تصویر اصول رفتاری والدین در بسیاری موارد در نوع تشویق و تنبیهی که برای فرزندشان برمیگزینند، منعکس میشود.
یعنی رفتار درست یا غلط یک کودک با پاداش بجا یا نابجای او تقویت و در وجودش نهادینه میشود. همینطور شکل و تنبیهی که برای کودک درنظر گرفته میشود به او آموزش میدهد چه رفتاری را نشان دهد.
یعنی از انجام عملی که به خاطرش تنبیه شده امتناع کند یا از طرق دیگری بر آن اصرار بورزد. مساله تنبیه و تشویق در روند تربیتی کودک آن قدر پراهمیت است که بر آن شدیم در این باره با دکتر مهرنوش دارینی، دکترای روانشناسی گفت و گو کنیم.
آیا تنبیه و تشویق را باید جزو اصول ثابت و همیشگی تربیتی برای همه کودکان تلقی کرد؟
تربیت کردن، عملی هدفدار به معنای پرورش دادن و شکلدهی به رفتار انسانهاست و به شکوفایی استعدادهای نهفته افراد منجر میشود و آنها را به سمت کمال هدایت میکند. کودکان، بیشتر رفتارها را میآموزند و یادگیری نقش مهمی در رفتار کودکان دارد.
یادگیری به معنای تغییر در رفتار است که از تجربههای فرد و دیدهها و شنیدههایش حاصل شده و از دوران نوزادی شروع میشود و تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
والدین برای اینکه رفتار فرزند خود را شکل دهند یا تغییری در آن ایجاد کنند از روشهای مختلفی بهره میگیرند که از آن جمله میتوان به روشهای تقویت رفتار اشاره کرد. در برخی دیدگاههای روانشناسی اینگونه مطرح شده است که با استفاده از روشهای مختلف تقویت میتوان رفتار را شکل داد.
تقویتها به شکلهای مختلف ارائه میشود و مثبت یا منفی هستند. همچنین تنبیه نیز روشی است که والدین برخی مواقع آن را برای تربیت فرزند خود بهکار میگیرند، اما جزو اصول تربیت کودک تدوین نشده است و میتوان از جانشینهای تنبیه برای تربیت فرزندان استفاده کرد.
در رابطه با تنبیه گفته میشود تنبیه فیزیکی به طور مطلق ممنوع است. شما موافق هستید؟
بگذارید ابتدا ببینیم تنبیه کردن به طور کلی چه آثاری را بر کودک بر جای میگذارد. تنبیه، آثار هیجانی نامطلوبی را بهدنبال دارد و کودکی که تنبیه میشود، میترسد و این ترس را ممکن است به سایر جنبههای زندگیاش انتقال دهد.
این درست است که تنبیه به او آموزش میدهد چه رفتاری را نشان دهد، اما لازم است به او بگوییم چه کار بکند و فقط منع کردن از انجام کار موثر نیست و کودک نیاز دارد پاسخ جایگزین را یاد بگیرد.
روی دیگر این قضیه آن است که متاسفانه تنبیه کردن،صدمه زدن را توجیه میکند و کودکان ما میآموزند در صورت لزوم میتوان برخورد فیزیکی داشت؛ یعنی از پیامدهای تنبیه، رفتارهای پرخاشگرانه است که کودک از خود بروز میدهد. بنابراین تنبیه فیزیکی کودک درست نیست.
در گذشته بیشتر والدین و امروز نیز درصد زیادی از آنها برخی تنبیههای بدنی در حد زدن پشت دست کودک را هنگام نافرمانی یا تکرار رفتار ناپسند مجاز و حتی موثر میدانند حتی به نظر میرسد فرزندان در گذشته بیشتر به حرف پدر و مادرشان با بهرهگیری از همین روشها گوش میکردند در حالی که بهرهگیری از روش گفتوگو با کودکان امروز به جای تنبیه چندان هم اثرات مثبت تربیتی را به دنبال نداشته است. این تناقضها را چگونه تفسیر میکنید؟
طی سالهای اخیر، متخصصان تربیت کودک به طور قطع به این نتیجه رسیدهاند تنبیههای فیزیکی آثار نامطلوب بلندمدتی را بر شخصیت کودک و از بین بردن عزت نفس وی میگذارد.
آنچه در روند تربیت کودک بسیار اهمیت دارد، یادگیری مهارت صحبت کردن با فرزند است و چنانچه والدین یا مراقبان کودک نتوانند از این طریق ارتباط موثر و کارآمدی با او برقرار کنند، باعث میشود رفتهرفته از او دور شوند.
البته لازم است وقتی با کودک صحبت میشود شرایط در نظر گرفته شود چراکه گاهی رفتار فرزند بسیار پرخطر است و صدمات جانی در بر دارد که در آنجا میتوان رفتار فیزیکی را که ذکر کردید، انجام داد. مثلا فرزند شما در حال فرو کردن وسیلهای فلزی به داخل پریز برق است و شما در این لحظه نمیتوانید لزوما با آرامش و بدون هشدار مساله را گوشزد کنید.
پس چه راهکارهایی را میشود به شکل استاندارد و تعریف شده برای تنبیه در نظر گرفت؟
بهترین فرآیند جانشین برای تنبیه، سکوت است که با نادیده گرفتن اولیه والدین و توجه نکردن به کودک حاصل میشود. در برخی روشهای رفتاردرمانی بیان شده است که اگر رفتار نامطلوب فرزند خود را در مراحل اولیه نادیده بگیرید و وقتی رفتار مطلوبی از خود نشان میدهد او را تقویت کنید، بهتدریج پاسخهای نامطلوب کودک شما کاهش مییابد و خاموش میشود.
آیا تنبیههای روحی مانند تحریم بچهها از انجام خواستههایشان یا خرید آنچه دوست دارند مثل نگرفتن جشن تولد یا نبردن به پارک و... به نوعی اثرات بدتری نسبت به تنبیه فیزیکی ساده همراه دارد؟
من با این نظر موافق نیستم، چراکه آثار تخریبی صدمه جسمانی به کودک درازمدت است و در الگوسازی رفتاری کودک نیز اثر منفی خواهد گذاشت. یعنی کودکانی که تحت تنبیههای جسمی مکرر قرار میگیرند یا بسیار ضعیفالنفس میشوند یا پرخاشگر. البته نباید فراموش کرد تنبیه زمانی رخ میدهد که چیز مثبتی از موقعیت کودک حذف شود پس چه به صورت جسمانی اتفاق بیفتد و چه غیرجسمانی، آثار و پیامدی را روی کودک بر جا میگذارد که انکارناپذیر است. پس شاید بهترین روش برای تنبیه کودک حذف پاداش از او باشد که از بیتوجهی به او آغاز میشود و با انجام ندادن خواستههای کودک تداوم پیدا میکند.
پس چگونه میشود تنبیهی اتخاذ کرد که آسیب منفی بر روان و عواطف کودک بر جا نگذارد؟
ابتدا باید علت تنبیه برای فرزند به صورت واضح مطرح شود. گاهی مادر از تعدادی از رفتارهای فرزند خود به ستوه آمده و در نهایت با آخرین رفتار نامطلوب فرزندش او را تنبیه میکند. بنابراین حتما لازم است وقتی کودکتان را محروم یا از شیوههای مختلف تنبیه استفاده میکنید، علت را برایش بیان کنید تا متوجه رفتار نامطلوب خود بشود.
اگر شیوههای تنبیهی مورد توصیه روانپزشکان که مبنایش گفت و گو و توجه کردن یا بیتوجهی به کودک است،موثر نباشد چه باید کرد؟
لازم است والدین صبور باشند و برای شکلدهی به رفتار فرزند خود تکبعدی رفتار نکنند. مهارتها و روشهای مختلف را باید آموخت و آنها را به کار برد تا به نتیجه دلخواه دست پیدا کرد، اما متاسفانه والدین عجول هستند و میگویند من همه روشها را به کار بردهام، اما موثر نبوده است. اگر چنین تفکری دارند حتما از مشاور کودک بهره بگیرند و با توجه به نوع مشکلی که با رفتار فرزندشان دارند، مناسبترین و کاربردیترین الگو را بیابند. برخی از فرزندان گفتوگومحور نیستند و بنابراین نمیتوان زیاد با آنها حرف زد و لازم است از روشهای دیگر برای برقراری ارتباط با آنها استفاده کرد.
در مورد تشویق چطور؛ تشویق مناسب چگونه باید باشد آن هم در زمانهای که بچهها بهگونهای پرورش مییابند که اصولا فرمانروای خانه و از والدینشان بسیار متوقع هستند؟
اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد، باید مهارتهای تشویق کردن را بیاموزید. ابتدا باید رفتار مطلوبی را که میخواهید کودکتان انجام دهد، بهطور دقیق مشخص کنید. یعنی اگر داشتن نظم برای کودک مبهم است،می توانید منظم بودن را با جمع کردن اسباببازیها به کودک آموزش بدهید. تشویقهای شما میتواند کلامی یا غیرکلامی مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن و... که کودکان از آن لذت میبرند، باشد و یکی از بهترین راهها برای فرزندان، تشویق کردن با انجام فعالیتهای اشتراکی است. اگر از تشویق مادی یعنی خرید یک وسیله استفاده میکنید، دقت کنید آن وسیله گران نباشد، ولی مورد علاقه فرزندتان باشد.
