شما را بیشتر بهعنوان نوازنده میشناسیم. چه شد به سمت خوانندگی آمدید؟
از سالهای گذشته علاوه بر نوازندگی در زمینه خوانندگی هم فعالیت داشتم و دو آلبوم نیز در شکل گروهی منتشر کرده بودم. از کودکی معلمهای آواز سنتی هم داشتم که درسهای مختلف آواز و خوانندگی را با من تمرین میکردند و همیشه به این فکر میکردم که روزی خواننده ماهری شوم و بتوانم در این عرصه هم فعالیت داشته باشم.
همانطور که میدانید خوانندگی این روزها به یک تب فراگیر تبدیل شده! هر کسی هم که به جرگه خوانندگان بپیوندد این تصور را ایجاد میکند که شاید گرفتار این تب شده است. نگران نبودید مبادا نسبت به شما هم چنین دیدگاهی ایجاد شود؟
متاسفانه همینطور است. این روزها تب خوانندگی در کشورمان اوج گرفته است. اکثر افرادی که به این سمت روی میآورند امیدوارند در فعالیتهای حرفهای به جایگاه مطلوبی برسند و بتوانند از این شاخه که بسیار مخاطب دارد درآمدی داشته باشند و شهرتی کسب کنند.
بعضی خوانندگان صداهایشان را با ابزارهای ضبط استودیویی تغییر میدهند، اما اینگونه نیست که وسایل الکترونیکی معجزهای در صدای شخص به وجود بیاورد. اکنون با کمک همین تکنولوژی روی صدای خوانندگان سراسر دنیا و در موسیقیهای مختلف کار میشود و به این مفهوم نیست که صدای خواننده قبل و بعد از ورود به سیستم تغییر شگرفی داشته باشد. تغییراتی که از این طریق انجام میشود تنها با هدف مطلوبتر شدن و میکس و تطابق صدا با رنگ موسیقی و گاهی کوک کردن است. مسلما تکنولوژی میتواند به خواننده کمک کند، اما شنونده و مخاطب باید هوش شنیداری داشته باشد و صداهای مختلف را از یکدیگر شناسایی کند که آیا این شخص براستی خواننده است یا خیر.
به نظر میرسد تعداد پایین کنسرتها در کشور هم به این فضا کمک میکند، چون این افراد با مخاطبانشان روبهرو نمیشوند تا توان خود را در اجرای زنده به آنها نشان دهند.
موسیقی یعنی اجرای زنده. موسیقیدان و خواننده نباید فراموش کند روزی به روی صحنه خواهد رفت و اجرای زنده خواهد داشت و زندگی هنریاش تنها به ضبط در استودیو و ارائه آلبوم محدود نمیشود. به نظرم افرادی که به این دستگاهها متوسل میشوند باور ندارند شاید روزی بهصورت زنده باید کنسرت بدهند و اجرای زنده با اجرای استودیو قابل مقایسه نیست.
شما در زمینه موسیقی سنتی هم فعالیتهایی داشتهاید. فکر میکنم بتوانید مقایسهای میان روند موسیقی پاپ و سنتی در ایران داشته باشید.
بله. من در گذشته برای سایر خوانندگان و موسیقیدانان سنتی هم کار آهنگسازی و تنظیم انجام دادهام. مقایسهای که شما از بنده خواستید بسیار دشوار است، اما همانطور که میدانید موسیقی پاپ در ایران مثل سایر نقاط دنیا مخاطبان بیشتری به نسبت موسیقی سنتی به خود اختصاص داده است. در ایران، موسیقی سنتی در دهه 60 تا 70 مخاطبان زیادی داشت، اما حدودا ده پانزده سالی است موسیقی پاپ بیشتر از موسیقی سنتی شنیده میشود و مخاطبان بیشتری دارد و به همین دلیل تعداد افرادی که در این نوع موسیقی فعالیت دارند به نسبت موسیقیدانهای سنتی رشد بهتری داشتهاند.
چرا اغلب خوانندگان پاپ به اصول حرفهای خاصی پایبند نیستند و برای خود سبک مشخصی ندارند؟
چرا فکر میکنید این سبک و سیاق را ندارند؟
چون کارهایشان از هم دور است و حتی در یک آلبوم هم دیده میشود که آثار با دیگری متفاوت است.
موسیقی پاپ از سالهای قبل از انقلاب نیز در ایران وجود داشته است، اما از سالهای 60 تا اوایل 70 مورد تحول و تغییر قرار میگیرد و با موسیقی راک و سایر سبکهای موسیقایی ترکیب میشود.
اما باید گفت تغییرات موسیقی پاپ تنها در ایران نبوده بلکه در سراسر دنیا، رنگآمیزی موسیقی پاپ به مرور سالها تغییر کرده است. امروزه با چند نوع از موسیقی پاپ مواجه هستیم که هر یک به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با دیگر سبکهای موسیقی درآمیخته شدهاند. موسیقیدانهایی که در این عرصه فعالیت دارند با توجه به سلایق مخاطبان تغییراتی اعمال میکنند.
این روزها در تمام زمینههای هنری آشفتگیهایی دیده میشود و متاسفانه موسیقی پاپ نیز از این قاعده مستثنا نبوده، اما باید این روند را به تاریخ و زمان واگذار کنیم تا موسیقی پاپ مسیر خودش را بیابد.
و حالا هم به جایی رسیدهایم که بیشتر آلبومهای موسیقی که منتشر میشوند حتی توان برگرداندن هزینه تولید خود را ندارند.
این سوال را میتوان از جنبه حقوقی و فرهنگی پاسخ داد. متاسفانه در حال حاضر با ورود اینترنت و تکنولوژی به کشورمان، سیدیهای موسیقی به جای اینکه خریداری شود از طریق اینترنت دانلود میشود. متاسفانه این اتفاق نهتنها در عرصه موسیقی بلکه در بخش سینما نیز رخ داده است. اما این اتفاق در بخش موسیقی وخیمتر است و فرهنگ این موضوع راه خود را هنوز بین مخاطبان باز نکرده تا مردم آموزش ببیند که اگر هنرمندشان را دوست دارند و برای او احترام قائل هستند باید آثارش را بخرند.
از جنبه حقوقی هم میتوان این موضوع را در قانون کپیرایت توضیح داد. هنرمندان دنیا اگر از اثری که ارائه دادهاند منفعتی میبرند، این سود مستقیم نصیب هنرمند میشود. اما در ایران به دلیل رعایت نشدن چنین قانونی، آشفتگیهای مضاعفی به موسیقی دامن میزند.
آقای مروستی! ما مدام مردم را مقصر میدانیم. فکر میکنم اگر فقط ماجرای قیمت بلیت کنسرتها را بررسی کنیم متوجه میشویم مردم هم حق دارند...
حق با شماست. موسیقی ما موسیقی گرانی است، اما به دلیل مشکلات مالی و اقتصادی متعددی که در مسیر گروههای موسیقی قرار دارد، آنها برای جبران باید به قیمت بلیتها اضافه کنند. اکنون گروههای موسیقی در چند شب متوالی و هر شب به مدت دو ساعت روی صحنه میروند که این روند در هیچ کشوری جز ایران دیده نمیشود. اجراهای متوالی و پی در پی باعث میشود گروه از فضای هنری و ظرافت موسیقی فاصله بگیرد. گروههای موسیقی باید کنسرتهایشان را با فاصله زمانی روی صحنه ببرند تا زمانی را برای استراحت و تمرکز داشته باشند.
ایران، یکی از نادرترین کشورهایی است که در یک شب دو اجرا را در یک سالن برگزار میکند. برای مثال یک گروه موسیقی در دو سئانس مختلف از ساعت 18 تا نیمه شب روی صحنه میرود. دلیل این کار را میتوان تنها در گران بودن اجاره سالن و محدودیت فضا دانست.
ندا فراهانی / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد