یلدا؛ جشنی علمی برخاسته از دانش نجوم ایرانیان کهن
در نشست تخصصی «شب چله (یلدا)» مطرح شد:

یلدا؛ جشنی علمی برخاسته از دانش نجوم ایرانیان کهن

رازهای یک جشن ۷۰۰۰ ساله

محمود جعفری‌دهقی یکی از پرسابقه‌ترین ایرانشناسان و استادرشته فرهنگ‌و‌زبان‌های باستانی دانشگاه تهران است. «گزیده اشعار خواجوی کرمانی»، «جرعه برخاک»، «درسنامه اوستا»، «راهنمای کتیبه‌های فاسی میانه»، «مجموعه مقالات همایش بین‌المللی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی»، «به کوتاهی آه»، «تیشتر در آرزوی باران» و... برخی از تالیفات او در این سال‌ها به‌شمارمی‌رود. با این پژوهشگر درباره آیین شب یلدا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
محمود جعفری‌دهقی یکی از پرسابقه‌ترین ایرانشناسان و استادرشته فرهنگ‌و‌زبان‌های باستانی دانشگاه تهران است. «گزیده اشعار خواجوی کرمانی»، «جرعه برخاک»، «درسنامه اوستا»، «راهنمای کتیبه‌های فاسی میانه»، «مجموعه مقالات همایش بین‌المللی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی»، «به کوتاهی آه»، «تیشتر در آرزوی باران» و... برخی از تالیفات او در این سال‌ها به‌شمارمی‌رود. با این پژوهشگر درباره آیین شب یلدا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
کد خبر: ۱۵۳۴۹۵۰
نویسنده آزاده صالحی - گروه فرهنگ و هنر
 
پیش از شروع گفت‌وگو به این مساله اشاره داشتید که ما از زمان ایران‌باستان دو نوع جشن داشته‌ایم؛ درست است؟
بله، البته لازم است پیش از این‌که در این‌باره توضیح دهم به این مساله اشاره داشته باشم که جشن‌ها اساسا از دیدگاه اسطوره‌شناختی همواره دارای مفاهیم و ارزش‌های ویژه‌ای هستند و از اهمیت بسیار برخوردارند. ایرانیان برای هر پدیده طبیعی مهمی جشن‌ها و مراسم بزرگداشت برپا می‌کردند. درگذشته، آغاز فصل‌ها، پیدایش آتش که نقش مهمی در زندگی آنها داشت و بسیاری مناسبت‌های دیگر از این قبیل، موضوع برپایی جشن‌ها بود.اما درباره پرسش شما، به‌طورکلی دو نوع جشن در ایران برگزار می‌شده؛ یکی جشن‌های ملی ودیگر جشن‌های دینی.برای مثال، جشن سده جشنی ملی و جشن‌های «گاهنبار» جشن‌هایی دینی بوده‌اند. در این بین، یکی از مهم‌ترین جشن‌های دینی ایران‌باستان، جشن «آفرینش» است.

وجه‌تسمیه این جشن نشأت‌گرفته از چیست؟
دلیل این نام‌گذاری این است که خداوند جهان را در شش مرحله آفریده و ایرانیان به این مناسبت در هر مرحله، جشنی را برگزار می‌کردند که گاهنبار خوانده شده. البته علت آفرینش جهان مادی هم برای خود داستانی دلکش و اسطوره‌ای بسیار جذاب در اندیشکده ایرانی دارد. این موضوع مربوط به حمله اهریمن در آغاز به جهان روشنی و تصمیم اهورا‌مزدا برای دفاع در برابر اهریمن به یاری انسان است. بنابر کتاب «بندهش»، خداوند نخست آسمان را آفرید به بازداشتن (اهریمن)؛ دوم آب را آفرید برای زدن دروج تشنگی؛ سوم زمین را آفرید همه مادی؛ چهارم، گیاه را آفرید به‌یاری گوسفند سودمند؛ پنجم گوسفند را آفرید به یاری مرد پرهیزکار؛ ششم مرد پرهیزکار را آفرید برای زدن واز‌کار‌انداختن اهریمن و همه دیوان.

یلدایکی ازکهن‌ترین آیین‌های ما ایرانیان است که درسال‌های اخیر درکنار گرامیداشت دیگرمناسبت‌ها،به آن‌اهمیت بیشتری داده می‌شود.  درباره پیشینه این سنت پرقدمت توضیح  می‌دهید.
یلدا به‌عنوان نمادی از آغاز روزهای فصل زمستان است. باید توجه داشت که جامعه ایرانی مبتنی بر کشاورزی و دامداری بوده و جشن «ایاسریم» که به‌معنای «بازگشت به خانه» است، اشاره به پاییز و فرارسیدن سرما و آماده‌شدن برای یک دوره توقف از لحاظ کشاورزی و نگهداری دام‌ها در فضای مناسب دارد. در فرهنگ ایرانی چله (یلدا) انتقال از فصل پاییز به فصل زمستان را نشان می‌دهد و در گذشته تمام گاو و گوسفندان از چراگاه‌ها به دهکده‌ها برمی‌گشتند و تمام محصولات کشاورزی برداشت و در پایان پاییز به انبارها انتقال داده می‌شد. در این فصل به‌خاطر آغاز سرمای زمستان، در ایران هم کم‌و‌بیش از کوهستان و مزارع به خانه‌ها بازمی‌گشتند و زمستان را با استفاده از محصولات زمستانی مانند میوه‌های خشک به سر می‌بردند. چندان که در سؤال هم اشاره کردید، شب یلدا یا شب چله یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، طی‌شدن بلندترین شب سال و به‌دنبال آن بلندتر‌شدن طول روزها در نیمکره شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. شب یلدا به فاصله میان غروب آفتاب ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول دی‌ماه (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. «یلدا» برگرفته از واژه سریانی به‌معنای زایش است. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته ‌است. 
در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» یاد شده ‌است. شب یلدا در گاهشماری ایرانیان باستان از سال ۵۰۲ پیش از میلاد در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان راه یافت. چله و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی الفت داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. مردم دوران باستان و ازجمله اقوام آریایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن، روزها به‌تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند، به همین خاطر است که آن را شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آغاز سال قرار دادند. البته ناگفته نماند که کریسمس مسیحیان هم ریشه در همین اعتقاد دارد. در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه «سَرِدَ» به معنی «سال» است و به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.

اصولا خاستگاه آیین شب یلدا در تاریخ به چه زمانی برمی‌گردد؟
بنابر گزارش‌های باستان‌شناسی، با وجود نقوش مختلف از نمادهای حیوانی که مربوط به ماه‌های ایرانی می‌شود و به دوره پیش از تاریخ می‌رسد، می‌توان قدمت این آیین کهن را تا حدود ۷۰۰۰ سال قبل ردیابی کرد. با وجود این آنچه تحت ‌عنوان شب‌چله (یلدا) رسمیت یافته و همزمان با تقویم خورشیدی ایران که برگرفته از گاهشماری بابلی‌ها و مصری‌ها‌ست به دوره داریوش یکم می‌رسد و در تقویم ایرانیان ثبت شده است. در عین‌حال از نظر تقویم سنتی، در یک سال، سه چله وجود دارد؛ یکی در تابستان، چله تابستان و دو تا در زمستان. چله تابستانی که «قلب‌الاسد» هم نامیده می‌شود از اول تیر آغاز شده و در پنجم مرداد به پایان می‌رسد؛ یعنی در مجموع ۳۵روزطول می‌کشد. ازآنجایی که چله تابستانی به اندازه زمستان‌ها مهم نیست وحتی۴۰روز هم دوام نمی‌آورد،گمان می‌رودکه این یک مفهوم ثانویه بوده که با قیاس باچله زمستانی ایجاد شده است.

اگر اشتباه نکنم چله‌های زمستانی، «چله بزرگ» و «چله کوچک» نامیده می‌شده‌اند.
همین‌طور است. چله بزرگ از اولین روز زمستان یعنی اول دی‌ شروع می‌شود و تا ۱۰بهمن به مدت ۴۰ روز ادامه دارد. چله کوچک نیز از ۱۱بهمن آغاز شده که ۲۰ روز طول می‌کشد و در آخرین روز بهمن هم به پایان می‌رسد. دو چله زمستانی مهم‌تر از فصل تابستان بوده و با جشن‌هاوآداب ‌و رسوم خاصی در سراسر ایران همراه هستند. سردترین روزهای زمستان، چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک است و به همین دلیل به آن چهارچهار (چارچار) می‌گویند. پس از چله کوچک، یک دوره۱۰یا هفت روزه درماه اسفند به نام «سرمای پیرزن»، چله پیرزن یا «بردالعجوز» نامیده می‌شود. در متون کلاسیک فارسی این دوره را گاهی روزگار عجوز یا سرمای پیرزن «سرماخوردگی پیرزن» لقب داده‌اند. حتی بر این اساس روایتی وجود دارد که روزهای سرمای پیرزن، روزهایی است که خداوند همه مردم عاد را هلاک کرد، مگر یک پیرزن را که برای آنها عزادار شد. هرکدام از این هفت روز از بردالعجوز، نام خاصی دارد که بیرونی به آنها اشاره کرده است؛ مانند جشن سده. در واقع غروب آخرین روز چله بزرگ (جشن سده) برگزار می‌شده و مردم دورهم جمع می‌شدند و از این جشن لذت می‌بردند و در نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی به‌دور آتش، سده را جشن می‌گرفتند.
تصور می‌کنم ذکر چند بیت شعر در این خصوص خالی از لطف نباشد: 
یکی روز شاه جهان سوی کوه  
گذر کرد با چند کس هم گروه 
پدید آمد از دور چیزی دراز  
سیه‌رنگ و تیره‌تن و تیزتاز  
دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون 
ز دود دهانش جهان تیره‌گون 
نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ 
گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ 
به زور کیانی رهانید دست 
جهان‌سوز مار از جهانجوی رست  
برآمد به سنگ گران‌ سنگ خرد 
هم آن و هم این سنگ بشکست گرد  
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ  
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ 
نشد مار کشته ولیکن ز راز 
از آن طبع سنگ آتش آمد فراز  
جهاندار پیش جهان‌آفرین  
نیایش همی کرد و خواند آفرین 
که او را فروغی چنین هدیه داد  
همین آتش آنگاه قبله نهاد 
بگفتا فروغی است این ایزدی 
پرستید باید اگر بخردی 
شب آمد برافروخت آتش چو کوه 
همان شاه در گرد او با گروه 
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد 
سده نام آن جشن فرخنده کرد 
ز هوشنگ ماند این سده یادگار 
بسی باد چون او دگر شهریار 

از دید شما گرامیداشت آیین‌هایی از این دست چقدر می‌تواند در غنابخشی بیشتر هویت ملی ما آن هم در شرایط فعلی نقش داشته باشد؟   
اصولا تعریف هویت ملی برای هر کشوری، توجه و پاسداشت آداب‌ و رسوم ‌و سنت‌های آن ملت است. به‌خصوص آن‌که نتیجه برگزاری توجه به این عناصر، به‌ویژه برگزاری جشن‌های کهن، تحکیم پیوند میان مردم یک جامعه است. خوشبختانه این سنت‌ها همواره در جهان ایرانی رواج داشته و دارد. گیرم که مرزهای سیاسی‌مان از یکدیگر جداست ولی هنوز در جهان ایرانی عناصری وجود دارد که ملت‌ها را به هم پیوند می‌دهد. از این رو‌ معتقدم اجرای این سنت‌ها می‌تواند تاثیر بسزایی در برقراری پیوند ایران و همسایگان داشته باشد.  
 
در ماه‌های اخیر‌ بیش از گذشته با دست‌اندازی نسبت به گنجینه‌های فرهنگی ایران از سوی کشورهای همجوار مواجه بوده‌ایم. برخی این حرکت را مصادره‌‌ نامطلوب و به ضرر ایران می‌نامند و بعضی دیگر آن را نتیجه کم‌کاری ما قلمداد می‌کنند. دیدگاه شما د‌ر این خصوص چیست؟  
معتقدم در این زمینه کم‌کاری و حتی در مواقعی غفلت کرده‌ایم اما از سویی باید به این مسأله توجه داشت که در هر حال همسایگان ما با انجام این ثبت‌ها‌ به‌نوعی تلاش می‌کنند فرهنگ خود را به ما نزدیک کنند. به همین خاطر  بعضی از این ثبت‌ها به شکل مشترک بین ما و دیگر کشورها در یونسکو صورت می‌گیرد. همین که آنها نسبت به ذخایر ملی ما توجه ویژه دارند نشانه خوبی است و نباید با دید منفی به آن نگاه کرد. حتی معتقدم می‌توانیم با کشورهای دیگر در این زمینه کارهای مشترک انجام دهیم. 
 
تفأل به دیوان حافظ در شب یلدا نقطه ‌عطف این مراسم برای ایرانیان به‌شمار می‌رود‌ اما مسأله این است که اساسا برخوردهای تقویمی و مناسبتی با اشعار این شاعر بزرگ چقدر می‌تواند ما را با عمق اشعار او پیوند دهد؟   
شعر حافظ در درجه اول جهانی و شعری است که نه‌تنها ایرانیان که تمام جهان از آن لذت می‌برند و متاثر از این اشعار هستند. معتقدم خوانش شعر حافظ به‌هر مناسبتی خوب است و باید آن را به فال نیک گرفت. در روزگار کنونی اغلب جوانان متاسفانه تحت‌ تاثیر تبلیغات منفی غربی قرار داشته و نسبت به آثار ارزشمندی چون گلستان، بوستان، مثنوی و... توجه چندانی ندارند. از این منظر جا دارد آنها را نسبت به مطالعه ادبیات خودمان بیشتر تشویق کنیم. در مجموع، تفأل به دیوان حافظ در شب یلدا اتفاق خوشایندی است و هرکسی در حد بضاعت و دانش خود شعر او را بخواند خوب است.
newsQrCode
برچسب ها: ایران شناس
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها