روسیه هر کاری می کند که در سوریه شکست نخورد. یک سال پیش که ولادیمیر پوتین مجددا به کرملین بازگشت با خود طرحی را آورد که در حقیقت تصحیح کننده راه و روش سیاسی روسیه بود. او می خواهد روابط کشورش را در چارچوب روابط امریکا – روسیه ترمیم کند. می خواهد روابطش از آثار به جا مانده از سقوط دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خلاص شود.
اما در میان مشاورانش عدهای معتقدند که الآن فرصت تبدیل شدن به یکی از قدرت های بزرگ جهانی است. به ویژه که امریکا در حال خروج از جنگ شکست خورده اش از عراق و افغانستان است و با بحران های شدید مالی دست و پنجه نرم می کند.
پیام پوتین روشن بود. خواستار احترام به روسیه و مصالح و نماد و سلاح هایش است. نمیخواهد ببیند که لیبی دیگری در اراضی سوریه به وجود آمده است. حاضر نیست بپذیرد که امریکا زیر ردای سازمان ملل پیشروی می کند و یکی پس از دیگری موفقیت کسب می کند. نمی خواهد ببیند که خاورمیانه اسلامی شده است. مشکلاتی که با اسلام گرایان فدراسیون روسیه و کشورهای هم جوار آن دارد و به ستوهش آورده، کفایتش می کند. دیگر نمی خواهد شاهد تکرار بهار عربی باشد. دیکتاتورها سقوط می کنند و از صندوق های رای اسلام گرایانی بیرون می آیند که میتوانند از راه های قانونی تعهدات و وعده هایشان را فراموش کنند. نمی خواهد مسکو با هم پیمانی دیگر خداحافظی کند. نمی خواهد ببیند که سلاح روسی با مشکلات جدیدی مواجه شده است.
برای همین مسکو تلاش کرد که اولین خط قرمز را بر عرصه بازی سوریه ترسیم کند. دخالت نظامی خارجی خط قرمز است. بهانه گیری بر سر سلاح کشتار جمعی یا دخالت به بهانه حقوق بشر ممنوع. به همین ترتیب مسکو شمشیر وتو را بلند کرد و بارها از این سلاح استفاده کرد.
مواضعش به پکن جرأت داد که شمشیر مشابهش را بلند کند. کوچک ترین چیزی که روسیه قبول کرد بر سر آن کوتاه بیاید، بیانیه ژنو بود. اخضر ابراهیمی تلاش کرد که با استناد با آن شنا کند اما به سرعت در مسیری افتاد که مسئولیت او در این مسیر غرق شد. سرگئی لاوروف نگهبان حفاظت از خطوط قرمزی است که رئیس جمهورش ترسیم کرده است.
مواضع ایران بر کسی پوشیده نیست. با تحولات سوریه به عنوان یک توطئهای که حداقل آن کودتایی علیه محور ممانعت «مقاومت» است، برخورد می کند. به گونه ای رفتار می کند گویی که دفاع از دمشق جدای از دفاع از تهران نیست. جدا کردن سوریه از محور مقاومت یعنی سوق دادن تهران به سمت عراق و بزرگ کردن نقش حزب الله و کمک رساندن مستقیم به آن. ایران هم خطوط قرمز خودش را دارد. سوریه همچنان متعلق به اوست و متعلق به کسی نیست. در همین چارچوب می توان اظهارات اخیر سید حسن نصرالله را درک کرد. وی تأکید کرد، محال است اجازه داده شود که سوریه به دست امریکا یا اسرائیل یا گروه های تکفیری سقوط کند.
اسرائیل آن چه در مرزهایش رخ می دهد را مراقبت کرده است. تحلیلگران و ناظران به چند دسته تقسیم شدهاند. عدهای می گویند که شیطانی که می شناسی بهتر از شیطانی است که تازه میخواهی با آن آشنا شوی. عدهای می گویند که سقوط نظام اسد ضربهای استراتژیک برای تهران محسوب می شود و هنوز بسیار مانده تا اسلام گرایان تندرو به قدرت برسند و همچنان خطر کمتری محسوب می شوند.
اسرائیل آن چه محاسبه های امنیت ملی خود می خواند،منتشر کرده است. سلاح های شیمیایی و انتقال هر گونه سلاحی از آن دست را خطری برای خود می داند. با حملات هوایی اش تأکید کرده است که نیاز ندارد از کسی بر سر موضوعاتی که به امنیت ملی اش مربوط می شود، اجازه بگیرد. اسرائیل نیز به نوبه خود خطوط قرمز خود را بر عرصه بازی سوریه ترسیم کرده است.
سه تحول اساسی بر سفر امروز جان کری به مسکو سایه انداخته است. صحبت اوباما مبنی بر استفاده از سلاح شیمیایی در اراضی سوریه، مواضع سید حسن نصرالله و حملات هوایی اسرائیل به اهدافی در دمشق، سه تحولی که در درون خود پیامها و تهدیدات متعددی دارند.
احتمال بسیاری وجود دارد که «کری» از پرونده سلاح شیمیایی بهره برداری کند تا از روسیه بخواهد تا به روند انتقال قدرت در سوریه کمک کند. اگر مسکو این پیشنهاد را نپذیرد اوباما راه دیگری در برابر خود جز کمک به مخالفان سوری که به آنها مخالفان معتدل می گویند، نمی بیند. این به آن معنا است که بحران سوریه وارد مرحله آتش افروزی شدید خود خواهد شد.
روشن است که ما به سمت یک بحران منطقه ای – بین المللی بزرگ در عرصه بازی با سوریه در حرکت هستیم. ناظران سوال های بسیاری دارند که هنوز پاسخی به آنها داده نشده است. آیا سوریه می تواند پاسخ حملات هوایی اسرائیل را بدهد؟ در کجا و به واسطه چه کسی؟ آیا ایران به فراتر از نزاع سوریه کشیده خواهد شد و شاهد جنگ های بسیاری برای پرونده های بسیاری خواهیم بود؟ آیا حزب الله دست به خطر خواهد زد و در جبهه های متعدد وارد جنگ و رویارویی خواهد شد؟ روسیه چه کار خواهد کرد اگر خاورمیانه به سمت یک کوره بزرگ حرکت کند؟ روشن است که اوباما تحت فشار شدیدی برای انجام تحرکات جدی است و روشن است که پوتین نیز نمیتواند شکست را تحمل کند. همه طرف ها در یک بازی سوزان گرفتار شدهاند. اما خط قرمز همچنان خط قرمز ایمنی محسوب می شود.
دیپلماسی ایرانی-غسان شربل-الحیات
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد