از دنیای این روزهایتان برایمان بگویید. چگونه آنها را سپری میکنید؟
خدا را شکر روزها خوب هستند. سریالمان هم که پخش میشود، اما من فقط یک قسمت از آن را دیدم، چون چندان به دلم ننشست.
چرا؟
نمیتوانم بگویم چون یک مساله شخصی است.
آن چیزی که میخواستید نشده یا مساله دیگری وجود دارد؟
خیر. این که کار خوب شده یا نه را مخاطبان باید بگویند و داوری این مساله به قضاوت آنها بستگی دارد، اما این که چرا این کار برایم دلنشین نیست دلایل مختلفی دارد که ترجیح میدهم آنها را بازگو نکنم ، فقط در همین حد میتوانم بگویم که متاسفانه خستگی پشت کوههای بلند بر تنم باقی ماند.
خب فکر میکنید آیا مخاطبان توانستهاند با تلخک ارتباط برقرار کنند یا خیر؟
بله، خوشبختانه در این مدت پیامکها و تلفنهای تبریک زیادی از طرف دوستان به دستم رسیده که حاکی از رضایت مخاطبان نسبت به این نقش است.
خب اصلا چه شد مقابل دوربین امرالله احمدجو قرار گرفتید؟
پشت کوههای بلند چهارمین همکاری من با این کارگردان پس از شاخههای بید، روزی روزگاری و تفنگ سرپر است و طی این سالها حالا دیگر من به عنوان بازیگر ثابت ایشان درآمدهام. خود آقای احمدجو برای من تعریف کردند زمانی که داشتم متن این سریال را مینوشتم، دیدم یک نفر از گوشه و کنار دائم دارد خودنمایی میکند و بلند میگوید من هم هستم. تا این که متوجه شدم او کسی نیست جز تلخک و برای همین او را هم وارد قصه کردم و نقشی را برای او در نظر گرفتم و تا آخر هم او را در قصه نگه داشتم.
تلخک بیشتر یک تیپ است تا شخصیت. خودتان چقدر با این تیپ ارتباط برقرار کردید؟
من تا نقش را دوست نداشته باشم هرگز آن را بازی نمیکنم، چون نمیتوانم با او ارتباط برقرار کنم. بنابراین چون تلخک را دوست داشتم، توانستم و تلاش کردم به او نزدیک شوم.
البته قبلا هم تجربه بازی در این نقش را بهواسطه مجموعه روزی روزگاری داشتم.
بازی در یک نقش تکراری آن هم پس از این همه سال چقدر سخت یا آسان بود؟
من هیچوقت دوست ندارم نقشهایم را تکرار کنم و برایهمین ابتدا قبول این نقش کمی برایم سخت بود، اما چون شرایط بسیمبیک در روزی روزگاری تغییر کرده و حالا او تلخک پادشاه شده بود، آن را پذیرفتم.
آیا غیر از راهنماییهای خود امرالله احمدجو به عنوان کارگردان خودتان هم روی این نقش تحقیق و تحلیل کردید؟
خیر. تنها کاری که کردم مرور دوباره این نقش بود. مثلا به پیشنهاد کارگردان یک قسمت از سریال روزی روزگاری را دیدم که اتفاقا سکانسی بود که با مرحوم خسرو شکیبایی روی یک تپه نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم و به واسطه دیدن این سکانس خیلی چیزها را به یاد آوردم و متوجه شدم باید چگونه نقشم را بازی کنم. چیزهایی را فراموش کرده بودم که دوباره با دیدن آن قسمت از سریال روزی روزگاری دوباره به یاد آوردم مانند تکیهکلامهای کودکانه بسیمبیک و... .
نظرتان درباره شخصیت تلخک چیست؟
فیلی: پیشنهاد چندانی برای بازی در سریال های آپارتمانی ندارم. از طرفی بازی در نقش های تاریخی برایم دلچسب تر است. با همه اینها خوشحالم که با نقش شمر در ذهن مردم ماندگار نشدم و مردم به جای اینکه مرا شمر صدا بزنند تلخک خطابم میکنند
تلخک کسی است که در تمام شرایط ـ حتی زمانی که پادشاه ناراحت و عصبی است ـ میتواند با او شوخی کرده و او را به خنده وادار کند و حق دارد با تمام افراد و بزرگان دربار مزاح کند. در واقع او از تلخکهای واقعی است. میتواند شاه را مسخره یا حتی در حضورش دراز بکشد. تمام هدفم این بود که بسیمبیک را در شرایط جدید به تصویر بکشم. برای همین او را آدم پختهتری نشان دادم و حالات بچگی را از او گرفتم. این آدم دیگر ناآگاه نیست و حرفها و رفتارش کاملا آگاهانه است.
از تکیهکلام هم زیاد استفاده کردهاید. درست است؟
بله، همینطور است. البته در این سریال بیشتر شخصیتها تکیهکلام دارند از خود پادشاه گرفته تا وزیر و همسر سامشا و... در صورتی که در روزی روزگاری فقط بسیمبیک و نسیمبیک تکیهکلام داشتند. اینجا تلخک دائم میگوید ای چی یا ماچی؟ یعنی این چیزها چیزی نیست از پادشاهی گرفته تا سرما و گرمای هوا. حالا چقدر این تکیهکلامها بتواند میان مردم جا بیفتد دیگر به توفیق این کار بستگی دارد.
در این کار ما شاهد لهجههای مختلفی هم هستیم. از اصفهانی گرفته تا شیرازی و حتی لری. دیالوگ گفتن، آن هم با لهجه چقدر سخت یا آسان است؟
اول میخواهم به این نکته اشاره کنم که وجود لهجه در این سریال باعث شده پشت کوههای بلند به یک کار ایرانی و ملی تبدیل شود. چون تلفیقی از همه لهجهها در این کار وجود دارد و همه ایرانیان میتوانند با این کار همراه شوند هر چند از لهجه اصفهانی بیشتر استفاده شده است. آن هم به این دلیل که خود آقای احمدجو به این لهجه اشراف بیشتری دارند، اما در مورد لهجههای دیگر باید بگویم آنها تلفیقی از همه لهجهها هستند. مثلا لهجه شیرازی با کازرونی تلفیق شده و شیرازی خالص نیست و برای همین این لهجهها متعلق به مکان و منطقه خاصی نیست. در مورد این که چقدر سخت یا آسان بوده باید بگویم پس از 40سال بازیگری حالا دیگر به این کار عادت کردهام و سختی چندانی برایم نداشت.
شما هم فکر میکنید پشت کوههای بلند در واقع ادامه روزی روزگاری است؟
بله، حسامبیک روزی روزگاری حالا آمده و پادشاه شده، ازدواج کرده و صاحبخانه و فرزند شده و تنها فرق این سریال با روزی روزگاری این است که شرایط آدمها و نقشها تغییر کردهاند. همین.
فکر میکنید پشت کوههای بلند بتواند موفقیت روزی روزگاری را به دست آورد؟
به شخصه این نظر را ندارم که بتواند مانند آن سریال موفق شود، اما در نهایت این مخاطبان هستند که باید قضاوت نهایی را انجام دهند.
شما پس از بازی در نقش شمر در سریال مختارنامه یکباره با نقش تلخک در سریال پشت کوههای بلند ظاهر شدید. فکر میکنید مخاطب میتواند شما را در 2 سریال و 2 نقش کاملا متفاوت از هم بپذیرد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. خیلی خوشحال و خوشبخت هستم که در هیبت شمر باقی نماندم و به جای این که شمر صدایم کنند، میگویند تلخک! هرگز دلم نمیخواست در نقش شمر باقی بمانم و این موضوع دغدغه اصلی زندگیام شده بود، اما این شانس را داشتم که پس از اجرای یک نقش منفور و منفی با یک نقش طنز به تلویزیون برگشتم. پیشنهاد چندانی برای بازی در این آثار نداشتهام از طرفی بازی در کارهای تاریخی برایم دلچسبتر است. چون کارهای تاریخی معمولا ماندگارتر هستند و همه به واسطه حضور در آنها میتوانیم به گذشته سری بزنیم. البته هنوز روایت افراد زیادی از تاریخ وجود دارد که به آنها نپرداختهایم. افرادی مثل کریمخان زند و نادرشاه که خیلی دوست دارم نقش این افراد را بازی کنم ولی متاسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است و به سمت و سوی ساخت زندگی این افراد نرفتهایم.
ولی در سریال ملاصدرا تا حدی به کریمخان زند اشاره شد.
بله، ولی کافی نبود. اگر قصه متعلق به خود کریمخان باشد به ریزهکاریها و شخصیت این آدم بیشتر توجه میشود این که مثلا چرا کریمخان خودش را پادشاه نخوانده و گفته من وکیلالرعایا هستم. به هر حال، ناگفتههای زیادی در زندگی نادرشاه و کریمخان زند وجود دارد که میشود به آنها توجه کرد.
بازی در سریال پشتکوههای بلند چقدر طول کشید؟
چیزی حدود 14 ماه پشت سر هم کار میکردیم که همین مساله تا حدی باعث شد از کیفیت کار کاسته شود.
اما شما که باید به این وضع عادت کرده باشید. چون در سالهای اخیر شتابزدگی در تولید سریالها به شکل یک قانون درآمده است.
بله، متاسفانه همینطور است. برای همین هم اکثر سریالها استاندارد لازم را ندارند و بیکیفیت شدهاند. در صورتی که هنوز هم وقتی کارهای گذشته را میبینیم مثل روزی روزگاری یا پدرسالار نهتنها خستهکننده نیستند، بلکه اشتیاق بیشتری برای دیدن آنها داریم.
دلپذیرترین نقشی که تاکنون بازی کردهاید؟
من همه نقشهایم را دوست دارم چون برای تکتک آنها وقت و انرژی گذاشتهام، اما هنوز پس از 40 سال بازیگری نتوانستهام نقشی را بازی کنم که برایم دلپذیر باشد و امیدوارم بتوانم نقش دلخواهم را در سالهای آتی بازی کنم.
محبوبه ریاستی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد