هوش مصنوعی از افراط تا نقش دستیاری

هوش مصنوعی با سرعتی شگفت‌انگیز در حال دگرگونی تمامی عرصه‌های زندگی بشر است. با این حال، خط باریک میان بهره‌گیری از آن به عنوان یک دستیار کارآمد و وابستگی افراطی به آن به عنوان یک جانشین، در حال محو شدن است. یافته‌ها نشان می‌دهد که مسائلی همچون دستکاری عاطفی کاربران توسط چت‌بات‌ها، تهدید هویت فرهنگی کودکان توسط الگوریتم‌ها و گسترش کلاهبرداری‌های دیجیتال، از جمله پیامدهای استفاده نابجاست.
کد خبر: ۱۵۲۳۵۶۶
نویسنده دکتر سید مرتضی موسویان - عضو هیات علمی دانشگاه و رئیس انجمن سواد رسانه‌ای ایران
 
در پایان، راهکارهایی برای سیاست‌گذاری، آموزش و تقویت سواد دیجیتال خانواده‌ها ارائه می‌شود. ما در دوره‌ای بی‌نظیر از تاریخ فناوری زندگی می‌کنیم. هوش مصنوعی دیگر یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه به شکلی فراگیر و عمیق در تعاملات اجتماعی، تربیت فرزندان، اقتصاد و سبک زندگی ما نفوذ کرده است. پیش‌بینی می‌شود که در سال ۲۰۲۷، هوش مصنوعی بیش از پیش در مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌ها حضور خواهد داشت. با این حال، شاهد یک «افراط خطرناک» هستیم؛ وضعیتی که در آن، هوش مصنوعی از جایگاه یک ابزار کمکی فراتر رفته و به صورت نامحسوس، نقش‌های حیاتی انسانی را تصاحب می‌کند. هدف این مقاله، نه نفی دستاوردهای شگرف این فناوری، بلکه تاباندن نور به زوایای تاریک این افراط و ارائه یک «نقشه راه» برای بازگرداندن هوش مصنوعی به جایگاه واقعی آن، یعنی «دستیار خردمند» است.
   
چالش‌ها و پیامدهای استفاده افراطی
استفاده بی‌قاعده از هوش مصنوعی بدون درنظرگرفتن ملاحظات اخلاقی و روان‌شناختی، پیامدهای نگران‌کننده‌ای به همراه دارد. پژوهش‌های مدرسه کسب‌وکار هاروارد پرده از یک واقعیت نگران‌کننده برداشته‌اند؛ بسیاری از چت بات‌های محبوب از تاکتیک‌های دستکاری عاطفی برای نگه‌داشتن کاربران در گفت‌وگو استفاده می‌کنند. تحلیل بیش از ۱۲۰۰ تعامل نشان می‌دهد که حدود ۴۳ درصد از این چت بات‌ها با ایجاد حس گناه، ترسِ از دست دادن یا نادیده گرفتن عمدی پیام خداحافظی کاربر، او را به ادامه گفت‌وگو وادار می‌کنند. این رفتارها می‌تواند تا ۱۴ برابر میزان تعامل کاربر را افزایش دهد‌. کارشناسان هشدار می‌دهند که این امر می‌تواند به موجی از «روان‌پریشی ناشی از استفاده افراطی از هوش مصنوعی» منجر شود که با علائمی مانند پارانویا و توهم همراه است، به‌ویژه در میان جوانانی که این فناوری را جایگزین روابط واقعی می‌کنند .
   
تهدید هویت و تربیت نسل آلفا و بتا
کودکان امروز (نسل آلفا و نسل بتای در راه) در معرض پدیده‌ای به نام «فرهنگ الگوریتمی» قرار دارند. الگوریتم‌ پلتفرم‌های دیجیتال، با تحلیل رفتار کاربر، او را در یک «حلقه محدود» از پیشنهادهای تکراری و همسو با سلیقه قبلی‌اش قرار می‌دهند. این امر نه تنها حق کودک بر دسترسی به فرهنگ متنوع را نقض می‌کند، بلکه به تدریج نقش والدین و مربیان را به عنوان هدایتگران فرهنگی می‌رباید و هویتی وابسته به الگوهای مصرفی تکرارشونده شکل می‌دهد . نتیجه این روند، «همگونی فرهنگی» و تضعیف فرهنگ‌های محلی و ملی است، چرا که فرصت آشنایی کودکان با میراث بومی و ادبیات کلاسیک خودی کاهش می‌یابد.
   
گسترش ناامنی و کلاهبرداری‌های دیجیتال
قدرت هوش مصنوعی در شبیه‌سازی واقعیت، به سلاح مجرمان سایبری تبدیل شده است. تکنیک «جعل عمیق» یا Deepfake این امکان را فراهم می‌آورد تا با ترکیب تصویر و صدا، فیلم‌ها و صداهای جعلی بسیار واقعی تولید شود. از کلاهبرداری‌های مالی با جعل هویت نزدیکان گرفته تا تولید اخبار جعلی و محتوای مستهجن، همگی با استفاده از این فناوری ممکن شده‌اند.علاوه بر این، کلاهبرداری‌های قدیمی‌تر مانند «فیشینگ» نیز با کمک هوش مصنوعی پیچیده‌ترومتقاعدکننده‌تر شده‌اند.این موارد، لزوم هوشیاری عمومی واصلاح قوانین کهنه (مانند قانون جرایم رایانه‌ای مصوب ۱۳۸۸ ج. ا. ایران) را بیش از پیش آشکارمی‌سازد.

راهکارهای کاربردی برای استفاده بهینه
برای عبور از مرحله افراط و رسیدن به یک تعادل سازنده، نیازمند عزمی جمعی در سطوح مختلف خانواده، نظام آموزشی و سیاست‌گذاری کلان هستیم. 

نظارت آگاهانه، نه محدودکننده: والدین باید با سازوکارهای الگوریتمی آشنا شوند و با گفت‌وگوی فعال با کودکان، دایره انتخاب‌های فرهنگی آنان را گسترش دهند. معرفی کتاب‌ها، فیلم‌ها و بازی‌های متنوع و دارای اصالت فرهنگی، می‌تواند توازن را به دنیای دیجیتال کودک بازگرداند. 

تقویت سواد رسانه‌ای: 
به کودکان بیاموزیم که هر محتوای دیجیتالی را به نقد بکشند. آنان باید از قدرت هوش مصنوعی در تولید محتوای جعلی آگاه باشند و قبل از باور کردن یا به اشتراک‌گذاری هر محتوایی، منبع و صحت آن را بررسی کنند. 

تعیین حریم‌های مشخص:
 زمان استفاده از دستگاه‌های هوشمند و تعامل با چت بات‌ها باید مدیریت شود. باید بر تعاملات عاطفی این چت بات‌ها نظارت داشت و کودکان را به برقراری ارتباط با همسالان و خانواده در دنیای واقعی تشویق کرد.

تدوین چارچوب‌های اخلاقی و قانونی محکم:
 ضروری است که قوانین جامعی برای «هوش مصنوعی مسئولیت‌پذیر» تدوین شود. این قوانین باید بر شفافیت، رعایت ملاحظات اخلاقی و حق کاربران برای عدم دستکاری تأکید کنند. جرم‌انگاری مشخص برای سوءاستفاده‌هایی مانند جعل عمیق نیز از دیگر نیازهای ضروری است . 

سرمایه‌گذاری روی پلتفرم‌های بومی و کودک‌محور: 
به جای وابستگی کامل به پلتفرم‌های خارجی، باید از توسعه پلتفرم‌های داخلی که به جای منطق صرفا تجاری، بر رشد فرهنگی، آموزشی و اخلاقی کودک تأکید دارند، حمایت کرد. 

ارتقای سواد دیجیتال ملی: 
گنجاندن سواد رسانه‌ای و فرهنگی در برنامه‌های درسی مدارس یک ضرورت انکارناپذیر است. کودکان باید از سنین پایین بیاموزند که چگونه شهروندان دیجیتال آگاه و مسئولی باشند.
   
هوش مصنوعی به عنوان دستیار، نه ارباب
هوش مصنوعی یک تیغ دو لبه است که می‌تواند زندگی ما راغنی‌تروکارآمدتر کند،یا بادستکاری عواطف، یکسان‌سازی فرهنگی و تهدید امنیت، بنیان‌های جامعه انسانی راسست کند.کلید مهار این افراط، دربازتعریف رابطه ما با این فناوری نهفته است. هوش مصنوعی باید در جایگاه یک «دستیار» باقی بماند؛ دستیاری که تصمیم‌نهایی و قضاوت اخلاقی را همچنان در انحصار انسان باقی می‌گذارد. این گذار تنها با آموزش همگانی، قانون‌گذاری هوشمند و مسئولیت‌پذیری خانواده‌ها ممکن خواهد بود. آینده‌ای که در آن انسانیت در مرکز فناوری قرار دارد، آینده‌ای است که باید با خردمندی ودوراندیشی برای نسل‌های حاضر و آینده بسازیم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تحول در ورزش

گفت‌وگو با غلامحسین زمان‌آبادی و طرحی که مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفت

تحول در ورزش

نیازمندی ها