او در این قطعه از کتاب مذکور شخصیت ابن یقظان را در دیدار از دنیای صنعتی، سخت شگفتزده مینمایاند و توصیفات وی از دنیای مدرن را چنین بیان میکند: ابنیقظان دریافت که گرچه تقلید ـ در دریافت معارف نقلی انبیاء ـ اهمیت دارد، اما مردم [در دنیای مدرن] چنان رفتار میکنند که گویی خود میدانند چه چیزی برای خوشبختی آنها لازم است.
در حالی که اثبات و تحقیق امور ضروری هستند آنها برعکس برای یافتن راه از تقلید استفاده میکنند. به جای سعی در تحقیق برای معرفت عالم و خودشان، در جهلی مرکب لذت میبرند. نظریات رایج را که از طریق رسانههای گروهی و موسسات آموزشی منتشر میشود کورکورانه میپذیرند.
هر وقت کسی بگوید: «دانشمندان معتقدند که ...» آنها باور میکنند که این باید صحیح باشد چراکه مورد اجماع نخبگان فکری است. فنآوران و دانشمندان بزرگ تبدیل به بتهایی شدهاند که بهعنوان قهرمانهای خیالی و راهنمایان آسمانی قرن جدید به شمار میروند.
ابن یقظان از «چند خدایی» و پرستش خدایان متعدد که ناشی از جد و جهد فکری و اجتماعی است متحیر بود.
در نهایت خدا آن است که فرد آرزوها و خواستههایش را بدو برمیگرداند. توحید عبارت است از معرفت به یک خدای شایسته عبادت اما ابن یقظان نگریست که دنیای مدرن از وجود خدایان متعدد و متکثر دفاع میکند.
البته که آنها «خدا» نامیده نمیشوند، چراکه مردم امروزه خود را از اعتقاد به خرافات اولیه مبرا میدانند، اما با وجود این، خدایان نامهای بظاهر علمی قابل احترامی دارند؛ دموکراسی، پیشرفت، تحصیلات، برابری، تکامل، رفاه، مدیریت، مدرنیزم، برنامهریزی، ترقی، استاندارد زندگی، سیستم، رفاه اجتماعی. این خدایان به هر اسمی که خوانده شوند ـ که نامهای بسیاری دارند ـ در جامعه مدرن مقدسند و در هر کجا عبادت میشوند.
ابن یقظان ازمیزانی که مردم و بویژه مسلمانان از توحید دور شده بودند ابراز شگفتی میکرد. برعکس گستره عالمی «توحید»، ابن یقظان متوجه گستره جهانی «تکثیر» شد. تکثیر نقطه مقابل توحید است. توحید به معنای یکی ساختن و تکثیر به معنای بسیار ساختن است.
توحید به معنای اعلان وحدت از طریق اثبات صدق یگانهای که حقیقت مطلق است. توحید مسیر نگرشی بر اشیاء است که طبق آن میان آنها هماهنگی، توازن و همکنشی وجود دارد.
در مقابل تکثیر به معنای اذعان به خدایان متعدد و غایات متعدد است. تکثیر مسیر نگرشی بر اشیاء است که براساس آن میان آنها ناهماهنگی، جدایی، تفارق، تکثر و حقایق نامرتبط به هم وجود دارد. این نخستین شاخصه دوران اطلاعات information Age است. ابن یقظان ملاحظه کرد که تمام تدابیر تکنیکی، علمی، اجتماعی و راهکارهای سیاسی که بنا بود صلح و توازن را به جهان هدیه کند فقط به تشدید بحرانها منتج شد.
خلاصه بگویم، ابن یقظان نهتنها از وضع عامه مردم هراسان شد، بلکه از وضع کلاسهای آموزشی نیز برآشفت. در هر دو مورد او دریافت که مردم پرسش از اینکه چه چیز واقعی است را فراموش کردهاند.
او از این شوک زده شد که میدید مردم خود را در اختیار آرزوهای بیمعنی و تلاشهای وهمی قرار میدهند. او از اشتیاق کورکورانه به سمت واقعیت جاودانی که روح ـ نور عقل الهی ـ نامیده میشد، وحشت زده شد. او از فقدان هرگونه توجه به ساختار سلسله مراتبی جهان و روح بشدت مبهوت شد.
او از آن که مردم اختیار خود را به دانش خصوصی و محرمانه کشیشان میدهند، متعجب شد. او از آن در حیرت شد که طبقهای از «عقلا» را دید که گمان میکردند توحید و هر امر قابل تقدیس و عبادت در دوران گذشته چیزی جز بدآموزی و فریب و خودخواهی در زمان بیعدالتیهای اجتماعی نبوده است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد