هر شخص، دولت، ملت و یا فرهنگ، برای اظهار دوستی و علاقه خود و یا برای غلبه بر دشمن خود، از روشهای گوناگون استفاده میکند. مثلاً برخورد خصمانه، لزوماً به شکل برخورد فیزیکی و مقابله نظامی نیست. این مهم در دنیای امروز بویژه در روابط میان دولتها از تنوع و پیچیدگی بیشتری برخوردار است. ابزار غلبه بر دشمن، گاه نظامی است، گاه علمی، گاه اقتصادی، گاه فرهنگی، هنری و تبلیغی، گاه سیاسی و ... . یعنی تلاش میشود تا با کمترین خسارت و هزینه، بیش¬ترین و بهترین نتیجه حاصل شود که اتفاقاً روشی معقول و منطقی است.
نکته مهم، کلیدی و اساسی، شناخت درست عامل یا عوامل دوستی و دشمنیهاست. شناخت و تبیین صحیح متغیرهای موثر در روابط دوستانه یا خصمانه، سبب تقویت عزم و اراده و آسان شدن سختیها و مشکلات در پیمودن راهی که انتخاب شده میگردد.
با ذکر این مقدمه، اکنون برآنیم تا به دور از پیشداوری و با پرهیز از گرفتارشدن در دام احساسات تند که چشم عقل را نابینا میکند، در فضایی منطقی و منصفانه، مسأله رابطه ایران و امریکا را از چند زاویه مورد بررسی قرار دهیم.
دامنه اختلافات ایران و امریکا در چه سطحی است؟
اکثر قریب به اتفاق مردم آمریکا تابع یکی از ادیان آسمانی مسیحیت، اسلام و یا یهود هستند. با توجه به اشتراک ادیان آسمانی در سه اصل توحید، نبوت و معاد، وجوه اشتراک مهم و اساسی میان مردم امریکا با مردم ایران فراوان است. پایبندی به اصول ارزشهای الهی ـ انسانی و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی (با قطع نظر از شیوهها و جزئیات) از متغیرهای مشترک دو ملت به شمار میرود. حفظ حریم خانواده، احترام و رعایت حقوق دیگران، تکریم انسان، خوش اخلاقی، خردورزی، قانونگرایی، دانش اندوزی، کمک به دیگران، اعتقاد به ضرورت حفظ و حراست از طبیعت، تلاش برای تامین آسایش و رفاه عمومی، مهرورزی و ... همه همه از امور مورد پذیرش و احترام دو ملت است. زندگی مسالمت آمیز چند ده¬ساله ده¬ها هزار نفر از هموطنان عزیزمان در کنار مردم آمریکا بهترین گواه بر این مدعاست. اما دولت امریکا یک دولت دینی نیست. یعنی دین در اداره جامعه و ارکان حکومت جایگاهی ندارد. (البته این مطلب با صرف نظر از استفاده ابزاری حاکمان از دین در مواقع مورد نیاز است.) از سوی دیگر، دین مردم نیز غیر سیاسی است. این در حالی است که در کشور ایران، سیاست دینی است و دین مردم نیز جدای از سیاست نیست. همان جمله معروف شهید مدرس که: سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست. حکومت ایران براساس معیارهای دینی بنا نهاده شده است و مردم مومن نیز دخالت در سیاست و حکومت را از وظایف دینی خود میدانند. بنابراین، دامنه اختلاف و دشمنی محدود به خصومت دولت آمریکا و ملت ایران است. ملتی که دولت نیز بخشی از آن و برخاسته از خواست و اراده مردم است.
عامل یا عوامل اصلی اختلاف دولت امریکا با ملت ایران چیست؟
واقعیت این است که این اختلافات به یک یا دو عامل محدود نمیشود. برای نمونه به برخی از عرصههای مورد اختلاف اشاره میکنیم.
الف: عقیدتی
درنگاه دولتمردان امریکا، ارضای تمایلات انسان محور همه سیاستها، برنامهها و فعالیتهاست.
اما در جامعه ایران، خدا محوری حاکم است. ارضای تمایلات انسانی نیز در همین راستا صورت میپذیرد.
ب: فرهنگی
فرهنگ حاکم بر سیاسیون آمریکا، ترویج لاابالی گری و برچیدن حصارها و مرزهای ارزشهای اخلاقی به منظور از بین بردن فرصت اندیشیدن در اهداف آفرینش و وظایف اصلی آدمی است. تصویب قوانینی مانند ازدواج همجنس بازان و ... از نمونههای این فرهنگ منحط است.
اما در جامعة اسلامی ایران، دولت و ملت، ترویج ارزشهای اخلاقی و پایبندی به این ارزشها را وظیفه خود میدانند.
در فرهنگ دولتمردان امریکا، خوب، زیبا و مفید، هرآن چیزی است که تمایلات مادی و شهوانی انسان را ارضا نماید.
اما در فرهنگ اسلامی ملت و دولت ایران، هرآنچه که به رشد و تعالی انسان و رساندن وی به مراتب بالای انسانیت و نزدیک کردن او به خداوند موثر باشد، خوب، مفید و زیبا است؛ خواه آن چیز از بهرهمندیهای مادی و طبیعی باشد و خواه از اعمال و امور معنوی.
ج: اقتصادی:
شعار محوری اقتصاد سرمایه داری، «تولید بیشتر، مصرف بیشتر و مصرف بیشتر، تولید بیشتر» است. علاوه بر این که ثروت از جایگاه ویژهای برخوردار است و تولید ثروت از اهداف اصلی به شمار میرود.
اما در آموزههای اسلامی، اسراف و تبذیر مورد نکوهش قرارگرفته. فعالیتهای اقتصادی هدف اصلی نیست بلکه وسیلهای برای برطرف کردن نیازهای معقول انسان در حرکت وی به سوی هدف اصلی یعنی رسیدن به مراتبی از حیات طیبه است.
د: سیاسی
از نظر دولتمردان آمریکا، هر دولت و ملتی که همسو با سیاستهای آن کشور نباشد و در راستای تامین منافع آنها گام برندارد، دشمن به حساب میآید. تقریباً همة مردم جهان آن جمله جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا بعد از حادثه 11 سپتامبر را به یاد دارند که گفت: کشورها یا با ما هستند یا بر ضد ما. در همان زمان رهبر معظم انقلاب فرمودند: ما نه با شماییم و نه بر ضد شما! البته مقصود ایشان از عدم ضدیت، نفی توسل به اقدامات خشونت آمیز بر ضد دولت و ملت آمریکا و محکومیت حادثه بود. در سیاست امریکا، اقدام بر ضد افراد و حکومتهای مردمی که در خدمت منافع آن کشور نباشند مجاز است.
اما سیاست جمهوری اسلامی، احترام متقابل و برقراری رابطه بر اساس منافع متقابل با همه کشورهایی است که سر جنگ با ایران اسلامی نداشته باشند. همچنین، احترام به حق حاکمیت دولت¬ها و اراده مردم، از اصول اساسی سیاست خارجی ایران به شمار میرود. حتی در قضیه فلسطین نیز سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران، مراجعه به آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد با مشارکت ساکنان اصلی آن سرزمین با قطع نظر از مسلمان، مسیحی یا یهودی بودن است.
آیا برقراری رابطه با امریکا ممکن است؟
پاسخ این سؤال مثبت است. با وجود اختلافات فراوان موجود، منافع مشترکی نیز وجود دارد که می¬تواند زمینه برقراری رابطه ایران و آمریکا را فراهم نماید. نمونة این همکاری برای تأمین منافع مشترک را در قضیه عراق و افغانستان شاهد بودیم. این نمونهها میتواند در موارد دیگر نیز تکرار و حتی توسعه و تعمیق پیدا کند. پس مقتضی برقراری رابطه موجود است.
موانع برقراری رابطه میان ایران و امریکا چیست؟
سه دسته مانع برای برقراری چنین رابطهای وجود دارد که عبارتند از:
موانعی که منشأ آن درون امریکا است. موانعی که منشأ آن درون جمهوری اسلامی ایران است. موانعی که منشأ آن بیرون از حاکمیت و جغرافیای دولت و ملت ایران و امریکا است.
الف: موانع درونی امریکا: برخی از مهمترین این موانع عبارتند از:
ـ وجود اندیشه و روحیة خود بزرگبینی و برتری طلبی در میان دولتمردان امریکا که حاضر نیستند برای هیچ دولت، کشور و ملتی، حقوقی برابر با حقوق خود را بپذیرند.
ـ نفوذ عمیق، گسترده و مؤثر جریانهای صهیونیستی در ارکان حاکمیتی آمریکا و سیطره صهیونیستها برکانونهای قدرت سیاسی، اقتصادی و بویژه رسانهای در این کشور.
ـ اعتقاد راسخ اکثر دولتمردان آمریکا به تعارض جدی سیاستهای جمهوری اسلامی با منافع امریکا.
ـ مشاهده ردپا و حضور معنوی جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از حرکتهای آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ملتها، دولتها و نهضتها.
ـ هراس از تقویت جریانهای آزادیخواه و استقلالطلب و گسترش حرکتهای ضد استکباری با الگوگرفتن از ایران اسلامی بویژه در صورت کسب موفقیتهای روزافزون جمهوری اسلامی و انعکاس این موفقیتها در میان ملتها و کشورها.
ـ به خطر افتادن منافع شرکتهای اسلحه و مهمات سازی آمریکا که با ایجاد موج دروغین ایرانهراسی، هر ساله دهها میلیارد دلار تجهیزات نظامی به کشورهای منطقه بویژه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس میفروشند. این حجم عظیم از درآمد ناشی از فروش تجهیزات نظامی، از یک¬سو سبب ایجاد هزاران فرصت شغلی و رونق اقتصادی در درون کشور آمریکا خواهد شد و از سوی دیگر، مانع پیشرفت و توسعة کشورهای منطقه میگردد.
ـ هم اکنون دولت آمریکا به بهانه مقابله با خطر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، دهها پایگاه نظامی در منطقه ایجاد کرده و دهها هزار نیروی نظامی در این پایگاهها مستقر نموده است. با بهبود روابط دو کشور، این بهانه تضعیف خواهد شد و دولت آمریکا برای ادامه حضور در منطقه با چالش جدی روبرو میگردد.
ب: موانع جمهوری اسلامی
ـ سیاست راهبردی جمهوری اسلامی مبنی بر غاصب و جعلی بودن رژیم صهیونیستی که بر مبانی دینی و اعتقادی استوار است و امنیت آن خط قرمز دولت آمریکا به شمار میرود.
ـ پیشینة بیش از شصت سال عملکرد منفی دولت آمریکا نسبت به مردم ایران بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. از نظر ملت ایران، هیچ ظلمی طی شش دهة اخیر بر ایران رواداشته نشده مگر این که رد پای دولت آمریکا در آن به چشم میخورد.
ـ خطر کمرنگ شدن روحیه ضد استکباری حکومت و تضعیف موقعیت راهبردی جمهوری اسلامی در الگوبودن و پرچمداری حرکت¬های آزادیخواه و استقلالطلب.
ـ احساس خطر جدی رجال مذهبی، تودة مردم و بسیاری از رجال سیاسی نسبت به احتمال نرمشهای منجر به سازش و کوتاه آمدن از اصول، آرمانهای امام راحل قدس سره و شهدای گرانقدر انقلاب و دفاع مقدس.
ـ آماده نبودن فضای عمومی جامعه. طی 34 سال پس از پیروزی انقلاب، فرزندان این ملت با شعار مرگ بر آمریکا لب به سخن گشودهاند و پیران نیز با بغض و کینه نسبت به دولت آمریکا به دیار باقی رفتهاند. اکنون متقاعد کردن ملتی که شعار «مرگ بر آمریکا» جزو تعقیبات نمازهای واجبشان گردیده، به این¬که این تعقیب را به جا نیاورید بس دشوار است!!
ج: موانعی که منشأ آن خارج از محدودة دو کشور و دو دولت است:
ـ کشورهایی مانند روسیه و چین طی سالهای گذشته و بویژه با تنگتر شدن حلقه محاصره اقتصادی غرب، منافع بسیار فراوان سیاسی و اقتصادی به دست آوردهاند. از یکسو با مشاهده نیاز ایران در تأمین نیازهای اقتصادی کشور، شرایط خود را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کردهاند و سبب رونق اقتصادی کشورهای خود شدهاند و از سوی دیگر، با ژستهای دروغین و منفعت طلبانه مبنی بر مخالفت با آمریکا در مورد جمهوری اسلامی ایران، از آمریکا و غرب باج خواهی کرده و به منافع فراوان سیاسی و اقتصادی دست یافتهاند. طی چند سال گذشته که پرونده هستهای ایران در آژانس و شورای امنیت مطرح بوده و منجر به صدور چند قطعنامه در شورای امنیت گردیده، روسیه و چین حتی یکبار نیز از حق وتو برای قطعنامههای ضد ایرانی استفاده نکرده¬اند. این یکی از بهترین نشانههای معامله گری در مسأله ایران است. همچنین، سکوت آمریکا در مقابل آزمایش هستهای هند در مقابل همراهی این کشور با سیاستهای ضد ایرانی دولت آمریکا یکی دیگر از این نمونههاست. بهبود رابطه ایران و آمریکا میتواند سبب به خطر افتادن این منافع گردد و طبیعی است که کشورهای مورد اشاره تمایلی به بهبود روابط ایران و آمریکا نداشته باشند.
ـ بسیاری از کشورهای منطقه خاور میانه و بویژه رژیم صهیونیستی در سایه خطر ایران و همراهی با سیاستهای ضد ایرانی دولت آمریکا از کمکهای فراوان اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا و دریافت تجهیزات پیشرفته نظامی برخوردارند. به زعم این کشورها، بهبود رابطة ایران و آمریکا سبب کاهش این حمایتها و برهم خوردن موازنه قدرت به نفع ایران خواهد شد. لذا تلاش میکنند تا مانع برقراری و بهبود رابطه شوند. اقدامات رژیم صهیونیستی و دولت عربستان طی روزهای اخیر شاهد بر این مدعاست.
منافع جمهوری اسلامی ایران از برقراری رابطه با آمریکا
برخی از مهمترین منافعی که در صورت برقراری رابطه با آمریکا نصیب جمهوری اسلامی میگردد عبارتند از:
ـ رونق نسبی اقتصاد و تأثیر آن در بهبود معیشت و رفاه مردم.
ـ ارتقای نسبی جایگاه و موقعیت جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقهای و جهانی و افزایش فرصت ایفای نقش در محافل و مجامع بینالمللی.
ـ تسهیل برقراری رابطه و تعامل علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با جهان غرب و فراهم شدن امکان بهرهمندی از دستآوردها و پیشرفتهای آنها با صرف هزینه کمتر.
ـ کاهش تهدیدهای نظامی و امنیتی و به دنبال آن، کاهش هزینههای دفاعی و صرف این هزینهها در توسعه اجتماعی.
ـ کاهش استرس و فشارهای روانی مردم و بهبود شاخص¬های سلامت روانی.
آسیبهای برقراری رابطه با آمریکا
در کنار منافع حاصل از برقراری ارتباط با دولت آمریکا، آسیبهایی نیز دامنگیر دولت و ملت ایران خواهد شد. این آسیبها در واقع، هزینهای است که جمهوری اسلامی ایران برای برقراری ارتباط و بهرهمندی از آن منافع باید بپردازد. برخی از مهمترین این هزینهها عبارتند از:
ـ خدشهدار شدن وجهة ضد استکباری نظام جمهوری اسلامی نزد ملتها و دولتهای آزادیخواه.
ـ تضعیف محور مقاومت و ایجاد روحیة یأس و ناامیدی در میان حرکت¬های همسو با سیاستهای جمهوری اسلامی.
ـ خطر استحالة فرهنگی جامعه اسلامی و غلبه دشمن از طریق جنگ نرم. باید توجه داشت ¬که ظرفیت و توانمندی کمّی دشمنان در عرصة نبرد فرهنگی و تبلیغی بسیار بیش¬تر از ما است.
ـ خطر کاهش چشمگیر رشد علمی ایران در عرصه¬های گوناگون به دلیل فراهم شدن امکان دسترسی آسان و کم هزینه به فرآورده¬های علمی و صنعتی مورد نیاز از طریق کشورهای غربی.
نتیجه این هزینه، گرفتار شدن در چاه عمیق عقبماندگی خواهد بود.
ـ خطر بازگشت به اقتصاد متکی به درآمدهای نفتی و تبدیل شدن به یک مصرف کننده بزرگ محصولات کشاورزی و صنعتی به برکت ارز سهلالوصول ناشی از فروش نفت خام.
ـ ورشکستگی بسیاری از کارخانجات، شرکتها و کارگاههای کوچک تولیدی با ورود کارتل¬ها و شرکتهای بزرگ چند ملیتی که از قدرت ریسک و رقابت بسیار بالایی برخوردارند. نتیجه این امر، تضعیف تولید داخلی و روی آوردن بخش عظیمی از نیروی کار به فعالیتهای غیر تولیدی و حتی غیر سالم خواهد شد.
ـ احتمال بسیار قوی فریبکاری دولت آمریکا و عمل نکردن به تعهدات و وعده¬هایی که می¬دهد. نظیر کاری که در قبال برچیدن تأسیسات هسته¬ای از سوی معمر قذافی و یا تعطیل کردن بخشی از فعالیت¬های هسته¬ای از سوی کره شمالی شاهد آن بودیم.
ـ فراهم شدن زمینه حضور مداخله¬گرایانه آمریکا در درون جامعة اسلامی ایران و رصدکردن تحولات که طبعاً امکان برنامهریزی بهتر برای تأثیرگذاری بر تحولات اجتماعی ایران را برای آن کشور فراهم مینماید.
هدف آمریکا از اصرار بر مذاکره مستقیم با ایران چیست؟
اصرار آمریکا بر مذاکره مستقیم با ایران، بخشی از نقشة جامع آن کشور برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. آمریکا از هر دو حالت پذیرش یا رد مذاکره از سوی ایران، منافعی را به دست میآورد. اگر جمهوری اسلامی طرح مذاکره با این کشور را نپذیرد، آمریکا با استفاده از ابزارهای قوی تبلیغاتی، ایران را کشوری بدون منطق، ناسازگار، انعطاف ناپذیر و ناتوان در حل مسالمت آمیز مشکلات معرفی میکند تا کشورهای بیشتری را با سیاستهای زورگویانه خود همراه کند. اما در صورتی که جمهوری اسلامی حاضر به مذاکره مستقیم گردد، آمریکا تلاش میکند اهدافی را که طی بیش از سه دهة گذشته و از طریق تهدید و تحریم و جنگ نتوانسته بهدست آورد، از راه مذاکره بهدست آورد. یکی از مهمترین این اهداف، القای این مطلب است که بالاخره جمهوری اسلامی نیز ناچار به سازش و کوتاه آمدن در مقابل آمریکا گردید. نتیجه چنین تصویری، القای یأس و ناامیدی و تضعیف محور مقاومت خواهد بود.
به عبارت دیگر: امریکا به هیچ عنوان قصد اصلاح رفتارهای غلط گذشته را ندارد. آمریکا چنان مست توهم ابرقدرت¬بودن است که با گذشت بیش از شش دهه از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و کشته و مجروح کردن صدها هزار نفر از مردم بیگناه ژاپن، نه تنها حاضر به عذرخواهی و تلاش برای ترمیم زخم عمیق نشسته بر جان و تن آن مردم نیست، که با مستقر کردن دهها هزار نیروی نظامی خود در خاک آن کشور، هر روز با حرکات و رفتارهای زشت و ناشایست سربازانش، زخم تازهای بر پیکر رنجور ملت ژاپن میافزاید.
امریکا فقط به دنبال استفاده ابزاری و بهره برداری تبلیغاتی است تا از این طریق جمهوری اسلامی را تحت فشار همیشگی قرار دهد به گونهای که از آرمانهای انقلاب و ارزشهای اسلامی دست بردارد. خداوند تبارک و تعالی در آیه 120 سوره بقره میفرماید: «هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته( آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آن که آگاه شدهای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.»
در واقع، دست دراز شده آمریکا برای فشردن دست خیرخواهانه جمهوری اسلامی نیست، این دست به قصد سیلی زدن دراز شده است.
چاره کار چیست؟
در این شرایط پیچیده و بحرانی تعاملات منطقهای و بینالمللی بهترین گزینه برای دولت و ملت ایران کدام است؟
پاسخ این سوال را با قبول چند پیش فرض میتوان یافت:
1ـ خصومت و دشمنی دولتمردان آمریکا با جمهوری اسلامی ایران مادامی¬که هر دو طرف بر مواضع اصولی خود پای فشارند ادامه خواهد یافت. ظواهر امر حاکی از این است که هیچکدام از طرفین از اصول سیاست خارجی خود دست بردار نخواهند بود. این مطلب در مورد جمهوری اسلامی ایران که سیاست خارجی آن متکی به اعتقادات اسلامی و در چارچوب ارزشهای الهی تعریف شده، از استحکام بیشتری برخوردار است.
2ـ هر اخم و لبخند دولت امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران را باید یک تاکتیک در چارچوب استراتژی آن کشور در اولویت دادن به منافع رژیم صهیونیستی و دشمنی با اسلام بویژه شیعیان و حکومت اسلامی ایران قلمداد نمود.
3ـ رهبری نظام اسلامی بارها اعلام کردهاند که در دفاع و پایداری بر اصول، ارزشها و منافع اسلام و انقلاب هرگز مماشات و مسامحه نخواهند کرد. این مطلب را در عمل نیز ثابت کردهاند.
4ـ مسئولین عالیرتبه نظام اسلامی و از جمله رئیس جمهور، از شخصیتهای معتقد به اصول و آرمانهای انقلاب هستند. ایشان سوگند یاد کردهاند که تا آخرین نفس از این اصول و آرمانها دفاع کنند.
5ـ در جمهوری اسلامی ایران، ولیّ فقیه بر سیاستهای کلی نظارت داشته و بدون موافقت ایشان، هیچ تغییر اساسی در سیاستهای کلی ایجاد نمیشود. بحمدالله هماهنگی روسای سه قوه با رهبری در طی سالهای گذشته ملموس و محسوس بوده است.
6ـ آنچه سبب موفقیت ایران در مقابل انبوه فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دشمن در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی گردیده، وحدت و همدلی مردم با یکدیگر و حمایت از دولتمردان و پیروی کامل از رهبر انقلاب بوده است.
7ـ در دنیای سیاست امروز جهان، برخوردهای اخلاقی جایگاهی ندارد بویژه هنگامی که طرف مقابل شما به هیچ یک از اصول و ارزشهای انسانی و قواعد و قوانین بینالمللی پایبند نیست.
8-شکاف عمیق موجود میان ایران و آمریکا با یک تماس و یک ملاقات و یا یک یا چند دور مذاکره قابل ترمیم نیست.
9ـ دولت آمریکا تلاش میکند تا متناسب با منافع خود موضوع و دستور کار مذاکرات احتمالی با جمهوری اسلامی را تعیین نماید. با این روش دولت آمریکا میتواند برای همیشه موضوعی را دستآویز قرار داده و ایران را در یک جریان طولانی و فرسایشی گرفتار نموده و بخشی از ظرفیتهای ایران را به خود مشغول کرده و بدین وسیله اهرم فشار و برگ برندهای را برای خود حفظ کند. دولت جمهوری اسلامی باید در صورت تشخیص ضرورت مذاکره با دولت آمریکا، ایده مذاکرات جامع، هدفمند و مدت دار را مطرح و برای تحقق آن گام بردارد.
10ـ امریکا و کشورهای غربی به خوبی میدانند که موفقیت برنامههای مرتبط با امنیت سیاسی، نظامی و اقتصادی منطقه حساس خاورمیانه، بدون همراهی و همکاری ایران اسلامی مقدور نخواهد بود. لذا به تعامل با جمهوری اسلامی نیازمندند. این نیاز سبب میشود که دولت آمریکا علیرغم اختلافات بنیادین با ایران، حاضر به کوتاه آمدن حداقلی در برخی از امور گردد.
با توجه به این مقدمات، لازم است:
دولت جمهوری اسلامی ایران در برخورد با دولت آمریکا از همان راهی وارد شود که او وارد میشود. این یک اصل مسلم قرآنی است. خداوند تبارک و تعالی در آیه 194 سوره بقره میفرماید: «هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید!» علاوه بر اینکه اصرار بر یک روش واحد در زمانها، شرایط و موقعیتهای متفاوت، ضریب موفقیت را کاهش میدهد. این مطلب هیچ منافاتی با اصرار و پافشاری بر اصول و آرمانها ندارد. شبیه این تنوع در روشها و ابزار را در دعوت پیامبران الهی علیهم السلام شاهد هستیم. دنیای دیپلماسی محل چانه زنی، اخمها، لبخندها، قهر و آشتی است. سیاست راهبردی مسئولان، رعایت سه اصل کلیدی: عزت، حکمت و مصلحت است که رهبر معظم انقلاب فرمودند. این است ترجمان فرمایش ایشان مبنی بر نرمش قهرمانانه.
این مهم در صورتی قابل تحقق خواهد بود که:
اولاً: مردم مؤمن و انقلابی ایران همانند گذشته، دست در دست یکدیگر، متحد و یکپارچه، گوش به فرمان رهبر انقلاب، به دولت اعتماد نموده و به حمایت و پشتیبانی از آن ادامه دهند تا دولت بتواند در هر مذاکره و معاملهای، از موضع قدرت وارد شده و از منافع مشروع جمهوری اسلامی ایران دفاع نماید. شک نیست که میزان قدرت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در مواجهه و زورآزمایی با طرف مقابل، به میزان حمایت، پشتیبانی و همراهی مردم بستگی دارد. این حمایتهای مردمی در واقع، ادامة همان حماسه سیاسی است که با مشارکت گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری خلق شد. مردم ایران باید بدانند که در وضعیت فعلی، دشمنان نظام اسلامی همة توان خود را به کار خواهند گرفت تا با ملتهب کردن فضای جامعه و مشوّه کردن فضای عمومی و القای نتایج از پیش تعیین شده و غیر قابل تحقق، قدرت تشخیص صحیح را از مردم سلب نمایند.
ثانیاً: خواص جامعه، سیاسیون، صاحبان قلم و اصحاب رسانه، منافع ملی را بر اهداف و اغراض جناحی ترجیح دهند و اجازه دهند تا دستگاه دیپلماسی کشور، به دور از فشارهای روانی ناشی از طرح مطالبات غیر واقعی و بالابردن سطح توقعات، بهترین گزینهها و روشها را در تعامل با زیادهخواهان انتخاب و اجرا نماید. باید در مواجهه با آمریکا و کشورهای غربی، صدای واحدی از درون جمهوری اسلامی به گوش برسد. مطمئناً اظهارات نسنجیده و شتابزده نه تنها راهگشا نیست بلکه، به ضرر منافع ملی خواهد بود.
ثالثاً: متولیان دستگاه دیپلماسی از میان افراد مومن، معتقد، شجاع، انقلابی، مدیر، مدبر، هوشیار و توانمند انتخاب شوند تا بتوانند حداکثر منافع را برای نظام اسلامی تحصیل نمایند. ایشان باید از خوش بینی بیمورد پرهیز و فریب اغواگری دشمن را نخورند.
امید است اکنون که با برگزاری انتخاباتی پرشور، و رأی مردم به شعار اعتدالگرایی، فرصتی برای رساندن صدای مظلومیت ملت بزرگ ایران به گوش جهانیان فراهم گردیده است، گامهای بلندی به سوی اهداف نظام اسلامی در پرتو تعامل سازنده و عزتمندانه با جهان خارج برداشته شود. انشاءالله.
مجتبی ملکی اصفهانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد