از طرفی، این تغییرات به نوعی چالشی جدید برای رسانههای سنتی و رسمی همچون صداوسیما به شمار میروند. یکی از این چالشها، خروج برخی مجریان رسانههای رسمی و پیوستن آنها به پلتفرمهایی همچون یوتیوب است.
امروزه میبینیم برخی مجریان با سابقه که روزگاری در تلویزیون، برنامههایی باکیفیت و حرفهای اجرا میکردند، در یوتیوب و دیگر سکوهای برخط به تولید محتوای متفاوت و گاه جنجالی پرداختهاند اما این حرکت به کجا خواهد انجامید و آیا این تغییر در مسیری مثبت قرار دارد؟
یوتیوب با ویژگیهای خاص خود، به یک بستر درآمدزا و بدون محدودیت برای اینگونه چهرهها تبدیل شده است. درآمدهای این پلتفرم که از ۸۰۰ میلیون تومان و حتی بیشتر برای برخی چهرهها آغاز میشود، قطعا جذابیتهایی دارد. برخی از مجریان با پیوستن به یوتیوب، میتوانند از این منبع مالی استفاده کنند و در کنار آن، آزادی عمل بیشتری در انتخاب سوژهها و موضوعات داشته باشند.
برنامههای آنها به سرعت در میان مخاطبان گسترش پیدا میکند و حتی در صورت فیلتر بودن یوتیوب در ایران، مردم حاضرند از فیلترشکن استفاده کنند تا به محتوای آنها دسترسی پیدا کنند.
با این حال سؤالی که مطرح میشود این است که آیا این درآمدهای کلان و آزادی محتوایی، به قیمت از دست دادن هویت اجرایی این مجریان تمام نمیشود؟ زمانی که این افراد در صداوسیما بودند، با توجه به قوانین و ضوابط خاص تلویزیون، نه تنها از نظر محتوایی محدودیتهایی منطقی داشتند بلکه در انتخاب سوژهها و شیوههای اجرایی نیز آزادی کامل نداشتند اما حالا در یوتیوب، میتوانند به هر موضوعی که میخواهند پرداخته و از هر زاویهای به نقد و تحلیل بپردازند. آیا این آزادی بیش از حد، باعث کاهش سطح حرفهای و هویت اجرایی آنها نشده است؟
مجریان با سابقهای که امروز در یوتیوب مشغول کار هستند، به نوعی از هویت خود دور شدهاند. آنها بیشتر دنبال جذب مخاطب از طریق جنجال و طرح مسائل سطحی هستند. این افراد دیگر به دنبال انتقال دانش و اندیشه نیستند بلکه هدف آنها بیشتر سرگرم کردن مخاطب و افزایش دنبالکنندگان خود است. این رویکرد، به نوعی شبیه به تغییر نگرش یک ویژند شناختهشده است که به دلیل درآمد بیشتر و موفقیت در فضای مجازی، حاضر به کنار گذاشتن استانداردهای حرفهای خود میشود.
در این فضا، بهعنوان نمونه میتوان به برنامههای علی ضیاء در یوتیوب اشاره کرد. او که در تلویزیون برنامههایی با محتوای اجتماعی و فرهنگی داشت، در یوتیوب بیشتر دنبال جذب مخاطب از طریق جنجال و استفاده از تمهای احساسی و سطحی است. وقتی نگاهی به برخی از برنامههای یوتیوب میاندازیم، به وضوح شاهد افت کیفیت در محتوا و برنامهسازی هستیم. در برنامههای جدید، به جای پرداختن به موضوعات مهم و چالشبرانگیز، شاهد برنامههایی هستیم که تنها هدفشان جلب توجه و ایجاد حاشیه است، حتی اگر به قیمت مطرح کردن گندهلات شهر باشد.
برنامههایی مانند «با ضیا» که بیشتر بر مسائل احساسی و زرد تأکید دارند، برای جذب مخاطب تلاش میکنند و از هر موضوعی، حتی مسائلی همچون حجاب، جنسیت و مسائل اجتماعی بهعنوان ابزاری برای جلب توجه استفاده میکنند. این نوع برنامهها، که در آنها صراحت کلام و بیپرده بودن در حین گفتوگوها بیشتر از هر چیزی به چشم میآید، به وضوح از استانداردهای حرفهای و اخلاقی دور شدهاند. در این میان، سؤالی که پیش میآید این است که آیا این نوع محتوا میتواند حق مخاطب را به درستی ادا کند؟ آیا این برنامهها در نهایت میتوانند بر آگاهی عمومی و رشد فرهنگی مخاطبان تأثیر مثبت بگذارند یا بیشتر به ایجاد فضای پرحاشیه و بیکیفیت دامن میزنند؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
خالد قدومی، نماینده جنبش حماس در گفتوگو با «جامجم» آخرین تحولات مربوط به غزه را تشریح کرد
در گفتوگوی جامجم با دکتر علی انتظاری، جامعهشناس مطرح شد
کاظم اولیایی در گفتوگو با جامجم از رفتارهای خارج از ادب و فرهنگ بعضی فوتبالیستها انتقاد کرد