سوراخ اول کمربند

سقراط می‌فرماید: «بعضی‌ها شبیه سوراخ اول کمربندند» و از آنجا که جناب سقراط پیش‌بینی کرده بودند که در آینده ممکن است افراد باهوشی مثل ما این جمله را بخوانند و به عمق فرمایش ایشان نرسند، بعدها این جمله را این گونه کامل کردند که: «بعضی‌ها شبیه سوراخ اول کمربندند، همیشه هستند، اما به کار نمی‌آیند!»
کد خبر: ۶۰۸۶۵۱
سوراخ اول کمربند

جناب سقراط در کتاب خاطراتشان ـ از این کتاب فقط یک نسخه موجود است که آن هم دست ماست. کور شویم اگر دروغ بگوییم ـ می‌فرماید: «هر روز کله سحر راهی محل کارمان می‌شویم. اینجا هشت ساعت کار معنی ندارد. ما از هشت صبح می‌رویم تا هشت و نه شب عینهو... عینهو آقاها کار می‌کنیم.

اینجا خیلی به ما احترام می‌گذارند فقط بعضی روزها ـ این بعضی روزها خیلی هم زیاد نیستند، در نهایت شش روز در هفته ـ کمی می‌زنند توی سرمان البته قصد بدی ندارند نیتشان خیر است، می‌خواهند یادمان نرود که ولی‌نعمتان ما چه کسانی هستند.

بعد سقراط وسط کتاب خاطراتش یکهو شروع کرد به تشکر کردن و فرمود قبل از هر چیز از خودمان سپاسگزاریم که اینقدر جان سختیم که کماکان با تکیه بر این جمله ابلهانه که «درست می‌شود» باز سرپا می‌ایستیم و باز... خلاصه از رو نمی‌رویم.

و در ادامه فرمودند تشکر می‌کنیم از تمام مسئولان که اینقدر زحمت می‌کشند تا قیمت دلار و سکه پایین بیاید، اما در عوض قیمت ماست، شیر، پنیر و بقیه مایحتاج ضروری ما روز به روز بالاتر برود.

از مسئولان آموزش و پرورش هم تشکر کرد که با شعار آموزش رایگان محترمانه هر ماه بابت همیاری با مدرسه به بهانه‌های مختلف از ما پول می‌گیرند تا ارزش علم و سواد را بیشتر بدانیم.

از مسئولان محترم وزارت علوم هم تشکر کرد که چقدر خوب است الان 80 درصد دانشگاه‌ها غیرانتفاعی و آزاد شده‌اند تا برای هر ترم دانشگاه مبلغی جزئی(!) از ما بگیرند تا قدر استادان مجرب آنها را بیشتر بدانیم و خوب می‌دانیم که پول دادن ما هیچ ارتباطی به این ندارد که ما با لیسانس ریاضی هنوز جدول ضرب را خوب بلد نیستیم.

از مسئولان محترم وزارت بهداشت هم قدردانی کرد که با افزایش نرخ تمام تعرفه‌های پزشکی و قیمت داروها ما را مجاب کردند الکی خودمان را مریض نکنیم!

از مسئولان محترم شرکت‌های خودروسازی تشکر کرد که با تولید خودروهای ایمن نقش اصلی را در کنترل جمعیت دارند. همچنین برای افزایش قیمت خودروهای درجه سه آنها قدردانی وی‍ژه کرد که کاری کرده‌اند تا دیگر بضاعت خرید خودرو را نداشته باشیم، اما در عوض احتمالا به مرگ طبیعی از دنیا برویم!

از مسئولان محترم بهشت زهرا هم بسیار ​تشکر کرد که با فروش چندین و چند ده میلیونی قبور کلا همه را بی‌خیال مردن کرده‌اند. (راستی ما اگر صد میلیون تومان پول داشتیم قبر بخریم اصلا غلط می‌کردیم که از بدبختی بمیریم.)

همین جوری داشتیم کتاب خاطرات سقراط را می‌خواندیم که یکهو نمی‌دانیم چه مرگمان شد که یادمان افتاد چقدر خوشبختیم و از خوشحالی گفتیم: ​خدا را شکر که هنوز زنده‌ایم و نفس می‌کشیم، هنوز در تهران زلزله نیامده، سیل هم نیامده است. اصلا بین خودمان باشد سقراط راست می‌گفت. بعضی‌ها شبیه سوراخ اول کمربندند، همیشه هستند، اما به کار نمی‌آیند.

همین جوری داشتیم با سقراط حرف می‌زدیم که یکدفعه احساس کردیم با مخ رفتیم تو شیشه. چشممان را که باز کردیم دیدیم چند نفر محترمانه دارند ما را از وسط اتوبوس جمع می‌کنند. بعد یکی از آنها که مهربان‌تر از بقیه بود به آرامی گفت: « اول این‌که سرپا چطوری خوابت برد؟ دوم این‌که توی خواب چرا پرت و پلا می‌گویی؟ سوم این‌که با این سقراط نگرد بچه خوبی نیست!» الان هم یادمان نیست توی خواب چه گفتیم اصلا تقصیر سقراط است. به جان خودمان کمربند ما اصلا سوراخ اول ندارد.

مهیار عربی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
رضا
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۳۰
۰
۱
واقعا راست گفتید بعضی از این مسئولین عینهو سوراخ اول كمربندند هستند اما اصلاً بكار نمی آیند.
آروین
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۰
۰
۰
خیلی جالب تمام موارد به درستی اشاره شد!!

نیازمندی ها