گاه دهها خانوار در یک مجتمع مسکونی زندگی میکنند و فاصله هر دو واحد مسکونی هم به قدری نزدیک است که گاهی حس میکنیم مجبور هستیم با یکدیگر زندگی کنیم.
اما نباید از خاطر برد که این سبک همزیستی با یکدیگر، الزامهایی را هم به همراه دارد. یعنی شاید در گذشته به دلیل وجود خانههایی بزرگ و مستقل از یکدیگر، میتوانستیم با آسودگی بیشتری در خانهها ساکن شویم و بطور واقعی در یک چاردیواری اختیاری زندگی کنیم، ولی حالا با وجود آپارتمانهای کوچک و نزدیک به هم، ملزم هستیم حقوق یکدیگر را رعایت کنیم.
اگرچه آپارتماننشینی در ایران طی چند دهه اخیر رشد یافته است، ولی در بسیاری از موارد شاهد هستیم برخی همسایگان، حقوق سایر ساکنان آپارتمان را رعایت نمیکنند و با اشکال مختلف، آسایش را از همسایههای دیگر سلب میکنند.
البته نمیتوان این مشکل را به همه آپارتمانها تعمیم داد ولی شاهد هستیم که در بسیاری از مجتمعهای مسکونی کشور، فرهنگ آپارتماننشینی نهادینه نشده است و همین موضوع، این سوال را پیش میآورد که باید چند دهه دیگر بگذرد تا ساکنان همه آپارتمانهای کشور به حقوق همدیگر احترام بگذارند؟
حریمهای شخصی را نشکنیم
مرز بین صمیمیت و حفظ حریمهای شخصی، یکی از دغدغههای اصلی بین همکاران، همسایگان و بسیاری از افرادی است که چه بخواهند و چه نخواهند باید در یک مدت زمان معین در کنار یکدیگر زندگی کنند.
ابراهیم عبدالملک زاده، پژوهشگر علوم اجتماعی میگوید: خیلی اوقات پیش میآید که خانوادهها میخواهند با یک همسایه تازهوارد صمیمی شوند، اما به حدی در زندگی شخصی همسایهشان وارد میشوند که حریم شخصی او را زیر پا میگذارند و در واقع حقوق فردی او را پایمال میکنند.
وی با اشاره به این که دخالت در حریم شخصی همسایهها، یکی از مهمترین آفتهای آپارتماننشینی در ایران است، یادآور میشود: ببینید اگر شما به اوضاع آپارتماننشینی در کشورهای توسعهیافته نگاهی اجمالی بیندازید، میبینید که آنها خیال خودشان را راحت کردهاند و حتی گاهی اصلا نمیدانند اسم همسایه کناریشان چیست، اما در کشور ما بندرت چنین شرایطی پیش میآید.
این پژوهشگر علوم اجتماعی خاطرنشان میکند: نمیگوییم این سیستم آپارتماننشینی در غرب که همسایه از همسایهاش خبر ندارد کار خوبی است، اما حرف ما این است که نباید به طور افراطگونهای با همه همسایهها صمیمی شویم و بعد هم اگر همسایهای نخواست با ما صمیمی شود، او را به غیراجتماعیبودن متهم کنیم؛ بلکه خیلی راحت میتوان همواره حدی از تعادل را با همسایهها حفظ کرد و در نتیجه بیاجازه به حوزههای شخصی دیگران وارد نشد.
کنترل مراسم شادی و دعوا
شاید غیرمنطقی باشد اگر بگوییم همسایهها به دلیل سبک زندگی آپارتماننشینی، هیچوقت جشنی برپا نکنند یا اینکه خانوادهها هرگز با همدیگر دعوا نداشته باشند تا مبادا صدایشان همسایههای دیگر را اذیت کند.
اما گاهی همین سر و صداهای ناشی از مراسم جشن یا اختلافات خانوادگی منجر به مشاجره، همسایههای دیگر را به ستوه میآورد و همین مسأله نیز به عنوان یکی از چالشهای اصلی زندگی آپارتماننشینی به حساب میآید.
به گفته عبدالملکزاده، همسایهها باید بپذیرند رفتار ما در چاردیواری تنها تا جایی اختیاری است که رفتارهایمان از مرز همان چاردیواری خارج نشود.
نکته: یکی از عمده مبانی فرهنگ آپارتماننشینی این است که همسایهها بپذیرند اجازه برگزاری جشن و سوگواری بزرگ را در محدوده واحدهای آپارتمانی ندارند مگر آن که قبلا اجازه این مراسم را از همه همسایهها گرفته باشند
وی میگوید: یکی از عمده مبانی فرهنگ آپارتماننشینی این است که همسایهها بپذیرند اجازه برگزاری جشن و سوگواری بزرگ را در محدوده واحدهای آپارتمانی ندارند، مگر آن که قبلا اجازه این مراسم را از همه همسایهها گرفته باشند؛ یعنی فرد باید از همان روز اول خرید آپارتمان در نظر داشته باشد که نمیتواند هر وقت دلش خواست برای بچههایش جشن تولد باشکوه بگیرد یا هر روز مهمانیهای پرسروصدا داشته باشد.
این کارشناس جامعهشناسی اضافه میکند: اگر همه روز اول با چشم باز این موضوع را بپذیرند و واقعا این قاعده آپارتماننشینی را قبول کنند، مشکلهای بعدی پیش نمیآید، اما بسیاری از ما معمولا روز اول خرید واحد مسکونی میگوییم این قانون آپارتماننشینی را قبول داریم، ولی بعد از اسکان چند ساله در آپارتمان، گمان میکنیم دیگر حق آب و گل داریم و میتوانیم جشنهایمان را در همان فضای کوچک واحد مسکونیمان برگزار کنیم.
در دوران گذار هستیم
یکی از عمده تقسیمبندیهای جوامع از نگاه کارشناسان علوم اجتماعی، تقسیم جوامع به دو گونه سنتی و توسعهیافته است و از آنجا که آپارتماننشینی هم محصول زندگیهای مدرن امروزی است، بنابراین شاید بتوان گفت که آسیبهای این نوع زندگی، محدود به جوامع مدرن است.
اما کارشناس جامعهشناسی به «جامجم» میگوید: این که گفته شود مشکلات آپارتماننشینی فقط در جوامع مدرن مشهود است، اظهارنظر صحیحی نیست، بلکه ما جوامعی داریم که نه سنتی هستند و نه مدرن، اما آپارتماننشینی در آن مناطق نیز گسترش یافته است.
وی میافزاید: جامعه ایران، نماد بارز جامعهای در حال گذار است؛ یعنی جامعهای که از سنت فاصله گرفته است و به سمت جوامع مدرن حرکت میکند، اما هنوز کاملا مدرن نشده است.
عبدالملکزاده با اشاره به این که بیشترین حجم مشکلات آپارتماننشینی، متعلق به همین جوامع در حال گذار است، عنوان میکند: در این گونه جوامع، مردم نه به صورت صددرصدی به ارزشهای سنتی همسایهبودن پایبند هستند و نه همه قواعد مدرن آپارتماننشینی در عصر جدید را رعایت میکنند، بلکه با ترکیبی از این دو حالت با همسایههایشان برخورد میکنند.
این کارشناس جامعهشناسی تاکید میکند: اگر بخواهیم به طور کلی و از نگاه کلان به مشکلات آپارتماننشینی در ایران نگاه کنیم، باید بگوییم تناقض بین ارزشهای جدید و قدیم جوامع و سردرگمی خانوادهها برای انتخاب بهترین شیوه برخورد با همسایهها، ریشه اصلی مشکلات آپارتماننشینی در ایران است.
لزوم فعالیت گسترده نهادهای فرهنگساز
نهادینهشدن فرهنگ آپارتماننشینی در جامعه ایران، کار کوتاهمدتی نیست که انتظار داشته باشیم در یک بازه زمانی کوتاهمدت جواب دهد، بلکه اصلاح عادتهای ناپسند رایج در زندگیهای آپارتماننشینی، مستلزم فعالیت مستمر و طولانیمدت نهادهای فرهنگساز است.
در این خصوص، نقش رسانهها بسیار حیاتی است و میتوان از طریق رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری به شهروندان آموزش داد چگونه ضمن رعایت حقوق دیگران، زندگی بیدغدغه و مسالمتآمیزی در آپارتمانها داشته باشیم.
البته نظر کارشناسان علوم اجتماعی این است که هر پدیده نوینی که وارد کشور میشود، باید ابتدا فرهنگ بهرهبرداری صحیح از آن پدیده آموزش داده شده و سپس مجوز ورود آن پدیده صادر شود؛ گرچه درباره آپارتمانسازی های گسترده در ایران، چنین امری اتفاق نیفتاد و حالا مجبور هستیم با تاخیری چند ساله، مبانی آپارتماننشینی صحیح را آموزش دهیم؛ اما به هر حال، دیر آموزشدادن بهتر از هرگز آموزشندادن است.
امین جلالوند - گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد