روی دست مامان غش میکنم. مامان آب به صورتم میپاشد و میگوید: حاضر شو بریم. باید بریم. باز من گریه میکنم. مامان صورتش را شسته و یک لقمه نان و پنیر درست کرده تا به دست من بدهد. دلم پیچ میخورد. حالم بد است. از صبحانه حالم به هم میخورد. داد میزنم: میخواهم بخوابم نمیخورم! بابا وقت ندارد به حرفهای من گوش کند، یک چای کیسهای در آب جوشیده توی ماکروویو میاندازد و داغ داغ چای را سر میکشد و با عجله مرا میبوسد و بیرون میزند.
مامان مرا بغل میکند و میبرد به خانه مامان بزرگ و بعد دیگر تا بعد از ناهار او را نمیبینم. وقتی میآید خانه دیگر من هر کاری دلم خواست میکنم. حالا او و بابا در اختیار من هستم و من نمیخواهم! هیچکدام از غذاهایی را که درست میکند نمیخواهم.
میتوانید فرض کنید این درددلهای یکی از بچههای لجبازی است که لیست بلندبالایی از غذاها را نمیخورند و در عوض هرچه دل خودشان خواست میخورند.
بیشتر پدر و مادرها از تغذیه کودکان خود نگرانند. این والدین از بیمیلی و کم غذا خوردن کودکان خود در رنج هستند و شکایتهای مختلفی در این مورد دارند. بیاشتهایییا بدغذایی کودک در هر شکلش مساله مهمی است که باید آن را جدی گرفت، چراکه در نهایت به سوء تغذیه منجر میشود.
باید بدانیم فقط گرسنگی نیست که کودک را به سوی غذا میکشاند یا فقط سیر بودن موجب دوری و پرهیز از غذا نمیشود، رفتار بزرگترها در این مورد بسیار تعیینکننده است؛ برای مثال اگر کودکی صبحانه خوردن خانواده خود را با یک برنامه منظم، دوست داشتنی و با اهمیت نبیند، هیچ میلی به یک صبحانه خوب پیدا نمیکند. آیا به نظر شما، کسی میتواند در یک محیط عصبی، شلوغ و با عجله غذا بخورد؟
صبحانه یک وعده مهم اما شتابزده
شیما طاعتی روانشناس و مشاور خانواده معتقد است، غذا خوردن آن هم در ابتدای صبح، باید همراه با آرامش و تانی باشد. آماده شدن برای رفتن با صرف صبحانه نباید توام باشد، این حالت فضای ناامنی را برای یک تغذیه مناسب به وجود میآورد. در چنین حالتی، هیچ کودکی میل به خوردن صبحانه ندارد. خانوادههایی که مجبورند صبح زود از خانه خارج شوند و وقت کافی برای صبحانه خوردن در کنار کودک خود را ندارند، بهتر است برنامهای تنظیم کنند که بتوانند همه با هم و در حضور کودک صبحانه بخورند و از این وعده غذایی لذت ببرند.
بد عادت شدن کودکان درباره صرف غذا به همین جا ختم نمیشود. گمان نکنید همه مادران خانهدار در این مورد امتیاز مثبت کسب میکنند. بعضی از مادران آنقدر دیر بیدار میشوند که میتوانند صبحانه و ناهار را همزمان بخورند. دیر بیدار شدن، کوفتگی، خستگی و بیحوصلگی، بیاشتهایی را به همراه دارد. از آنجا که مادر بیمیل است، برای تهیه صبحانه مناسب تلاش نمیکند، در نتیجه با همان بیحوصلگی چیزی را برای کودک خود آماده میکند تا او بخورد. کودکی که همراه مادر خود دیر بیدار شده است، طبیعی است که صبحانه و ناهار او یکی میشود.
میانوعدهها
از آنجا که معده کودکان کمحجم است و غذای کمی در معده آنها جا میگیرد، به همین دلیل فاصله بین غذاهای کودک نباید خیلی زیاد باشد. کودکان، بین صبحانه و ناهار احتیاج به میانوعده دارند. انواع میوه، خشکبار، نان و شیرینی برای کودکان مناسب است.
همراهی و همغذایی
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و در تنهایی و انزوا و دوری از عزیزان اشتهای خود را از دست میدهند.
خوب است مادر در کنار کودک بنشیند، با او حرف بزند و با هم این غذای نیمروزی را بخورند. کودکان دوست دارند که بزرگترهایشان در کنارشان باشند و آنها را همراهی کنند.
اگر غذای نیمروز نامناسب باشد در ناهار کودک حتما تاثیر منفی میگذارد. تنقلاتی مانند انواع شکلات و آبنبات و حجم زیاد شیرینی موجب میشود تا کودک سیری کاذب پیدا کند و میلی به غذا نداشته باشد. استفاده از انواع خشکبار، دانهها، مغزها و میوهها به مراتب بهتر است.
انضباط غذایی
ناهار کودک باید غذایی کامل با انواع مواد مغذی باشد. حداقل یک ساعت مانده به ناهار از دادن انواع تنقلات به کودک پرهیز شود؛ این تنقلات جلوی اشتهای کودک را میگیرد. قبل از ناهار، کودک را از غذا مطلع کنید.
یک مادر خانهدار درباره تجربیات مثبت خود در این زمینه میگوید: من درباره اینکه ناهار چه باشد با کودکم مشورت میکنم و اگر چیزی که او نمیخواسته را درست کنم او را به مشارکت تشویق میکنم از او به صورت نمادین در آشپزی کمک میگیرم و با هم آشپز بازی میکنیم و او رفته رفته به غذا علاقهمند میشود. طی این مدت برایش قصههایی از آدم کوچولوهای گرسنهای که توی بدنش منتظر این نوع غذا هستند تا کارخانه بدنش را به کار بیندازند تعریف میکنم و او پیوسته مشتاقتر میشود.
شکی نیست وقتی مادر اینگونه فضا را از نظر روانی آماده میکند، کودک مشتاقانه از غذا استقبال خواهد کرد.
دوست ندارمهای شما
کودک اولین دوست ندارمها را از شما یاد میگیرد، وقتی مهسا کوچولوی 3 ساله میگوید، من برنج نمیخورم تا چاق نشوم در حالی که وزنش کاملا عادی است، باید این پرهیزهای او را در روش والدین جستجو کرد. وقتی سامان 4 ساله قاشق را توی بشقاب میکوبد و میگوید: بازهم آبگوشت ! این رفتار را هم باید در عادتهای والدینش جست.
مادری که در رژیم است، پدری که بعضی از غذاها را میخورد و برخی را نمیخورد و از غذاها ایراد میگیرد، موجب میشود تا کودک نگرش مناسبی به غذا پیدا نکند. هرچه برای خوردن غذا اشتیاق بیشتری انگیخته شود، کودک عادت غذایی سالمتری میآموزد و بهتر غذا میخورد. در این مورد هنوز ناگفتههای زیادی وجود دارد. در فرصتهای دیگر بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
>> جام جم/ چاردیواری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد