دلایل قوی باید و کفش وی؟

بعضی‌ها فهمیدند که یخ را می‌شود خورد، اما نفهمیدند که در زمستان یا تابستان؟.... زمانی یک بیچاره مظلومی در نهایت فشار و استیصال و از سر ناچاری که تمامی راه‌ها را به سمتش بسته‌اند تا صدایش شنیده نشود، یک وقت از سر عصبانیت و برای اعتراض به وضع موجود و رساندن صدایش، یک لنگه کفشی که لازم ندارد، پرتاب می‌کند مثلا به سمت یک آدم ظالم و زورگو و اشغالگری؛ این فرق می‌کند با کسی که تمامی راه‌ها برای بیان حرف‌هایش باز است و با دشمن هم رو‌به‌رو نیست؛ منتها خیال کرده که در پاره‌ای مواقع یا همیشه باید با پرتاب کفش اعلام موضع کند. خیر برادر من!....کفش برای پوشیدن است.
کد خبر: ۶۰۲۳۷۹
دلایل قوی باید و کفش وی؟

با همکاری مولانا:

«دلایل قوی باید و معنوی»

نه چوبی، چماقی، و یا کفشَوی!

مطلع شدیم که در مراسم استقبال از رئیس‌جمهور در فرودگاه مهرآباد در روز مراجعت ایشان از سفر خوب و سازنده به سازمان ملل در نیویورک، در کنار صدها شهروند مشتاق دیدار و خوشامدگویی، یک چند نفری هم بودند که در اعتراض به مواضع آقای روحانی در نیویورک و علی‌الخصوص مکالمه تلفنی اوباما با ایشان (برای داشتن روابط حسنه‌ای که هنوز نه به بار است، نه به دار)، شعار مرگ بر آمریکا سر دادند که خب اشکالی ندارد. این هم نوعی از خوشامدگویی است که معمولا با مرگ گفتن شروع می‌شود.

در این میان اما یکی از معترضان، پا فراتر گذاشته، در یک اقدام خودجوش،کفش از پا درآورده و به سوی خودروی رئیس‌جمهور پرتاب می‌فرماید که البته خدا را شکر به کسی اصابت نمی‌کند. وی با این کار، مواضع محکم و مستدل خود را اعلام می‌دارد.

خبر خوشحال‌کننده: «معاون اجتماعی نیروی انتظامی از دستگیری دو نفر در این ارتباط خبر داد و با اشاره به پرتاب کفش به سوی خودروی رئیس‌جمهور گفت: در این ماجرا باید هر فردی که کفش نداشت دستگیر می‌شد، اما فقط یکی دو نفر دستگیر شدند که البته این دستگیری‌ها از سوی پلیس نبود.» ـ به نقل از پاره‌ای جراید

بسته پیشنهادی: درست است که خدا به انسان عقل و شعور و فرهنگ و ادب داده تا به بهترین زبان و بیان با دیگران مباحثه و مناظره کند (باللتی هی احسن)؛ اما از آنجا که ممکن است هنوز دو سه نفری باشند که معتقد به استفاده بهینه و بموقع از کفش پا (پاپوش سابق که بهتر از سنگ‌پاست) برای گفت‌وگو باشند (گرچه دو نفرشان بحمدالله دستگیر شده‌اند)؛ فلذا به نظر می‌رسد که بیان نکاتی در قالب یک چند تا پیشنهاد برای این دست از برادران دست به کفش، خالی از ضرر نباشد:

1ـ تشکیل حزب کفشیون: این دسته از اشخاصی که اعتقاد به استفاده کاربردی از کفش پای خود برای اثبات مواضع و مناطق(جمع منطق!) خود دارند، از حالت بی‌تابلو خارج شوند و خیلی شفاف، با درخواست مجوز، اقدام به تشکیل یک جریان تابلودار کنند و برای حزب خود به تدوین اساسنامه و آیین‌نامه جهت عضوگیری بپردازند. فقط مصاحبه و مراقبت شود که خدای نکرده کسی کفش‌دزد نباشد. از خودش مایه بگذارد.

2ـ مناظره با کفش: برخی اشخاص صاحب‌نظر که برای بیان مراتب مخالفت خود به استفاده از کفش در اندازه‌های مختلف تمایل دارند، درخواست مناظره اگر دادند، حتما کفش اضافه با خودشان به همراه بیاورند. شاید که به دلایل بیشتری برای اثبات حرف‌های خود نیاز داشته باشند. در مناظره، دست شخص پر باشد، بهتر است.

3ـ ترجیح سخت‌افزار: در جهان اطلاعات و ارتباطات و تبادل آرا و تعاطی اندیشه‌ها، هنوز ممکن است گروه‌هایی باشند که اعتقادی به این نرم‌افزارها و قرتی‌بازی‌ها نداشته باشند و استفاده از سخت‌افزار را بر آن ترجیح دهند. خب نظر این دسته از مخالفان هم محترم است و می‌توانند مواضع سخت‌افزاری خود را تبلیغ کنند. در عمل معلوم می‌شود که چه تعدادی از مردم دنیا به سخت‌افزار معتقدند؛ چه تعدادی به نرم‌افزار (همان زبان خوش سابق که قدیمی‌ها می‌گفتند از دشمن می‌تواند دوست بسازد).

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سهم پزشکان سهمیه‌ای

ضرورت اصلاح سهمیه‌های کنکور در گفت‌وگوی «جام‌جم»‌با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت

سهم پزشکان سهمیه‌ای

نیازمندی ها