ظهور هوش مصنوعی مولد (GenAI)، تنها یک تغییر ابزار نیست بلکه یک زلزله در رفتار انسان است. در این گزارش، با استناد به دادههای معتبر موسسات تحقیقاتی همچون گارتنر و گروه نیلسن نورمن به بررسی چرایی و چگونگی این مهاجرت بزرگ دیجیتال میپردازیم.
سقوط امپراتوری لینکها
اگرفکرمیکنید هیاهوی هوش مصنوعی موقتی است،گزارشهای آماری خلاف این راثابت میکنند.موسسهمعتبر Gartner در یکی از جسورانهترین گزارشهای خود پیشبینی کرده که تا سال ۲۰۲۶، حجم جستوجوهای سنتی در موتورهای جستوجو ۲۵ درصد کاهش خواهد یافت.این یعنی یکچهارم ازمیلیاردها پرسشی که روزانه در گوگل تایپ میشد، ناپدید نمیشوند بلکه به جای دیگری میروند: به چتباتها و دستیاران مجازی. چرا؟چون نسل جدید کاربران به دنبال لینک نیستند. آنها در جستوجوی محتوای تالیفشده و پاسخهای مستقیم هستند. گارتنر این پدیده را گذار از «جستوجو» به «تولید» مینامد؛ جایی که کاربر به جای گشتن به دنبال سوزن در انبار کاه، از ماشین میخواهد که سوزن رابرایش بسازد.
روانشناسی کاربر
چرا ما به سمت ChatGPT یا Claude حرکت میکنیم؟ پاسخ در مغز ما نهفته است. گروه نیلسن نورمن پیشگام در تحقیقات تجربه کاربری، این پدیده را نه یک تغییر تکنولوژیک بلکه اولین تغییر پارادایم رابط کاربری (UI) در ۶۰ سال اخیر میداند. جاکوب نیلسن، بنیانگذار این گروه، توضیح میدهد که موتورهای جستوجوی فعلی، «دستورمحور» (Command-based) هستند.
یعنی کاربر باید: ۱- کلمات کلیدی مناسب را حدس بزند. ۲- لینکهای متعدد را باز کند. ۳- تبلیغات را نادیده بگیرد. ۴- اطلاعات را در ذهن خود ترکیب کند تا به پاسخ برسد. این پروسه دارای «بار شناختی» (Cognitive Load) بالایی است. در مقابل، هوش مصنوعی «قصدمحور» است. شما قصد خود را میگویید («یک برنامه سفر سه روزه برای شیراز میخواهم») و هوش مصنوعی بار شناختی «سنتز اطلاعات» را به دوش میکشد. اصل روانشناختی «کمترین تلاش» (Least Effort) در اینجا حاکم است: انسانها مسیری را انتخاب میکنند که کمترین کالری ذهنی را بسوزاند، حتی اگر آن مسیر کمی خطای احتمالی داشته باشد.
تغییر زبان اینترنت
تحقیقات مایکروسافت پس از ادغام هوش مصنوعی در موتور جستوجوی بینگ (New Bing)، پرده از یک تغییر رفتار شگفتانگیز برداشت. وقتی ابزار تغییر کرد، زبان کاربران هم تغییر کرد. در موتورهای جستوجو، کاربران عادت داشتند تلگرافی بنویسند: «علائم آنفلوآنزا» اما در مواجهه با چتباتها، سوالات طولانیتر، پیچیدهتر و انسانیتر شد: «من تب خفیف دارم و بدنم درد میکنه، آیا ممکنه آنفلوآنزا باشه یا فقط خستگیه؟» این تغییر نشان میدهد که کاربران در حال گذار از بازیابی اطلاعات به بازیابی مولد هستند. آنها دیگر سیستم را به عنوان یک دیتابیس بیروح نمیبینند بلکه آن را به عنوان یک «مشاور دانای کل» میپندارند.
توهم در برابر حقیقت
با وجود این اشتیاق، تحقیقات دانشگاهی (مانند پژوهشهای دانشگاه واترلو) یک ترمز بزرگ را شناسایی کردهاند: توهم. هوش مصنوعی گاهی با اعتماد به نفس کامل، دروغ میگوید. این موضوع باعث شده است که فعلا یک مدل «هیبریدی» شکل بگیرد.کاربران برای کارهای خلاقانه، ایدهپردازی وسوالات پیچیده به سمتAI میروند،اما وقتی پای «صحتسنجی» (Verification) یا اطلاعات حیاتی (مثل پزشکی یا مالی) در میان باشد، همچنان به لینکهای آبی گوگل و منابع معتبر باز میگردند. به عبارتی، AI نقش تحلیلگر را گرفته و موتور جستوجو نقش «کتابخانه مرجع» را حفظ کرده است.
آینده جستوجو چیست؟
ما درنقطه عطف تاریخ اینترنت ایستادهایم. تحقیقات نشان میدهند که موتورهای جستوجو نخواهند مرد اما مجبور به دگردیسی هستند.همانطور که گوگل اخیرا با ویژگی AI Overviews تلاش کرده تا پاسخهای هوش مصنوعی را در بالای نتایج خود بگنجاند.رفتار کاربران به ما میگوید که عصر «کلیک کردن روی ۱۰ لینک آبی» رو به پایان است. آینده متعلق به پلتفرمهایی است که بتوانند فاصله بین «سؤال کاربر» و «پاسخ نهایی» را به صفر برسانند؛ چه نامش موتور جستوجو باشد، چه دستیار هوشمند.