شورای سیاستگذاری نمایشگاه نوزدهم در اواخر زمستان 84 تشکیل شد و نگارنده نیز ـ با وجود آن که سمتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشتم ـ عضو شورا بودم.
مهمترین دغدغه، محل برگزاری نمایشگاه بود. از زمان برگزاری نمایشگاه شانزدهم در اردیبهشت 82 (دولت آقای خاتمی) محل برگزاری نمایشگاه به یک معضل دائمی و سالانه تبدیل شده بود. سه مشکل اساسی محل سابق عبارت بود از:
1ـ ایجاد راهبندانهای طولانی در اتوبان شهید چمران و سایر خیابانهای مجاور (به گونهای که بار ترافیکی تا کیلومترها دورتر از نمایشگاه افزایش مییافت).
2ـ فرسودگی برخی سالنها و تعمیرنشدن آنها که در نهایت خطراتی را متوجه مراجعهکنندگان میکرد. این سالنها عملا متروک شده و فقط در ایام نمایشگاه کتاب و به مسئولیت برگزارکنندگان در اختیار قرار میگرفت. ستاد مدیریت بحران آنها را تائید نمیکرد و مسوولان شرکت سهامی نمایشگاهها نیز آنها را فاقد امکانات کافی میدانستند ـ که با اصلاحات جزئی نیز ایمن و قابل بهرهبرداری نمیشود ـ ایشان بدرستی اعتقاد داشتند سالنهای کارآمد و به روز شده ـ نظیر سالن میلاد یا سالن خلیجفارس ـ برای برگزاری نمایشگاههای معمول در این محل (نمایشگاههای کوچک تخصصی) کافی است و برخی سالنهای متروک باید تخریب و از نو ساخته شود که به دو دلیل انجام نمیشود: اول آن که این محل قرار است از کاربری نمایشگاهی خارج و به یک مکان فرهنگی ـ طبق طرح مصوب ـ تبدیل شود و دوم آن که اساسا بجز نمایشگاه کتاب، هیچ نمایشگاه دیگری آن قدر گسترده نیست که نیازی به این سالنها باشد.
3ـ ایجاد بیعدالتی در توزیع سالنها و غرفهها به دلیل پراکندگی و کیفیت متفاوت سالنها.
از سوی دیگر با گسترش روزافزون بازار نشر و نیاز به فضاهای جدید، امکان گسترش نمایشگاه وجود نداشت.
برخی مسائل جزئی دیگر هم در بین بود که در این مختصر نمیگنجد. به هر حال، تقریبا از دولت دوم آقای خاتمی بحث جابهجایی نمایشگاه کتاب و لزوم ساخت مکان مناسب و با تکنولوژی روز برای برگزاری نمایشگاههای بینالمللی مطرح بود. این موضوع آنچنان به برگزارکنندگان نمایشگاه شانزدهم (اردیبهشت 82) فشار آورده بود که در بیانیه ایشان نیز به طور جدی مورد اشاره قرار گرفته و در کتاب نمایشگاه منعکس شده است.
آنچه در شورای سیاستگذاری نمایشگاه نوزدهم به طور جدیتر مطرح شد، دوپاره شدن نمایشگاه بود. پیشنهاد آن بود که بخش ناشران خارجی ـ که عمده مشتریان آن دانشگاهیان هستند ـ همراه با ناشران دانشگاهی در محل سابق و ناشران داخلی در محل مصلی مستقر شوند. از آنجا که فرصت کافی برای بررسی این پیشنهاد وجود نداشت و انجام اقدامات بدون سابقه و در حالی که همه ابعاد موضوع سنجیده نشده بود، مورد مخالفت بیشتر اعضا بود، قرار شد نمایشگاه نوزدهم طبق روال سالهای گذشته انجام شود و طی سال 85 برنامهریزی برای جابهجایی نمایشگاه صورت پذیرد.
چند روز مانده به آغاز نمایشگاه کتاب، تغییر معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد (بنده طی حکمی از سوی آقای صفارهرندی به این سمت منصوب شدم 11 اردیبهشت 1385). در مراسم گشایش نمایشگاه، رئیسجمهور لزوم جابهجایی نمایشگاه کتاب سال آینده را متذکر شد. اگر چه کلام خود را با مزاح و طنزی همراه کرد، اما با توجه به نظرات چند ساله کارشناسان، به هر حال جابهجایی در دستور کار وزارتخانه بود (رئیسجمهور محترم خطاب به وزرای ارشاد و بازرگانی گفت اگر سال دیگر نمایشگاه همین جا باشد، یا من نیستم یا شما. من هم که سر جای خودم هستم).
همان روز طی نامهای به وزیر محترم ارشاد خواهان تشکیل شورایی با حضور نمایندگان رئیسجمهور و وزیر بازرگانی شدم تا از فرصت یکساله برای آمادهسازی مکان جدید بهره گیریم؛ شورایی که هرگز تشکیل نشد.
واقعیت آن است که وزارت ارشاد، مسئول آمادهسازی ساخت مکان نمایشگاه نیست، بلکه صرفا بهرهبردار مکانی است که باید توسط سایر بخشهای دولت ساخته و تحویل شود حتی اگر وزارت ارشاد مسئول این امر باشد (که نیست)، معاونت فرهنگی قطعا مسئول آن نیست.
اما از سوی دیگر، دفاع از حقوق ناشران و پدیدآورندگان ایجاب میکند معاونت فرهنگی، مانع از تعطیلی یا وقفه در این رخداد مهم شود.
مکاتبات و نامهنگاریها همراه با پیگیری موضوع و تلاش برای یافتن مکان جایگزین تا زمستان 85 ادامه داشت، ولی بظاهر عزم جدی برای این جابهجایی بجز در معاونت فرهنگی، در سایر بخشهای وزارت ارشاد دیده نمیشد.
در زمستان 85 (و در حالی که 9 ماه طلایی از دست رفته بود) تحرکی جدید در وزارت ارشاد برای جایابی مکان دیگری برای برگزاری نمایشگاه کتاب مشاهده شد که بظاهر منشأ آن تاکید مجدد رئیسجمهور محترم بود. همه گزینهها بررسی شد؛ حتی ساخت چند سالن چندمنظوره در فضاهای باز اطراف استادیوم آزادی در کنار سالنهای موجود مجموعه مورد ارزیابی قرار گرفت.
شهرداری تهران هم معتقد بود مکان «شهر آفتاب» را در یک پروژه دوساله آماده خواهد کرد (کاری که تا همین الان با گذشت شش سال هنوز انجام نشده و بظاهر اساسا منتفی شده است). ارزیابیها نشان میداد چارهای جز استفاده از مصلای امام خمینی(ره) در کنار سالنهای قابل استفاده و ایمن مکان سابق وجود ندارد؛ تازه اگر مسئولان مصلی اجازه بهرهبرداری از این مکان را برای نمایشگاه کتاب میدادند.
نمایشگاه کتاب نیاز به حدود یکصد هزار مترمربع فضای مسقف داشت. سازههای مصلی شامل شبستان و رواقهای شرقی و غربی بود.
رواق شرقی در سه طبقه و رواق غربی در دو طبقه و شبستان و زیرزمین آن جمعا فضایی بیش از این مقدار را فراهم میکرد. رواقها اساسا برای نمایشگاه طراحی شده بود و در کنار هم بودن مجموعه، خستگی کمتری به مراجعهکنندگان تحمیل میکرد؛ اما مشکل اصلی آن بود که بجز شبستان، کار ساخت و ساز سایر بخشها تمام نشده بود و هیچیک قابل استفاده نبود.
بخشهای گنبدخانه ـ که عملا مسجد محسوب میشود و تنها بخشی است که بظاهر قرار است صیغه مسجد برای آن خوانده شود ـ و رواقها و حیاط اصلی ـ بین رواقها و شبستان ـ یک کارگاه ساختمانی بزرگ را تشکیل میداد.
در یکی از جلسات شورای سیاستگذاری نمایشگاه بیستم ـ که بلافاصله بعد از نمایشگاه نوزدهم کار خود را آغاز کرده بود ـ پیشنهاد برپایی چادرهای بزرگ در کنار شبستان مطرح شد.
بررسیها نشان میداد امکان تامین 50 هزار متر سازه موقتی و ایمن با چادر ضدآتش در داخل کشور وجود ندارد و تهیه آن ـ چه به صورت خرید و چه به صورت اجاره ـ چند میلیارد تومان هزینه برمیداشت که نگارنده، پرداخت آن از بودجه بیتالمال را قابل توجیه نمیدانست.
سهلالوصولترین اقدام که کمترین هزینه را ـ چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی ـ تحمیل میکرد، برپایی نمایشگاه همزمان در دو منطقه شهر تهران بود.
آمارها نشان میداد بیشتر مراجعهکنندگان به بخشهای دانشگاهی و کمکآموزشی کاری به سایر قسمتهای نمایشگاه نداشتند.
دانشگاهیان در نهایت به بخش بینالملل و دانشگاهی مراجعه میکردند. اصولا به دلیل گستردگی نمایشگاه اگر کسی قصد بازدید از همه بخشها را داشت، باید چند روز مراجعه میکرد و امکان بهرهبرداری از همه قسمتها در یک روز وجود نداشت.
از سوی دیگر، نمایشگاه کتاب تهران تلفیقی از نمایشگاه و فروشگاه است و عملا در بخش خارجی هم اغلب غرفههای خارجی در اختیار نمایندگیها ـ و ایرانیها ـ است و دستکم در آن زمان، تبادل حق نشر آثار (کپیرایت) و برگزاری گفتوگوی مستقیم با خارجیها در غرفههای ناشران ایرانی آنقدر نبود که این فاصله مکانی لطمه چندانی به کیفیت نمایشگاه بزند. تنها مشکل اصلی، لزوم ایجاد دو گروه موازی عوامل اجرایی بود که کار را برای برگزارکنندگان فوقالعاده سخت میکرد و لذا برگزاری یکپارچه نمایشگاه مطلوب برنامهریزان و عوامل اجرایی بود و به همین دلیل در کنار طرح جداسازی بخشهای بینالملل و دانشگاهی از سایر قسمتهای داخلی، آمادهسازی زیرساختها برای استفاده از رواقها و بخشهای در حال ساخت مصلی نیز به طور جدی پیگیری میشد.
از سوی دیگر، هرگونه بهرهبرداری ـ ولو محدود ـ از محل سابق، میتوانست مخالفت با دستور رئیسجمهور تلقی شود. اصرار گروههایی از ناشران به برگزاری یکپارچه نمایشگاه پس از تهدید و تحریمهایی ـ که بعضا با انگیزههای سیاسی و از سوی برخی افراد صاحب رسانه هدایت میشد و با سعهصدر و بدون ارجاع به نهادهای غیرفرهنگی ناکام ماند ـ جزو خطوط قرمز برنامهریزان و مسئولان اجرایی نبود.
هدف اصلی، جابهجایی نمایشگاه از مکان سابق و قطعا تمرکز توان اجرایی در یک مکان مطلوبتر بود و چالش جدیدی هم درون دولت ایجاد نمیکرد و این نکتهای بود که سعی شد از چشم سیاستبازان دور نگه داشته شود!
آمادهسازی فضاهای نیمهتمام جز با همکاری دلسوزانه و همدلانه شورای شهر تهران ـ بخصوص آقایان چمران، رسول خادم و بیادی ـ و شهرداری تهران امکانپذیر نبود. متاسفانه برخی زیرساختهای اصولی هنوز در مصلی اجرا نشده بود.
مثلا هنوز جویهای آب برای هدایت آبهای سطحی در شیبهای تند آماده نشده بود و در صورت بارش وسیع و سیلگونه، آب از سطح خیابان وارد رواقهای شرقی میشد و پیشگیری از آن هم چندان مقدور نبود.
به این ترتیب، نمایشگاه به مصلی منتقل و قرار شد دو سه سال تا ساخت مکان جدید نمایشگاههای بینالمللی مهمان مصلی باشد؛ مهمانی که بظاهر به صاحبخانه تبدیل شده است! وعده شهرداری که محقق نشد. کلنگ استانداری هم در شهر پرند کارگر نیفتاد.
وعدههای حیرتانگیز وزارت ارشاد برای ساخت نمایشگاه کتاب! در محلهایی که هرسال تغییر کرده (چیتگر یا مجتمع امام خمینی و ...) هنوز محقق نشده است حتی اولتیماتوم معاون اول رئیسجمهور به وزیر ارشاد برای کلنگزنی نمایشگاه کتاب تا پایان خرداد 91 هم کارگر نیفتاد.
کلنگهایی که پیشتر در شهر آفتاب و شهر پرند به زمین زده شده بود، در محل رها شد؛ کلنگ جدیدی هم به زمین زده نشد و بظاهر بیسر و صدا قرار شد نمایشگاه باز هم در مصلی برگزار شود و شاید این تصمیم، کارشناسانهترین تصمیمی بود که در چند ساله اخیر در معاونت فرهنگی شاهد آن بودیم. حالا که رواقها هم میتوانند به شبستان بپیوندند، چه ضرورتی به طرح خیالی جابجایی نمایشگاه است؟!
راستی، رئیسجمهور محترم مصرانه خواهان تغییر کاربری مکان سابق نمایشگاه کتاب (محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران) بودند و چند سال پیش به طور جدی دستور ممانعت از برگزاری نمایشگاه در این مکان را داده بودند. آیا این تصمیم هم بیسر و صدا تغییر کرده است؟
دکتر محسن پرویز - نویسنده و عضو هیات علمی دانشگاه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد