مناسبت روز

هوای عرفات

دیشب دل‌سپرده بودم به سرزمین و صحرای عرفات، دل‌سپرده بودم به آنجا که هبوط حضرت آدم و حوا در آن رخ داد و پس از جدایی طولانی در این صحرا یکدیگر را یافتند و با هم آشنا شدند.
کد خبر: ۶۰۶۴۰۰
هوای عرفات

دیشب دلم در سرزمین عرفات پیش حضرت ابراهیم بود، سرزمینی که پدر خواب دید تا پسرش اسماعیل را قربانی کند و در این صحرا به وظیفه خود آشنا شد و به آن معرفت یافت. دیشب دلم پیش مردم سفیدپوش صحرای عرفات بود، آنجا که جبرئیل امین، مناسک حج را به ابراهیم آموخت و اعمال این روز را به حضرتش آموزش داد.

کاش دیشب و امروز عرفات بودم و در دل این صحرا در پیشگاه ذات اقدس الهی به گناهان خویش اعتراف می‌کردم.

دیشب دلم پیش مسافران غریب صحرای عرفات بود، زیر چادرهای سفید و خیمه‌های پر از عطر نیایش و دعا، اشک و آه، گریه و زاری، توسل و تهجد و عبودیت و بندگی.

دلم می‌خواست دیشب احرام می‌بستم و در خلوت صحرای این سرزمین وقوفی داشته باشم، بایستم، بنشینم و در خلوت خود فریاد برآورم. خدایا من جز این احرام هیچ با خود نیاورده‌ام. من ضعیفم، فقیر و بیچاره‌‌ام، تو چاره‌ساز کار من باش. خدایا تو بزرگی، عزیزی و آفریدگار منی، تو مرا پیش خود عزیز بدار.

کاش دیشب مهمان سفره اشک و گریه توبه و انابه خویش در این صحرا می‌شدم و از لطف و رحمت بیکران خالق یکتای خویش بهره می‌بردم. دیشب دلم می‌خواست عرفاتی باشم و در کنار بندگان صالح خدا دست به دعا بردارم و شکرگزار نعمت‌های خداوندی باشم. کاش مسافری می‌شدم و جبل‌الرحمه پناهگاه من می‌شد و در دامنه این کوه مهمان سفره اکران خدا می‌شدم.

کاش مثل دل شیدایی مهمانان عرفات، من هم عرفاتی می‌شدم و معرفت بندگی می‌آموختم تا بنده خدا باشم تا معرفت‌آموز رسالت پیامبر اسلام شوم و آخرین خطبه پیامبر(ص) در سال دهم حجه‌‌ الوداع را به گوش جان می‌سپردم؛ خطبه‌ای که ارزش‌های جاهلی را زیر پا گذاشت و کرامت‌های انسانی را یادآور شد.کاش من مسافر سرزمین عرفات بودم و خود را می‌شناختم و به خدای خود ایمان می‌آوردم؛ ایمانی که معرفت اساس آن است.

محمد خامه‌یار - جام‌‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها