چهره روز

امروز سینماگران ایرانی با «داد» وداع می‌کنند

طاهره آشیانی: باز هم باید از مردی بنویسیم که اکنون در میان ما نیست، از مردی که دیروز از این حیات خاکی رفت تا ما را بار دیگر به این فکر بیندازد که اطراف ما دارد خالی از آدم‌های بزرگی می‌شود که تا هستند قدر آنها را نمی‌دانیم، اما وقتی برای همیشه ما را ترک می‌کنند فریاد واویلا راه می‌اندازیم که ای وای، بزرگمردی را از دست دادیم. اما آنهایی که سیف‌الله داد را از نزدیک می‌شناختند، می‌دانند که روح او به لطافت روح «صفیه» بود که در فیلم بازمانده نقش مادر را بازی می‌کرد و ایمانش به زلالی دعایی بود که صفیه قبل از پرت کردن خودش از قطار بر لب می‌آورد؛ الله لا اله الا هوالحی القیوم...
کد خبر: ۲۶۹۵۲۲

سیف‌الله داد سال‌ها بود که در سینمای ایران حضور داشت، فیلم می‌ساخت و از کارگردانانی که حرفی برای گفتن داشتند، حمایت می‌کرد. دیروز همه خبرگزاری‌ها پر شد از خبر تاسف برانگیز فوت «داد» بعد از سپری کردن چند سال بیماری. خبرگزاری‌ها نوشتند که او فیلم‌های «کانی مانگا» و بازمانده را ساخته است و سال‌ها معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌بوده است، آنها همچنین نوشتند که «داد» سال‌ها رئیس هیات مدیره خانه سینما بوده و از دیگر سمت‌های او هم نوشتند، اما هیچ‌کدام از این خبرگزاری ها ننوشتند که سیف‌الله داد سال‌ها رئیس مرکز آموزش فیلمسازی هم بوده است؛ مرکزی که فیلمسازان بزرگ را دور هم جمع کرده بود تا به جوانان آموزش فیلمسازی بدهند و راه ورود به سینما را به آنها بیاموزند. دانش‌آموختگان مرکز فیلمسازی هرگز ساختمان باغ فردوس را فراموش نخواهند کرد و روزهایی را که «داد» بهترین استادان سینمایی را در آنجا گرد هم آورده بود تا شاید بتواند آینده سینمای ایران را تضمین کند.

افخمی، ‌دوست دیرینه سیف‌الله داد تدوین فیلم «فرزند صبح» را به او سپرد تا نگذارد بیماری او را از پای درآورد، اما انگار بیماری قوی‌تر از فیلم‌ها بود. دانشجویان مرکز فیلمسازی هیچ‌گاه لبخندهای مردی را که با طمانینه و آرام از پله‌های ساختمان باغ فردوس بالا می‌رفت و به آنها لبخند می‌زد و از حال آنها جویا می‌شد، فراموش نخواهند کرد. «داد» برای آنها رئیس مرکز فیلمسازی نبود برای آنها دوستی بود که می‌توانستند ساعتی در اتاق او بنشینند و با او از هر دری سخن بگویند. سیف‌الله داد امروز به خاک سپرده می‌شود و آنهایی که از نزدیک سیف‌الله داد و همسرش، مینو گوهرزاد را می‌شناسند، می‌دانند که امروز همسر او چه خواهد کشید. اما باید سیف‌الله داد را بشناسی تا بدانی که زندگی برای گوهرزاد و پسرانش بدون مردی که فروتن بود و با ایمان، و احترام پایه و اساس روابطش بود، چقدر سخت است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها