صریح و تند میگوید «نری بدون نوبت ویزیت بشی». نوبت، مثل سوزنی در کاه، اینجا گم شده و آشفتگی جمعیت بهواسطه فضای محدود رنگ باخته. میخندم و جلو میروم. جمعیت مثل موج دریا، من را به هر سو میکشاند. اگر لحظهای پا سست کنم، جا میمانم. خودم را با فشار از جمعیتی رد میکنم که دیگر اندک اعتمادی پیدا کردهاند که مثلا قرار است حرف آنها را روایت کنم. نرمنرمک جلو میروم.پسرجوانی درورودی دراصلی ویزیت ایستاده.انگشتهای لاغرو آفتابسوختهاش را حائل در ورودی کرده تا من را به داخل هدایت کند. ریزنقش و چابک است و با لهجه صحبت میکند. فشار جمعیت مرا به داخل هل میدهد. از بلندی دهنه ورودی، قدم به داخل میگذارم و بهیکباره همهمه جمعیت با بستهشدن در، به بیرون مکیده میشود. پنجشش پزشک هرکدام پشت میزی نشستهاند و جمعیت دور میزها ایستادهاند. بوی تنهای خسته و امیدوار، حجم اتاق را پر کرده. انتظار و امید، انگار به تمام دیوارهای اتاق چسبیده. کمی از کلافگی بیرونیشان را پشت درگذاشتهاند و میشود امید را در گوشه چشمهایشان پیدا کرد. امید به اینکه بعد از مدتها در نوبت ماندن و ماهها گشتن، حالا با یک طرح ویزیت رایگان توانستهاند مشتهای گرهکرده از کیسه دارو را مقابل پزشکان متخصص باز کنند.
سکوتی نسبی بر اتاق سایه انداخته و هربار که چشم میگردانم، در چارچوب ورودی در طرح آدمهایی را میبینم که در انتظار ورود هستند. با هر بار بازشدن در، همهمه جمعیت به درون میریزد و بعد از بستهشدن، دوباره اتاق ساکت میشود. فضای اتاق آنقدر کوچک است که زنی به سختی توانسته روی فرش بنشیند و پا دراز کند. بهوضوح میشود دید که امکانات ارائه شده، به اندازه ظرفیت ویزیت پزشکان نیست. خستگی چشمها هم این را تایید میکند که امیدوارند اما بیتاب تمامشدن ساعتها انتظار. بیرون آمدن هم بههمان سختی وارد شدن است. بسیاری منتظرند تا در باز شود و بهداخل هجوم بیاورند. زنی که در ورودی دیده بودم، دوباره همانجاست. لبخندش میان چروک صورتش قاب گرفته شده. بیرون که میآیم، چند نفر میآیند تا گله کنند؛ از کمبودن امکانات و فضای بسته. از سختی واردشدن و فشار جمعیت که هر لحظه ممکن است بیماری را به نفسشان تزریق کند. میگویند عوامل «انارستان» تلاششان را کردهاند اما باید فضای بیشتری در اختیارشان قرار میگرفت. ساختمان کناری عمارت امیرلطیفی گرگان و اتاقهای محدودی که دارد، نتوانسته فضای مناسبی برای طرح ویزیت رایگان انارستان باشد.
در میان مردم و برای مردم
البته این اولینبار نیست که برنامه انارستان راهش را به میان مردم کشانده است. این برنامه نزدیک به ۱۰ بار توانسته طرح ویزیت رایگان را اجرا کند و حالا در ایستگاه ششم ایران جان، به مردم گرگان رسیده است. آنطور که تهیهکننده انارستان میگوید، این برنامه بارها تلاش کرده طرح ویزیت رایگان را برای ارائه خدمت به مردم، به سطح شهر ببرد. سعید سراج، تهیهکننده برنامه درخصوص چالشهای اجرای چنین طرحی در رویداد ملی ایران جان، به جامجم میگوید: طرح ویزیت رایگان برنامه انارستان، یکی دو نوبت در این رویداد جان حضور داشته اما در کنار آن و جدا از ایران جان، در پارک لاله و شهرهایی مانند کاشان و قمصر حضور داشتیم، بنابراین اینکه در مکانهای مختلف دیده میشویم چیز عجیبی نیست زیرا ما برنامه مشخص خود را با یک چارچوب محتوایی و طرح معین، پیش میبریم و هرکدام از این برنامهها داستان خودش را دارد. یکی از مشکلات اصلی مردم بهویژه در شهرستانها دسترسی نداشتن به این متخصصان است ومادربرنامه، ازاساتید درجه یک طب سنتی استفاده میکنیم.اگردرشهرستان باشید،عملا امکان پیداکردنچنین پزشکانی بسیار کم است؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم طی برگزاری ایران جان، پزشکان را به استانها و شهرهای مختلف ببریم.
وی ادامه میدهد: بهدلیل تعداد زیاد اجراها و محدودیت امکانات، فشار زیادی بر عوامل برنامه وارد شده است. این مسأله البته خارج از چارچوب محتوایی برنامه است. شما میتوانید خود برنامه را بهراحتی برای یک مدیر استانی، یک شبکه تلویزیونی یا هر مرجع دیگری تشریح کنید زیرا چارچوب مشخصی دارد اما من هیچوقت نتوانستم ضرورت این بخش ــ یعنی طرح ویزیت رایگان ــ را برای آنها جا بیندازم. امیدوارم با چند بار اجرای دیگر، فضا برای مدیران و مسئولان روشنتر شود. ضرورت طرح ویزیت رایگان را جایی احساس کردیم که متوجه شدیم میتوانیم در کنار تولید برنامه، یک بخش کوچک مسئولیت اجتماعی نیز ــ مثل همین ویزیت رایگان پزشکان و متخصصان ــ تعریف کنیم. به همین دلیل تصمیم گرفتم حضور در رویدادهای ایران جان تنها درهمین چارچوب وبا این شرایط انجام شود.اگراین شرایط فراهم نشود، ضرورتی برای حضور مانیست؛ زیرا در نهایت میتوانیم در استودیوی تهران موضوعات استانی را مطرح کنیم و مهمانی از همان استان دعوت کرده و به تهران بیاوریم اما ویزیت رایگان کاری است که شاید کمتر برنامهای بتواند انجام دهد.
استقبال گسترده در گرگان
تهیهکننده انارستان با اشاره به تعداد بالای پذیرش و ویزیت صورت گرفته،میگوید: روز اول فکر میکنم حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر را شمردم که برای ویزیت آمدند. البته تعداد زیادی آمدند اما وقتی دیدند شلوغ است، برگشتند. بسیاری هم صبح آمدند و برگشتند. اکنون حدود پنج یا شش پزشک همراه ما هستند. همان ۲۰۰ تا۳۰۰ نفری را که در فاصله زمانی انتقال به لوکیشن جدید حضور داشتند، توانستم بشمارم امابعد ازآن فکرمیکنم تعدادزیادی بازگشتندوامکان پذیرش همه وجود نداشت.
وی با اشاره به اولویتهای محتوایی برنامه در هفته ایران جان تصریح میکند: کلیت اولویت محتوایی ما در این هفته به این صورت است که شنبهها یک برنامه ثابت داریم که هر روز سه موضوع، سه بخش و سه مهمان دارد. این ساختار کاملا ثابت است و تغییر نمیکند، مانند پویش کاهش وزن که شنبههاست.علاوه بر قسمتهای ثابت، محتوای متغیر و موضوعی هم داریم که متناسب با ویژگیهای هر استان یا رویداد خاص طراحی میشود. برای مثال، اگر این هفته در گلستان هستیم، بخشی از محتوا میتواند متناسب با وضعیت همان استان تغییر کند. یا روز دوشنبه مبحثی درباره تدابیر بانوان در اقلیم شمال در نظر گرفتیم که با فضای گلستان همخوانی دارد. این بخشها را بهگونهای طراحی میکنیم که صرفا اسم استان در برنامه نباشد، بلکه حالوهوای آن منطقه در محتوا نیز دیده شود.
سراج با اشاره به لوکیشن خاص برنامه گفت: برای ضبط برنامه، این لوکیشن به ما پیشنهاد شد که به نظر من گزینه مناسبتری بود. اگرچه لوکیشنهای دیگری هم معرفی شدند که بسیار جذاب و حتی در مواردی بهتر بودند اما از نظر سلیقه شخصی حس کردم این فضا هماهنگی بیشتری با حالوهوای کلی برنامه دارد. روز اول من فقط بهدنبال پیداکردن صندلی بودم. دوستان خودشان این وضعیت را دیدند و ضرورت ساماندهی را هم احساس کردند. برای روزهای آینده تلاش خواهیم کرد تا تمام بخشهای برنامه در یک فضا و همراه با ویزیت رایگان پزشکی برگزار شود. در تمام مدتی که ویزیت انجام میشد، آن را در قالب دو قاب بهصورت زنده روی آنتن میبریم. یکی از اقداماتی که از این هفته انجام میدهیم این است که کل برنامه را به استان نمیآوریم. از حالا این روند را شروع کردهایم؛ به این شکل که بخشی از برنامه در تهران و با حضور مجریهای تهران در استودیو ضبط میشود و بخش دیگر در محل رویداد در استان. این کار بهدلیل برخی شرایط خاص ضروری شد. برای مثال، در استان هماهنگیها یا کامل انجام نمیشود، یا کمبود امکانات وجود دارد یا حجم برنامهها زیاد است. طبیعی است که نمیشود انتظار داشت همه بخشها، آنهم در شرایطی که ۳۰ ــ ۲۰ برنامه مختلف در جریان است، کاملا همزمان انجام شود. بههمیندلیل، در لابهلای برنامه از دو قاب استفاده میکنم. بخشی از قاب مربوط به فضای استودیو و بخش دیگر مربوط به محل ویزیت دراستان است. بنابراین بیننده انارستان هم محتوای اصلی مورد انتظار خود را میبیند و هم علاوهبرآن، شاهد خدمترسانی حضوری این برنامه در قالب فعالیتی ویژه در همان هفته خواهد بود.
مسئولان و ارگانهای دیگر هم پای کار بیایند
درگوشهای از عمارت امیرلطیفی،آرمان غفاریان ایستاده و منتظر است تا با اعلام سه، دو، یک، صحنه پایانی را اجرا کند. غفاریان پیش از پلاتوی ابتدایی یک سر به بخش ویزیت رایگان زده و قرار است بعد از اتمام برنامه، دوباره به میان مردم بازگردد. این مجری که در طرحهای ویزیت رایگان انارستان حضور داشته و چالشها را از نزدیک دیده، به جامجم میگوید: شما خودتان شاهد استقبال مردم بودید. گاهی وقتی ما این موضوع را توضیح میدهیم، ممکن است فکر کنند اغراق میکنیم یا قصد داریم ارزش برنامه را بیشتر از واقع نشان دهیم؛ اما همانطور که دیدید، جمعیت به قدری زیاد بود که مردم حتی در این ساختمان هم جا نمیشدند.
ما مجبور شدیم ساختمانهای دیگری را نیز بگیریم تا مردم بتوانند از خدمات استفاده کنند. اگر قرار است انارستان یک خدمت رایگان ارائه دهد ــ که ما آن را وظیفه خود میدانیم و از انجامش هم خوشحالیم ــ دوست داریم این اتفاق در شرایط بهتری برای مردم رخ دهد. اگر ارگانهای مختلف پای کار بیایند و محیط مناسب فراهم کنند، قطعا نتیجه بهتری رقم میخورد. وقتی به استانهای مختلف میرویم، تنها براساس اطلاعاتی که به ما معرفی میکنند، مکان را انتخاب میکنیم. ظاهر یک مکان شاید مناسب بهنظر برسد اما بارها گفتهایم استقبال مردم زیاد است و برای ویزیت شلوغ میشود. با این حال انگار این مسأله جدی گرفته نمیشود. امروز خودتان دیدید چقدر شلوغ شد. امیدواریم این موضوع جا بیفتد. چون اکنون بسیاری از استانها علاقه دارند همراه این پویش باشند و کمک کنند.
وی ادامه میدهد: میخواهیم حضورمان نمادین نباشد بلکه کاربردی و مؤثر باشد تا مردم بتوانند از خدمات متخصصانی استفاده کنند که میدانیم دریافت نوبت از آنها آسان نیست؛ حتی در تهران. امیدواریم دستگاههای مختلف شرایطی را فراهم کنند تا برنامه بتواند به بهترین شکل اجرا شود و مردم بیشترین بهره را از آن ببرند. من بین مردم بودم و بعد از پخش برنامه دوباره میان آنها رفتم و گلایههایشان را شنیدم. میگفتند باید شرایط و فضای بهتری فراهم باشد. وقتی امکانات اولیه فراهم باشد، مردم بیرون و در هوای سرد معطل نمیمانند. این نکات مسائلی است که مسئولان مربوطه باید در نظر داشته باشند. وقتی میگوییم انارستان با پزشکانش میآید و قرار است ویزیت رایگان انجام شود یعنی باید حداقل ۵۰۰ تا ۱۰۰۰نفر را برای ویزیت پیشبینی و فضای مناسب را فراهم کنیم. این خدمتی است که از طرف برنامه به مردم استان ارائه میشود. اگر مردم دوست دارند چنین خدماتی برایشان فراهم شود، بخشی از آن برعهده مسئولان همان استان است، نه سازمان صداوسیما. ما همه جا میرویم و کارمان را رایگان انجام میدهیم. با عشق جلو میرویم اما اینکه چقدر برای مردم خودشان احترام قائل هستند و چه میزان امکانات در اختیارشان میگذارند، دیگر به خودشان برمیگردد.
تبلیغات گسترده نداریم
غفاریان همچنین میگوید: مخاطبان انارستان مخاطبان رسانهای ما هستند و اطلاعرسانی از طریق خود برنامه انجام میشود. بارها گفتهایم از کانالها و بیلبوردهای شهری برای اطلاعرسانی استفاده کنند. چون قرار نیست امکان دیگری فراهم شود. ما یکبار میآییم و چند روز در استان میمانیم آن هم بهواسطه پویش ایرانجان. اگر این پویش نبود، شاید امکان حضور برایمان فراهم نمیشد اما با وجود این باز هم ماجرا جدی گرفته نمیشود و تصور میکنند موضوع شوخی است. بعد مردم که برخورد میکنند میگویند آقا! زودتر میگفتید. ما میگوییم گفتیم اما شما جدی نگرفتید. امیدواریم به مرور، هم اینجا و هم در استانهای دیگر شرایط بهتر شود و مسئولان در جریان قرار بگیرند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این پزشکان نخبههای طب سنتی کشور هستند و مطبهایشان بهقدری شلوغ است که گرفتن نوبت از آنها ساده نیست. حالا بهواسطه برنامه و ارتباط دوستانهای که با آنها داریم از آنان خواهش میکنیم و با روی باز قبول میکنند. هیچوقت نه نمیگویند و با عشق همراه میشوند. آنها دوست دارند شرایط اولیه فراهم باشد و مردم در چنین وضعیت آشفتهای دیده نشوند. دقایقی از پایان برنامه گذشته و جمعیت هنوز ایستادهاند تا نوبتشان شود. دست کم یکسوم جمعیت ناچار میشوند روز بعد ویزیت شوند. اگر فضا بازتر بود، میشد به صبوری بیشتر مردم امید داشت؛ مردمی که بعد از ماهها در نوبت ماندن امیدشان به پزشکان انارستانی است تا شاید خستگی از جانشان بیرون رود.