چرا تشویق مادی همیشه در تشویق کودکان به انجام کار یا رفتار مورد نظر والدین شان موثرتر است؟
در واقع روش تربیتی والدین باعث میشود تنبیه مادی یا همان جایزه دادن اثربخشتر باشد در صورتی که والدین میتوانند فرزند خود را با روشهای بهتری نیز تشویق کنند. از سوی دیگر باید این واقعیت را پذیرفت گاهی تشویق کلامی، بهتنهایی اثر مطلوبی ندارد و والدین باید از روشهای دیگری نیز برای تشویق فرزندانشان استفاده کنند. شاید یک توصیه خوب در چنین مواردی وقت گذاشتن با فرزندان برای بازی، ورزش و سایر فعالیت لذتبخش به جای تشویقهای صرفا مادی باشد.
اما مشکل اینجاست که کودک در بسیاری موارد نمیتواند مرز بین تشویق و تنبیه را تشخیص بدهد. در چنین مواردی چه باید کرد؟
باید به کودک به صورت شفاف توضیح داد که برای انجام چه کارهایی مورد تشویق یا تنبیه قرار میگیرد. اگر از روش محرومسازی به عنوان تنبیه استفاده میکنیم نیز باید از قبل به کودک گفته شود چه رفتاری از نظر ما ناشایست تلقی میشود و با ذکر مثال باید نوع آن رفتار نیز مشخص شود. سپس بگوییم اگر آن رفتار از او سر بزند به عنوان مثال نمیتواند تا مدتی از کامپیوتر استفاده کند.
آیا کودکانی که وابسته به تشویق میشوند، دچار مشکلات تربیتی نخواهند شد؟
برخی از کودکان، طی فرآیند رشد خود نسبت به تشویق شدن شرطی شدهاند و چون والدین برای انجام هر کاری، حتی کارها و رفتارهای پیش پاافتاده فرزند خود را تشویق کردهاند بنابراین فرزند شرطی شده یا به عبارت دیگر بشدت عادت کرده است به طور دائم مورد تشویق قرار بگیرد که در این صورت نیاز است مهارتهایی به والدین آموزش داده شود تا بتدریج این رفتار فرزند را بهصورت متعادل تبدیل کنند و از شرطیزدایی استفاده شود.
آیا تشویق باید متناسب با خواسته کودک باشد یا بر اساس تشخیص والدین؟
تشویق فرزندان را میتوان با خود آنها به صورت مثبت و سازنده مطرح کرد. غالبا فرزندان وقتی با آنها مشورت میشود دست روی لوازم گرانقیمت یا مکانهایی که امکان رفتن به آنها برای والدین سخت است، میگذارند و والدین خود را از اینکه با فرزندشان مشورت کردهاند، پشیمان میکنند. در چنین شرایطی بهتر است والدین با توجه به امکانات خود با فرزندشان در مورد نوع تشویقی که خواهند داشت، صحبت کنند. البته گاهی نیز به صورت پراکنده میتوان فرزندان را هیجانزده کرد و تشویقهای غیرقابل پیشبینی به آنها داد. اما والدین نباید به فرزند خود قول یا وعده انجام کار یا خریدی را بدهند که در توانشان نیست یا امکان انجام آن برای آنها میسر نیست. چراکه فرزند دچار دوگانگی شده و نسبت به والدین خود بی اعتماد میشود.
چه اقداماتی را به عنوان تشویق به والدین توصیه میکنید؟
تشویقهای غیرمادی میتواند لبخند زدن، نوازش کردن و در آغوش قرار گرفتن، بوسیدن، چشمک زدن، کف زدن دستهجمعی، تحسین کلامی، بازی کردن، رفتن به پارک، کتابخوانی و آشپزی کردن همراه مادر را شامل شود. اما چند نکته است که والدین نباید فراموش کنند:
هم رفتارهای خوب و هم رفتارهای بد، وقتی پاداش ببینند، تقویت میشود. رفتار مناسب فرزندان را باید همیشه و بلافاصله پس از رفتار مورد نظر پاداش داد و باید از پاداش دادن به رفتار نامناسب کودکان پرهیز کرد.
همچنین برای کاهش یا توقف بعضی رفتارهای نامطلوب باید از روشهای اصلاحی ملایم استفاده کرد.
پونه شیرازی - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد