در مباحث نظری به همین میزان بسنده میکنیم و با ماشین زمان به سالهایی نه چندان دور، اما مهم در حوزه نمایشهای تلویزیونی میرویم. یاد میکنیم از تلهتئاتر برده رقصان، نمایشی که سالها قبل با پرداختی تلویزیونی به جعبه جادویی راه پیدا کرد. آن زمان که تلویزیون دو شبکه داشت و کیفیت محتوایش بر کمیت، یعنی تعداد شبکههایش چیرگی داشت.
نمایشهای تلویزیونی زیاد دیگری هم در آن دوره به پخش رسیدند که از جمله آنها میتوان به تلهتئاترهای تلهموش، تاجر ونیزی و... اشاره کرد.
دورهای که هفت هشت سال بیشتر نداشتیم و پا بهپای این برنامهها، به اصطلاح نوعی دیگر بودن را تجربه کردیم سریالها و برنامههای کودک عمق داشتند و بچهها را به فکر وامیداشتند و این گونه بعدها کتابخوان شدیم و به ذات هنر نزدیکتر.
اما اکنون این پرسش مطرح است که تلویزیون چه خوراکی به نسل جدید و بزرگترها میدهد؟ بدون شک تلهتئاتر مخاطبان فرهیختهای دارد و اگر به این قالب برنامهسازی درست پرداخته شود مثل همان سالها، توجه حتی کودکان را هم جلب میکند، چه برسد به بزرگسالانی که از تئاتر فاصله گرفتهاند.
از طرفی در دنیای امروز که رسانهها چند منظوره شدهاند مثل دستگاههای برقی چند کاره، برای تئاتر، تبلیغی از این بهتر نمیتواند وجود داشته باشد که تلویزیون (رسانهای با مخاطبان متکثر و میلیونی) به کمک آن بیاید و با نمایش تلویزیونی یک تئاتر، زندهترین و موثرترین تبلیغ برای مخاطبانی انبوه صورت بگیرد.
مساله اصلی را میتوان به بعد زمان و مکان پخش همین تلهتئاترهای موجود نسبت داد. این روزها تلهتئاتر همچنان به عنوان یکی از قالبهای نمایشی در چارچوب تصویر به حیات خود ادامه میدهد، ولی مهجور است. شبکه چهار هم با یدک کشیدن عنوان فرهیختگی، کنداکتور خستهکنندهای دارد و تلهتئاترها آن طور که باید و شاید نمیتوانند در چارچوب آن خودنمایی کنند.
حالا تصور کنید اگر پخش تله تئاترها در دستورکار شبکههای دیگر هم قرار بگیرد و در بهترین ساعات شبانهروز این نوع آثار به پخش برسد، آن وقت بینندههای این برنامههای عمیق و منسجم بیشتر خواهند شد. نکته دیگر این است که تله تئاترها، فرصتی هستند برای ورود اهالی تئاتر به تلویزیون؛ کسانی که بهتر مینویسند چون سالهای سال است کارشان خواندن و نوشتن است. این افراد در بدنه تولید تقویت میشوند و شاید هم در آینده تولید سریالها را به دست بگیرند. چنان که تجربه تولید مجموعه تلویزیونی شب دهم که ایدههای مستقیمی از گونه تلهتئاتر برداشت کرده بود، تقویت میکرد.
یادمان بیاید صحنههای تعزیه خوانی و سن بزرگی که بینندههای تلویزیون را برای مدتی به سالن یک نمایش میبرد یا نمونه قدیمیتری مانند محله بهداشت که با بازیگران توانمند تئاتر آن سالها اداره و ساخته شد. گرچه این مجموعه تلهتئاتر نام نداشت، اما جنگی دیدنی بود که با بازیهای مثالزدنی افرادی چون آتیلا پسیانی و آن گروه ماهر، به مجموعهای ماندگارتبدیل شد.
در نهایت شاید برخی مسائل در این حوزه به تصمیمات گرفته شده برمیگردد و افرادی که با نگاهی تخت به ماجرا نگاه میکردند بر این گمان بودند که تلهتئاتر تولیدی صرفا تخصصی است و به این ترتیب آن را در حاشیه قرار دادهاند، در حالی که تلهتئاتر، مقولهای متنوع است که میتوان از ظرفیتهای آن بیش از این بهره برد.
شاید هم تولید تلهتئاتر برای تلویزیون پرهزینه و سخت باشد؛ اما نباید به این مساله به دیده یک مشکل نگاه کرد. میتوان بخشی از سهم پروژههای بزرگ رسانهای را به گروههای با انگیزه و مستعد تئاتری اختصاص داد و برنجی کاشت که تا صد سال از آن برداشت صورت گیرد و پرمحصول باشد، چون همان طور که گفته شد، تلهتئاتر رد پاهای زیادی از خودش به جا میگذارد و نرم نرمک تاثیر خود را به درون تمام برنامهها وارد و بر وزن و اعتبار تلویزیون اضافه میکند.
و باز همان طور که اشاره شد تلهتئاترها، سلیقه بصری مخاطب را بالا میبرد و انتظار او را از تلویزیون زیاد میکند و به این ترتیب در یک کنش و واکنش، برنامهسازان هم در کنار چنین برنامههایی به خودشان اجازه نمیدهند هر مجموعهای پخش شود. در واقع آنها کمی به خودشان میآیند و بر عملکرد حرفهای شبکهها، عوامل سازنده، نویسندگان و بازیگران بیشتر تمرکز میکنند.
پس ایمان بیاوریم به این که تلهتئاتر با همین سکوت و نجابتش و با این که حالا مهجور واقع شده است، اما لباس فرهیختگی را تن تلویزیون میپوشاند.
میترا لبافی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد