در سالهای اخیر، آموزش عالی کشور با مجموعهای از چالشهای ساختاری و مدیریتی مواجه بوده که تأثیرات عمیقی بر کیفیت آموزش، پژوهش و ارتباط دانشگاهها با جامعه و صنعت داشته است. از بحران اثرگذاری گرفته تا مهاجرت نخبگان، مسائل مالی، افت جایگاه علمی کشور، سیاستگذاریهای غلط و...
دانشگاهها در بحران اثرگذاری
انتظار میرود دانشگاهها چراغهای راهنمای پیشرفت جامعه و پرورشدهنده نسل آیندهساز کشور باشند اما آنچه امروز در فضای آکادمیک کشور به چشم میآید، روایت دیگری است؛ روایتی از شکاف عمیق میان آرمانهای تعریفشده برای نهاد علم و واقعیتهای میدانی! موضوعی که دکتر وحید احمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس پیشین مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور نیز در گفتوگو با جامجم به آن اشاره و عنوان میکند: مدتی است آنطور که قوانین بالادستی کشور و انتظار جامعه ایجاب میکند، به دانشگاهها توجه نشده است. تحولات عظیم جهانی درنقشآفرینی دانشگاهها بهوضوح قابل مشاهده است، اما دانشگاههای کشور، بهویژه در حوزههای اثرگذاری و توسعه علمی، عقب ماندهاند. این درحالی است که به گفته او نسل جوان انتظار دارد دوران حیاتی زندگی خود را در دانشگاه بگذارند؛ دورهای که ذهن و فکرشان پرورش یابد و پس از آن بتوانند وارد جامعه شده و زندگی و اشتغال مناسبی داشته باشند اما این روزها علاوهبر مشکلات اعتباری، زیرساختها و امکانات لازم برای آموزش، پژوهش ورفاه دانشجویان فراهم نیست.اگردانشگاه به شکل واقعی حمایت نشود،نسل جوان نمیتواند از این دوره حیاتی بهره لازم را ببرد و این امر هم آینده علمی کشور و هم زندگی فردی دانشجویان را تحتتأثیر قرار میدهد.
علم در تنگنای مالی
با نگاهی به تحولات نظام آموزشعالی در سالهای اخیر، به نظر میرسد این نهاد حیاتی در آستانه یکی از حساسترین دورههای تحول خود قرار گرفته است. در حالی که دانشگاههای کشور طی دهههای گذشته با تربیت نیروی انسانی متخصص و تولید علم، سهم قابلتوجهی در توسعه کشور ایفا کردهاند، آمارهای رسمی امروز حکایت از کاهش تدریجی حمایتها از این نهاد حیاتی دارد. براساس آخرین گزارشها، سهم آموزشعالی از بودجه عمومی کشور از ۴ درصد در سال ۱۳۹۸ به ۸۲/۲درصد در لایحه بودجه ۱۴۰۴ کاهش یافته است. این در حالی است که بودجه دلاری دانشگاهها نیز نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۵۰ درصد کاهش یافته و از دو میلیارد دلار به حدود یک میلیارد دلار رسیده است. این کاهش تدریجی حمایتهای مالی، پیامدهای ملموسی در عملکرد دانشگاهها برجای گذاشته است. آنطورکه رئیس پیشین مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور توضیح میدهد، کمبود حمایت و امکانات باعث شده حجم قابلتوجهی از اساتید جوان و میانسال و دانشجویان نخبه به خارج مهاجرت کنند. این روند، تهدید جدی برای توسعه علمی و فناوری کشور است.
بیشتر کارشناسان هشدار میدهند که دسترسی به کتابخانهها و منابع علمی بینالمللی در دانشگاهها به دلیل بدهیهای انباشته محدود شده و امکانات آزمایشگاهی، تجهیزات کامپیوتری و ارتباطات علمی با مراکز بینالمللی افت محسوسی داشته است. همین شرایط موجب شده که حضور در کنفرانسهای علمی و همکاری با جامعه جهانی برای اساتید و دانشجویان با موانع جدی روبهرو شود.
دانشگاهها اولویت نیستند!
آموزش عالی کشور در چنددهه اخیر، همواره به عنوان یکی از ارکان اساسی توسعه کشور ایفای نقش کرده است. از تربیت نخبگان و متخصصان برجسته در حوزههای پزشکی، مهندسی و علوم انسانی گرفته تا دستیابی به جایگاه علمی ممتاز در منطقه، همه گواه نقش بیبدیل دانشگاهها در پیشرفت ایران بودهاند اما آیا دانشگاههای کشور، آن جایگاه شایسته و اولویت راهبردی خود را در منظومه حکمرانی ملی حفظ کردهاند؟ پاسخ عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس به این پرسش منفی است او به ما میگوید: چندسالی است که دانشگاهها از اولویت واقعی در سیاستگذاریهای کلان فاصله گرفتهاند. واقعیت این است که فارغ از شعارهای مسئولان، در میدان عمل دانشگاهها در کشور ما در اولویت نیستند و این کمتوجهی، حتی بهترین مدیران را نیز از ایجاد تغییرات عملی باز میدارد. تنها با تمرکز جدی و حمایت واقعی است که دانشگاهها میتوانند نقش خود را در توسعه علمی، فرهنگی و اقتصادی کشور ایفا کنند.وضعیت کنونی آموزش عالی ایران، هم از نظر اثرگذاری علمی و اجتماعی و هم از نظر رفاه دانشجویان و اساتید، نیازمند اصلاحات اساسی است. دکتر احمدی معتقد است، دانشگاهها باید به عنوان سرمایهگذاری راهبردی درنظر گرفته شوند، نه صرفا هزینهای که میتوان آن را کاهش داد. تنها در این صورت است که میتوان از ظرفیت نسل جوان و اساتید نخبه برای توسعه کشور و رسیدن به مرجعیت علمی بهره برد؛ چراکه لازمه مرجعیت در حوزه علم، تولید مداوم کیفیت است این مهم در گرو حمایت پایدار است اما متاسفانه نظام بودجهریزی دانشگاههای ما متاثر از شرایط اقتصادی بالا و پایین میشود و یک روال مستمر ندارد.بنابراین این وضعیت باعث ناپایداری در اعتبارات دانشگاهها شده و اساسا تولید با کیفیت اتفاق نمیافتد و این رویکرد بهشدت بر کارکرد دانشگاهها اثرگذاشته است. چراکه جذب نخبه و اساتید خوب، تجهیزات جدید، فعالیتهای بینالمللی و... همه متاثر از منابع مالی پایدار است.