از گرفتاری صفهای طولانی عابربانک که بگذریم، نحوه دریافت پول، خود موضوعی است که باید به آن پرداخت. زن سن زیادی ندارد. تقریبا 55 ساله به نظر میرسد. به پسر جوانی که کنارش ایستاده نگاه میکند و میگوید: «نمیتوانم از دستگاه پول بردارم. این کار را برایم انجام میدهی؟»
پسر ابتدا اندکی ابا میکند. به برگه هشداری که کنار دستگاه توسط بانک نصب شده است نگاهی میاندازد و به زن میگوید میتواند کمک کند، اما کار درستی نیست. به همان پوستر کنار دستگاه اشاره میکند که نوشته است: «از واگذار کردن کارت خود به دیگران جدا پرهیز کنید.»
در نهایت هم زن میپذیرد خودش این کار را انجام بدهد. او میگوید: «این کارت شوهرم است. همیشه خودش پول از حساب برمیداشت، اما احوالش خوش نبود و من خودم کارت او را برداشتهام تا برای تهیه دارو پول بردارم.»
صف طولانیتر از آن است که بتوانم منتظر شوم. به یک بانک دیگر میروم آن سوتر شهر. اینجا نیز همان داستان است، به شکلهای دیگر. داستان کارتهای عابربانکی که این روزها در دستان تکتک شهروندان مشاهده میشود، موضوعی فراگیر و همهگیر شده که نیاز است به آن توجه شود.
فرهنگی به نام عابربانک
دستگاه عابربانک (ATM) از نگاه فناورانه دستگاهی است که برای ایجاد شبکههای سریع با استفاده از پروتکلهای مخابراتی سریع برای نقل و انتقال سریع دادهها و اطلاعات مالی عمل میکند؛ اما آنچه در جامعه امروز ما رقم میخورد اتفاقی فراتر از این تحول تکنولوژیکی است.
این روزها کیف هر کداممان را که باز میکنی چند نوع کارت هوشمند اعم از بانکی و حتی غیربانکی مشاهده میشود. کیتهای الکترونیکی کوچکی که اطلاعات هویتی، شخصی و مالی ما را در خود نهفته دارند. کار به آنجا رسیده است که در جیب بسیاری افراد دیگر نمیتوانی پول نقد پیدا کنی و این همان فرهنگی است که عابربانکها هم آن را ترویج میدهند. به محض اینکه میخواهی از دستگاه عابربانک وجه نقد برداشت کنی، مشاهده میکنی پیغامی برای مشتری نوشته میشود: «مشتری محترم؛ آیا میدانید با این کارت قادر به خرید از صدها فروشگاه که مجهز به دستگاه کارتخوان هستند، میباشید.»
پیرمرد که حدود 60 سال دارد در همان صف عابربانک ایستاده است. هنوز از او چیزی نپرسیدهام که به چشمانم نگاه میکند و میگوید: «دخترم، هر چیزی یک آسانی دارد و یک سختی. همه حقوق ما را به این حساب میریزند. بانک هم پول نقد نمیدهد. میگوید بروید از عابربانک بردارید.»
شاید تا کمتر از پنج سال دیگر موضوع بانکداری الکترونیکی و... امری ساده و بدیهی شده باشد، اما امروز اینگونه نیست. این جمله به این معناست که در این مدت بیش از هر چیز باید آموزش و فرهنگسازی را مدنظر قرار دهیم.
از او میپرسم آیا کار کردن با عابربانک برای شما آسان است که پاسخ میدهد: «من مشکلی ندارم، به دلیل اینکه از تحصیلکردههای قدیم هستم و لیسانس قدیم را دارم. آرام آرام هم هر تغییری که ایجاد شده است با آن همراه شدهام. الان هم بیشتر مواقع مشکلی ندارم، ولی روزهای تعطیل یا حتی بعد از تعطیلات تا ظهر نمیتوانی پول پیدا کنی. بارها پیش آمده است که معطل شدهام. دیگر میدانم قبل از تعطیلات باید پولم را به اندازه مورد نیاز از بانک بردارم.»
در طول یک روز به چند دستگاه عابربانک سر میزنم. در منطقه خیابان شریعتی و پل سیدخندان تقریبا تمام بانکها دستگاه دارند و حتی برخی از آنها به دلیل اینکه یک دستگاه پاسخگوی نیاز منطقه نیست، تعداد آنها را به دو عدد افزایش دادهاند. تقریبا کنار تمام دستگاههای عابربانک یک دستورالعمل حداقل نصب شده است. مثلا تذکر داده شده است که کارت و رمز خود را در اختیار کسی قرار ندهید. مثلا تذکر داده است اگر از کسی راهنمایی خواستید و به شما گفت به قسمت انتقال وجه بروید، مطمئن باشید قصد کلاهبرداری دارد. به دلیل اینکه قسمت انتقال وجه ربطی به برداشت پول ندارد و...؛ اما آیا به راستی همین هشدارهای حداقلی کفایت میکند؟
ضعف فرهنگسازی و آموزش
برخی بانکهای خصوصی برای آموزش بانکداری الکترونیکی دوره آموزشی گذاشتهاند. هرچند بیشتر آموزشهایی که در این بخش ارائه میشود، مربوط به بانکداری اینترنتی است، اما بدیهی است حضور در این کلاسها و تعاملهایی که گروههای سنی و تخصصهای مختلف با هم پیدا میکنند، فرصتی است برای جامعه در حال گذار ما تا بتوانند با آسیب کمتر، این دوران را پشت سر بگذارند.
شاید تا کمتر از پنج سال دیگر موضوع بانکداری الکترونیکی، دستگاه عابربانک، دستگاه کارتخوان، بانکداری اینترنتی، موبایل بانک و... امری ساده و بدیهی شده باشد، اما امروز اینگونه نیست. این جمله به این معناست که در این مدت بیش از هر چیز باید آموزش و فرهنگسازی را مدنظر قرار دهیم.
خودش را گوهر تاجیک معرفی میکند. نزدیک به 70 سال دارد. میگوید معلم بازنشسته است و هر از گاهی میآید برای برداشت پول. در توضیح اینکه با چه مشکلاتی روبهروست میگوید: «خود من تاکنون با مشکل زیادی روبهرو نشدهام، اما یکی از اقوام ما ساکن کرج است و در بر داشت از عابربانک از حسابش دزدی کردهاند.»
او به تجربه انتقال وجه به جای برداشت پول اشاره میکند و میگوید: «یکی از اقوام ما بتازگی بازنشسته شده است. به درستی کار کردن با عابربانک را بلد نبوده است. همیشه بچههایش از حساب پول برمیداشتند. یک بار که حقوقشان را به حسابش ریخته بودند، در همان شهر کرج میرود از عابربانک پول بردارد. جوانی که آنجا ایستاده بوده از او میخواهد به او در برداشت پول کمک کند و او هم اول 500 هزار تومان از حساب پیرمرد به کارت خودش انتقال میدهد و بعد هم 200 هزار تومان میگیرد و به پیرمرد میدهد. خانواده آنها بعد از یک هفته متوجه میشوند این مبلغ از حساب آنها برداشت شده است.»
لزوم مشارکت رسانه ملی
آمار دقیقی از میزان دزدیهایی که از این طریق انجام میشود در اختیار نیست. دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد. از یکسو موضوع به نسبت جدید است و از سوی دیگر خیلی قابل پیگیری نیست و کسانیکه مورد چنین سوءاستفادههایی قرار میگیرند امکان مراجعه به مراجع قضایی را ندارند.در این شرایط، تنها راهحل، ارتقای فرهنگ الکترونیکی و آموزش است. براساس اطلاعات موجود هماکنون نرخ بیسوادی در کشور کمتر از 10 درصد است. این امر خود زیربنایی برای توسعه زیرساختهای اجتماعی محسوب میشود؛ اما مهم این است که همزمان بتوانیم همراه با توسعه سواد الفبایی، سواد دیجیتال افراد را نیز افزایش دهیم، در غیر این صورت در آینده بسیار نزدیک بیسوادی دیجیتالی مشکلاتی پیچیدهتر از مشکلات بیسوادی الفبایی برای جامعه به همراه خواهد آورد.
در این شرایط رسانه ملی، فراگیرترین رسانه در سراسر کشور است. این سهم در شهرستانها افزایش چشمگیرتری نیز پیدا میکند، به سبب اینکه ساختار تبادل اطلاعات در شهرستانها محدودتر از پایتخت و شهرهای بزرگ است و افراد، عمده اطلاعات موردنیازشان را از طریق رسانه ملی دریافت میکنند. همین امر بر رسالت رسانه ملی میافزاید.
تجربه نیز نشان داده است در مواردی که رسانه ملی در آموزش شهروندان نقش ایفا میکند، این پروژهها با موفقیت بیشتری روبهروست؛ تجربههایی که در دو دهه گذشته موارد متعددی از آن را شاهد بودهایم، اما متاسفانه و بهرغم آسیبهای مختلفی که تاکنون در این زمینه مشاهده شده، کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ البته بانکهای عامل و بانک مرکزی نیز در این مسیر میتواند اقدامات راهگشایی انجام دهد.
به عنوان مثال انتشار بروشورهای آموزشی، همکاری با فرهنگسراها، برگزاری دورههای آموزشی برای شهروندان و... از جمله اقداماتی است که میتواند توسط بانکها دنبال شود که متاسفانه تقریباً تمام بانکها به نسبت مساوی به آن بیتفاوتی نشان دادهاند. آن چیزی که هماکنون به عنوان هشدارهای شهروندی مشاهده میشود در بسیاری موارد چند خط دستنویس است که روسای بانکها به صورت شخصی و به دلیل مشکلات مختلفی که با آن روبهرو بودهاند آن را نوشته و در اماکن مختلف نصب کردهاند؛ در حالی که الزامی است با استفاده از روشهای مختلف از جمله پوسترهای آموزشی، اصول کار کردن با این دستگاهها به شهروندان آموزش داده شود.
علاوه بر این راهکارها، خانوادهها باید توجه داشته باشند هنگام مراجعه به دستگاههای خودپرداز نباید به هر کسی اعتماد کنند. در این میان افرادی که به نسبت سن بیشتری دارند باید به این موضوع با دقت بیشتری نگاه کنند، چون حتی میتواند عوارضی فراتر از دزدی پولشان برایشان به همراه داشته باشد. در این ارتباط، جوانان خانواده باید این افراد را بیشتر یاری کنند؛ همچنین در مواردی که افراد به اعضای خانواده خود دسترسی ندارند، بهتر است از یکی از آشنایان خود یاری بگیرند یا اینکه بیشتر در محل خود که افراد همدیگر را میشناسند اقدام به برداشت وجه کنند و از افراد مورد اعتماد درخواست یاری بکنند. از آن سو، این افراد نیز خودشان باید به صورت جدی موضوع یادگیریشان را مدنظر قرار دهند. در همین ارتباط این افراد بهتر است از جوانترهای خانواده و فرزندانشان بخواهند کار کردن با این دستگاهها را به صورت عملی و در فرصت فراغت به آنها آموزش دهند و حتی این آموزش چند بار میتواند تکرار شود.
حرکت رو به آینده
در برنامهریزیهای اجتماعی بیش از آنکه به گذشته توجه داشته باشیم، باید رو به آینده حرکت کنیم. در این صورت میتوانیم عوارض احتمالی را نیز شناسایی کنیم و برای جلوگیری از عوارض و مشکلات آن برنامه داشته باشیم، در غیر این صورت به ناگاه موجی بیخبر میتواند پیرامونمان را دربر بگیرد.
قدر مسلم این است که دنیای آینده بیش از امروز، عصر دیجیتالها خواهد بود. اگر امروز نمادهای آن به عابربانک و دستگاه کارتخوان و موبایل بانک و... محدود شده است، در آینده نزدیک باید منتظر نمادهای بیشتری باشیم که با تار و پود زندگی ما عجین خواهد شد. هر قدر بتوانیم به استقبال این تغییرات برویم میتوانیم نفع خود را از آن افزایش و مشکلات احتمالی را کاهش دهیم.
بیتردید در سالهای آینده فناوریهایی مانند دستگاه عابربانک بیش از گذشته فراگیر خواهند شد تا جایی که شاید نیاز باشد بانکها وظایف جدیدی برای خود تعریف کنند که البته پرداختن به این مباحث از حوزه ما خارج است، آنچه هماکنون جدی و ضروری به نظر میرسد لزوم انطباق و آموزش جامعه برای بهرهبرداری مناسب از این فناوری است. لازم است شهروندان هر چه بیشتر آموزش ببینند و از مزایای این قبیل فناوریها آگاه شوند.
ارائه آموزش در این حوزه امری جامع است و نمیتوان گفت تنها یک سازمان خاص متولی آن است و نیاز به همکاری متقابل و چندجانبه بین سازمانهای دولتی، غیردولتی و سازمانهای مردم نهاد دارد. اگر این الگوی آموزشی شکل بگیرد، بیتردید میتوان منافع حاصل از این قبیل فناوریها را بیش از گذشته در جامعه بسط داد. در غیر این صورت باید منتظر باشیم بارها و بارها و بارها علامت سوالهای متعددی پیشرویمان باز شود و شاید هر از گاهی برخی از آنها را بتوانیم با مشقت زیاد پاسخ بگوییم.
مریم چهاربالش / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد