حرف‌های زن جوانی که امید به آینده را از دست داده است؛

دخترم را در زندان به دنیا آوردم

داستان خانواده‌ای که با روابط پنهانی متلاشی شد؛

عاقبت تلخ هوسرانی

شادی 32 ساله و معتاد است. او دختری 9 ساله دارد. این زن زندگی خود را 12 سال پیش با عشق شروع کرد؛ مرد او خوب و اهل زندگی بود تا اینکه سر و کله زنی به نام مهرناز در زندگی آنان پیدا می‌شود. برای اینکه بدانید عاقبت این حضور ناگهانی چه می‌شود و چطور شادی سرزنده به زنی بداخلاق و معتاد تبدیل می‌شود ادامه این گفت‌وگو را بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۶۸۱
عاقبت تلخ هوسرانی

جرمت چیست؟
نگهداری 4 گرم کراک و شیشه!

از زندگی‌ات بگو؟
10 سال پیش ازدواج کردم. ازدواج با رضا همراه با علاقه آغاز شد. خواستگارم بود و بعد از چند جلسه با رضایت خودمان و بزرگ‌ترها زندگی‌مان را شروع کردیم. پدرم پنج سال قبل از ازدواجم در یک تصادف از دنیا رفت و مادرم با حقوق مستمری شوهرش، زندگی متوسطی را اداره می‌کرد. رضا کارمند حسابداری یک شرکت بازرگانی بود، دستش به دهانش می‌رسید و خیلی زود توانستیم با حقوق رضا یک خانه نقلی بخریم. با به دنیا آمدن مینا، دخترمان، زندگی ما هر روز قشنگ‌تر می‌شد که این وضع تا هفت سالگی مینا ادامه داشت. اما از سه سال پیش زمانی که مینا پا به مدرسه گذاشت، شوهرم به بهانه شب‌کاری، به خانه نمی‌آمد و ما را تنها می‌گذاشت. مرتب لباس نو می‌خرید و از عطر و ادکلن‌های مختلف استفاده می‌کرد. تلفن‌هایش مشکوک شده بود، برای گوشی‌اش رمز گذاشته بود و از این کارها می‌کردکه بالاخره همین کارها باعث شد از هم جدا شویم. بعدها فهمیدم فریب یک همکار را خورده است.

دخترت کجاست؟
سال‌هاست او را ندیده‌ام. مینا این ماه 10 ساله می‌شود. او با مادر شوهرم زندگی می‌کند. زن دوم شوهرم او را قبول نکرد.

چرا معتاد شدی؟
داستان به همان سه سال قبل برمی‌گردد. زمانی که زندگی عاشقانه ما با ورود یک زن، ویران شد و شوهرم دیگر به ما توجهی نمی‌کرد حتی دیگر به ما پول هم نمی‌داد، خیلی دلم می‌خواست برای یک نفر درد دل کنم.
بیچاره مادرم خیلی برایم غصه می‌خورد. برادر بزرگم برای ادامه زندگی با زن و بچه‌اش راهی قطر شده بود و چیزی از زندگی من نمی‌دانست. خواهر کوچکم با شوهرش در رامسر زندگی می‌کردند؛ بنابراین فقط مادرم بود که می توانست درد دل‌های من را بشنود اما دلم نمی‌خواست خلوت تنهایی مادرم را با غصه‌های خودم به هم بریزم. برای خانواده شوهرم هم اهمیتی نداشت که پسرشان در چه وضعی است. دوباره ازدواج می‌کند یا نه! پدر شوهرم سه بار ازدواج کرده بود؛ بنابراین این اتفاق برایش خیلی عادی بود. من هم بعد از مدتی به صورت اتفاقی با مردی به نام بهشاد آشنا شدم.

با او چطور آشنا شدی؟
کنار خیابان منتظر ماشین بودم که ایستاد و سوار شدم. سر موضوعی حرف با او را آغاز کردم و همان روز به او گفتم که شوهرم قصد ازدواج مجدد دارد و من به رویش نمی‌آورم! این درد دل‌ها در دیدارهای بعد که همگی در خیابان و ماشینش بود، تکرار شد و به تدریج فهمیدم که نمی‌توانم فضای خانه را تحمل کنم! طبق نقشه مهریه‌ام را اجرا گذاشتم و تقاضای طلاق کردم.

عکس‌العمل شوهرت چه بود؟
خیلی تعجب کرد؛ اما زود با طلاق توافقی بخشی از مهریه‌ام را داد، من هم بقیه را بخشیدم و بدون گرفتن حضانت مینا دنبال زندگی با بهشاد رفتم. او قول یک زندگی شیرین را به من داد؛ اما بهشاد هم به قولش عمل نکرد.

نگفتی چگونه معتاد شدی؟
وقتی برای بهشاد حرف می‌زدم، او کپسول‌هایی به عنوان مسکن سردرد و آرام‌بخش به من می‌داد که متأسفانه حاوی مواد مخدر بود. بعد از طلاق وقتی یک روز با التماس از او قرص گرفتم ماجرا را فهمیدم. بهشاد راه‌های دیگر استفاده از این قرص‌ها را نشانم داد و بعد از ازدواج موقت با او به کراک هم معتاد شدم. بهشاد زن و دو بچه داشت و به دلیل پولدار بودن پدر زنش، نمی‌خواست زنش را طلاق بدهد!

موضوع نگهداری مواد چیست؟
مواد مال بهشاد بود، او خانه‌ای برایم اجاره کرد و هر روز به من سر می‌زد و برایم کراک می‌خرید. مواد را زیر کابینت آشپزخانه می‌گذاشت و فقط به اندازه مصرف آن روزم به من می‌داد و بقیه را خودش مصرف می‌کرد. او با پولی که از پدر زنش گرفته بود تا از دوبی جنس بیاورد و بفروشد، مواد فروشی می‌کرد و سر همین موضوع هم با خانواده‌اش اختلاف داشت. این مواد را هم پدر زنش لو داد؛ چون متوجه ازدواج دومش هم شده بود می‌خواست این طوری ادبش کند؛ اما مواد گردن من افتاد.

چرا این قدر خودزنی کرده ای؟
هر وقت یاد مهرناز زن دوم شوهرم می‌افتم خودزنی می‌کنم، دست خودم نیست.

شوهر اولت بعد از طلاق چه کار کرد؟
آپارتمانی را که اول زندگی‌مان خریده بودیم، به نام زن دومش کرد! به همین راحتی، زندگی را به حراج گذاشت و بعدها ‌شنیدم که از ازدواجش پشیمان است و افسوس گذشته را می‌خورد.(روزنامه حمایت)
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱۱
دقت
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۲
۰
۰
راستی كی این وسط هوسرانی كرده مرد داستان یا زن داستان ؟
زهرا
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۲
۰
۰
عبرت آموز بود بازهم از این گفت وگو ها بذارید
سعید
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۲
۰
۰
واقعا به این طور زنها دلم میسوزه و به اونطور مردهای بی غیرت تاسف میخورم كه از مرد بودن فقط اسمشو یدك میكشند.
ندا
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۲
۰
۰
میشه بفرمایین زن داستان كجا هوسرانی كرده ؟ ؟ ؟ !!!!

هوسران كسیه كه با وجود زن و بچه میره سراغ كس دیگه ای نه زنی كه بعد طلاق فریب می خوره
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۲
۰
۰
خدا كمكش كند همیشه باید با عقل وشعور و تحقیق ازطرف مقابل تن به ازدواج داد
مرد
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
۰
۰
كاش بعضی انسانهای مردنما میفهمیدند به واسطه جنسیت مذكر بودن مرد نیستند.
میترا
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
۰
۰
بنظرمن مهم نیست كه كی اول به اون یكی خیانت كرده است مهم ارزشها و تعهدات بین زوجین است كه به این راحتی زیر پا گذاشته میشود
ارزو
Armenia
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
۰
۰
باید از این سر گذشت ها درس عبرت بگیریم
الناز
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
۰
۰
الهی این جور آدمای بی غیرت زودتر از صحنه روزگار حذف بشن تا زنهای بیچاره راحت تر نفس بكشن
114
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۹
۰
۰
افسوس...
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۹
۰
۰
به نظر من زنه بیشتر مقصره چون برای زندگیش تلاش نكرده بعد ایشون رابطه با نامحرم داشته بعد اول تقاضای طلاق ازسوی خانم بوده اونم واس ازدواج با ی مواد فروش

نیازمندی ها