در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
تفاوت بین زندگی انسان موحد و غیر او در پاسخ به یک مساله به ظاهر ساده است: «آیا ما و جهان ما، پروردگار واحدی دارد؟» این مساله ظاهرا چندان پیچیده نیست، اما هرگونه پاسخ ایجابی و (حتی سلبی) به آن، پرسشهای متعدد دیگری را درپی خواهد داشت.
اختلاف بین مکتبهای کلامی عمدتا در رویکرد متکلمان به همین مساله است. پذیرش پروردگار واحد، رویکرد فرد را به بسیاری از جوانب زندگی تغییر خواهد داد. شاید مهمترین این جنبه ها، در نسبت دادن رویدادهای این جهان، به خداوند است.
اگر بپذیریم که ما انسانها و همه موجودات عالم، مخلوق خدا هستیم و اگر ایمان داشته باشیم که خداوند، به خلاف انسانها، به همه جوانب و ابعاد اعمال خود آگاه است بنابراین، باید قبول کنیم که همه اتفاقاتی که در دنیا رخ میدهد، عمل الهی است.
هر اتفاقی که در جهان رخ میدهد، توسط خداوند انجام میشود و به خواست خداوند، چنین میشود. هیچ برگی از درخت بدون اجازه خداوند به زمین نمیافتد و هیچگاه و در هیچ سرزمینی از آسمان، باران نمیبارد، مگر اینکه خداوند بخواهد و هیچ زمینی به لرزه نمیافتد مگر به خواست او.
بنابراین بر اساس نگاه توحیدی، تنها خداوند است که قدرت انجام اعمال را داراست و عامل هر عملی است. همین باور است که به ایجاد مسائل کلامی بسیاری منجر میشود. یکی از مهمترین این مسائل درباره اختیار انسانها و مسئولیت آنها در برابر کارهایی است که انجام میدهند.
اگر خداوند تنها فاعل و عامل این جهان است، بنابراین، عامل اصلی کارهایی که ظاهرا ما انجام میدهیم، اوست، بنابراین، اوست که مسئول اعمال ماست. اگر او فاعل هر عملی است، پس ما از خود اختیاری نداریم و هرآنچه انجام میدهیم، به اختیار اوست.
در باب این مساله اختلافهای زیادی بین متکلمین مسلمان وجود دارد. عدهای متکلمان اهل سنت، براساس این استدلال، انسان را بدون اختیار میدانند و عدهای دیگر، انسان را کاملا مختار در انجام اعمالش میدانند و این استدلال را نمیپذیرند. اما متکلمان شیعه ـ که در بیان استدلالهای خود و فهم عقاید و باورهای اسلامی، از معارف اهل بیت پیامبر بهره میبرند ـ موضعی متعادل دارند.
از جمله دعاهای معروفی که ائمه اطهار و نیز علمای شیعه به آن تاکید دارند، دعای شعبانیه است. در این دعا، موضع متعادل شیعه، با دیدگاهی عرفانی نسبت به جایگاه عمل و اختیار و قدرت پروردگار در باورهای شیعه، انعکاس پیدا کرده است.
در این دعا، قدرت خداوند مطلق و بدون حد توصیف شده و در عین حال، این دعا دارای مضامینی است که کاملا اختیار و اراده انسان را تائید میکند.
ظلم
«معبودا، با گرایشم به خواهش نفس، برخود ستم کردم.» یکی از مباحث مهم در علم «اخلاق» بحث از «نیکی» و «بدی» رفتارها یا به عبارت دیگر «خیر و شر» اعمال انسانهاست.
معمولا، بیشتر انسانها و مکتبها ـ و البته نه همه آنها ـ میپذیرند که اعمال ما به دو دسته تقسیم میشود؛ اعمال نیک و بد. اگر فردی به اختیار انسان در برابر کارهای خود باور نداشته باشد، نیکی و بدی اعمال را، کاملا جبری خواهد دانست.
به باور او، هر چند بهتر بود بسیاری از اعمال انسانها، اتفاق نمیافتاد، مثلا بهتر بود انسانها با یکدیگر جنگ نمیکردند و اموال یکدیگر را سرقت نمیکردند و به هم دروغ نمیگفتند و به یکدیگر تهمتهای ناروا نمیزدند، اما از آنجا که آنها اختیاری در انجام چنین کارهایی ندارند، پس جامعه انسانی مجبور است چنین کارهای ناپسند و زشتی رابه حکم جبر خداوند یا طبیعت تحمل کند.
از منظر چنین انسانی، هیچیک از انسانها، نه خوب هستند و نه بد. بلکه این اعمال انسانهاست که گاه خوب و گاه بد است و انسانها در انجام چنین اعمالی هیچ ارادهای ندارند.
همه کارها منسوب به اوست. بخشی از باورهای دینی، میتواند بدون توجه به دیگر متون دینی، به پذیرش چنین دیدگاهی منجر شود.
مثلا به این بخش از دعای شعبانیه توجه کنیم: «معبودا، هماره نیکی تو در طول زندگانیام به من رسیده، و اینک نیکی و احساس خود را به گاه مرگم نیز بر من ارزانی دار.»
و نیز به این بخش: «معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود و دیدهای حقیقتبین که به تو تقرب جوید.»
چنین قطعاتی میتواند این نگاه را بر انسان القا کند که هر آنچه در زندگی رخ داده، هیچ عاملی نداشته جز خداوند و خود انسان و سایر انسانها، هیچگاه هیچ تاثیری را در ممانعت از رسیدن انسان به نیکیها نمیتوانستهاند داشته باشند.
اما انسانی که به اختیار افراد در انجام اعمالشان باور دارد، آنها را براساس اعمالشان، میبیند و شخصیت انسانها را نسبت به اعمالشان میسنجد. بر مبنای چنین نگاهی، مفهوم «ظلم» و «عدل» معنا مییابد.
اگر انسانها که دارای اراده و اختیار هستند، کارهای نیک انجام دهند، بر اساس «عدل» عمل کرده اند و «عادل» هستند و اگر کارهای بد و شر انجام دهند، براساس «ظلم» عمل کردهاند و ظالم هستند. در قاموس اسلامی، نیکی و بدی اعمال، بر مبنای نیت و قصد انسانها و نیز بر مبنای تاثیری که بر زندگی خودشان و دیگر انسانها میگذارد، به اعمال نیک و زشت تقسیم میشود.
بر این اساس، انسانها نسبت به حقوق خود و نسبت حقوق انسانها (و حتی موجودات) دیگر و نیز خداوند مسئول هستند. پذیرش ادبیاتی که در آن عباراتی چون ظلم و عدل و نیز حقوق، حاکم هستند، به معنای پذیرش اختیار و اراده انسان است و قرآن، و احادیث پیامبر و اهل بیت و نیز دعای شعبانیه، موید چنین ادبیاتی است. بنابراین تردید در اختیار و اراده انسان در عین پذیرش قرآن به عنوان کتاب آسمانی، دیدگاهی چندان منطقی نیست.
طلب آمرزش گناهان
«معبودا، اگر بر من بخشش آری، کیست که در بخشودن، سزاوارتر از تو باشد؟ و اگر مرگم در رسد در حالی که کردارم مرا به تو نزدیک نکرده [به یکایک گناهانم اعتراف میکنم] و اقرار به گناهانم را وسیلهای برای وصال به تو قرار میدهم... معبودا، عذرخواهیام به درگاه تو مانند عذرخواهی کسی است که به پذیرش عذرش سخت نیازمند است.
از اینرو پوزشم را بپذیر، ای بزرگوارترین کسی که بدکاران از او پوزش خواهند.» یکی از مهمترین دلایل در اثبات درستی این مطلب که دین، بویژه اسلام، بر اراده آزاد انسان باور دارد، دعاهایی است که در آن، انسان از خداوند میخواهد تا گناهان او را بیامرزد. طلب آمرزش گناهان، حتی در ادعیه انبیا و ائمه (که براساس باورهای شیعه معصوم هستند) نیز مشهود است.
چرا که انبیا و ائمه با نهایت عظمت شخصیتی خود، همواره اعمال نیک خود را در پیشگاه عظمتالهی کوچک و حقیر میبینند و چنان پروردگاری را شایستهبندگیای والاتر میدانند.
آمرزش خواستن از خداوند بهخاطر گناهان، به معنای پذیرش این باور است که انسانها نسبت به اعمال خود مسئولند. ما میتوانیم اراده کنیم در جایی که حتی راست گفتن، منافع ما را به خطر میاندازد، راست بگوییم.
میتوانیم اراده کنیم در جایی که میتوانیم حقوق دیگران را پایمال کنیم و به نفع خود استفاده کنیم، به حقوق دیگران احترام بگذاریم بنابراین، اگر چنین نکنیم و به پیروی از غریزه حیوانی، به هر عملی که منفعت ما را تامین میکرده دست بزنیم، مرتکب عمل خلاف عدالت شده ایم و نسبت به آن عمل مسئول هستیم.
هر چند طلب آمرزش گناهان از منظری موید باور به اختیار و اراده انسان است. اما از منظری دیگر، موید جایگاه والای خداوند در حیات انسان مومن به اوست.
اگر عملی را خلاف عدالت و نیکی مرتکب شویم، ظلم کردهایم. حال باید از چه کسی بخشش بخواهیم. از خودمان؟ از مردم؟ آری ما هم نسبت به خود ـ به خاطر تباه کردن قابلیتهای نیکویی که در خود میبینیم و آنها را به فعلیت نمیرسانیم ـ مسئولیم و نیز نسبت به مردم ـ به خاطر عدم پایبندی به حقوق آنها ـ مسئول هستیم. اما دیدگاه عرفانیای که دعای شعبانیه و نیز سایر متون شیعی به ما ارائه میدهند، در درجه نخست ما را در برابر پروردگاری که خلقت و پیدایش ما در ید اراده اوست، مسئول میداند.
او چنین خواست که ما موجودی دارای اراده آزاد باشیم و ما نسبت به خواست او، توانایی و نعمت اراده که به ما ارزانی داشت، مسئولیم و نیز نسبت به کسی که وجود ما، بسته به اراده اوست، مسئولیم از این جهت که با وجود اراده آزادی که به ما عطا کرده بود، برای شناخت او تلاشی نکردیم و خود را به او شبیه نکردیم، که از این حیث هم به خود جفا نمودیم و هم به پروردگار خود: «معبودا، مرا به نور گرانقدر خویش رسان تا تو را شناسم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم؛ ای دارنده شکوه و بزرگواری».
حسین آشتیانی - جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد