دهد.»
پوتین به همکاریهای اقتصادی گسترده روسیه با چین، هند و برزیل اشاره و تأکید کرد که این کشورها بعید است تحت فشار آمریکا از منافع خود دست بکشند. برخی مقامات روس تهدیدات را «خندهدار» توصیف کرده و معتقدند که ترامپ درک درستی از پیچیدگیهای اقتصاد جهانی ندارد.
واکنش چین به سیاستهای جدید ترامپ
چین، بهعنوان یکی از بزرگترین شرکای تجاری روسیه و هدف بالقوه تهدیدات تعرفهای ترامپ، با احتیاط اما با قاطعیت به این موضعگیریها واکنش نشان داده است. مائو نینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین در اظهاراتی اعلام کرد که پکن از مذاکرات مستقیم بین روسیه و اوکراین برای حلوفصل مسالمتآمیز بحران حمایت میکند اما هرگونه تلاش برای اعمال فشار اقتصادی بر چین، ازجمله از طریق تعرفههای تجاری را «غیرسازنده» و «محکوم به شکست» خواند. چین تأکید کرده که سیاست خارجیاش بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک شکل گرفته و از تهدیدات یکجانبه آمریکا تأثیر نخواهد پذیرفت. تحلیلها نشان میدهد که چین، که سالانه حدود هفت میلیون بشکه نفت از روسیه وارد میکند، بعید است به دلیل تهدیدات تعرفهای از تجارت خود با مسکو دست بکشد.
چرا سیاستهای ترامپ محکوم به شکست است؟
بسیاری از کارشناسان با درنظر گرفتن برخی متغیرهای تاثیرگذار در روند تحولات جنگ اوکراین سیاستهای جدید ترامپ را ازپیشباخته میدانند،سیاستهای که نهتنها توانایی کاهش تنشها با اروپا را ندارد بلکه میتواند در کوتاهمدت و میانمدت بر آتش جنگ اروپا دامن بزند. از آن جمله میتوان به برخی از این متغیرها اشاره داشت:نبود درک واقعیتهای میدان جنگ: جنگ اوکراین، که اکنون در چهارمین سال خود قرار دارد، به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده است. روسیه با برتری در منابع انسانی، تولیدات نظامی و ذخایر استراتژیک، دست بالا را در میدان نبرد دارد. تهدیدات تعرفهای و ارسال تسلیحات جدید به اوکراین، نمیتواند این برتری را تغییر دهد. پوتین، که شروطی مانند به رسمیت شناختن کریمه و واگذاری مناطق الحاقی را مطرح کرده، بعید است تحت فشار اولتیماتوم ۵۰ روزه تسلیم شود. این شروط، که در منظر شرکای غربی کییف بهعنوان «قرص سمی» توصیف شده، مذاکرات صلح را به بنبست کشانده است.
ناکارآمدی تحریمها و تعرفهها
تاریخ نشان داده که تحریمهای اقتصادی علیه روسیه، تأثیر محدودی دارد. روسیه با دور زدن تحریمهای قبلی از طریق تجارت با چین، هند و برزیل، توانسته درآمدهای نفتی خود را حفظ کند. اعمال تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر شرکای تجاری روسیه، بهویژه چین، میتواند به یک رویارویی اقتصادی تمامعیار با پکن منجر شود، چیزی که حتی متحدان آمریکا در ناتو از آن حمایت نمیکنند. به عنوان مثال، آلمان، که یکی از تأمینکنندگان مالی سامانههای پاتریوت است، احتمالا با چنین سیاستی مخالفت خواهد کرد، زیرا با این کار به اقتصاد خود آسیب میرساند. همچنین در این خصوص میتوانیم از هند بهعنوان یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی روسیه و ایالاتمتحده نام ببریم که مطمئنا با اعمال تعرفههای مدنظر ترامپ، میتواند یکی از بزرگترین متضررهای سیاستهای ایالاتمتحده لقب بگیرد.
تضعیف نقش میانجیگری آمریکا
اولتیماتوم ۵۰ روزه، به جای آنکه ترامپ را بهعنوان یک میانجی قدرتمند معرفی کند، اعتبار او را به خطر انداخته است. اگر پوتین این ضربالاجل را نادیده بگیرد (که بسیار محتمل است)، ترامپ یا باید عقبنشینی کند و ضعف خود را نشان دهد یا تعرفههایی را اعمال کند که به اقتصاد آمریکا و متحدانش آسیب میرساند. این دوراهی نتیجه سیاستهای شتابزده و بدون پشتوانه استراتژیک است. این تهدیدات، به جای نزدیکتر کردن صلح، با سختتر کردن مواضع پوتین و به خطر انداختن کانالهای ارتباطی، حلوفصل بحران را دشوارتر خواهد کرد.
فشارهای داخلی و جنگطلبان واشنگتن
نفوذ نومحافظهکاران و جنگطلبان در دولت ترامپ یکی از عوامل اصلی شکست سیاستهای اوست. سناتورهایی مانند لیندسی گراهام، که پیشنهاد تعرفههای ۵۰۰ درصدی برای خریداران نفت روسیه را مطرح کردهاند، در تلاش هستند او را به سمت رویارویی طولانیمدت با روسیه سوق دهند. این در حالی است که ترامپ در کمپین انتخاباتی خود، بارها از پایان دادن به «جنگهای بیپایان» سخن گفته بود. حال، به نظر میرسد او در دام همان سیاستهایی افتاده که زمانی آنها را محکوم میکرد. این تناقض نشاندهنده ناپختگی سیاسی و عدم استقلال او در برابر لابیهای جنگطلب است.