این روزها شاهدیم خودروهای الکتریکی که برخلاف تصور عامه، قبل از خودروهای بنزینی متداول بوده و از آنها استفاده میشد، این روزها دوباره به دوران اوج خود بازمیگردد. این در حالی است که به نظر میرسد برخلاف جهتگیری جهانی صنعت خودروسازی و تلاشهای فراوان دانشگاهیان ایرانی، صنعت و دولت ایران از این موضوع مهم غافل مانده است. نه حرکتی جدی در صنعت خودروسازی ایران برای حرکت به سمت ساخت یا حتی مونتاژ این خودروها دیده میشود و نه تمایلی نزد قانونگذاران یا مجریان قانون برای حمایت و تشویق مردم جهت حرکت به آن سو.
این در حالی است که کارشناسان معتقدند حمل و نقل الکتریکی میتواند تنها چاره بحران فاجعهبار آلودگی هوا در شهرهای بزرگ ایران و راهی برای خلاصی دولت از پرداخت میلیاردها میلیارد سوبسید سوخت در کشور باشد. به همین منظور پای صحبتها و درددلهای دکتر علی آرام، عضو جوان هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف و عضو کمیته علمی مسابقه ملی طراحی ماشینهای برقی نشستیم که به چالشهای پیش رو و بررسی شکل نگرفتن این صنعت در ایران میپردازد.
آیا متداولشدن خودرو و موتورسیکلتهای برقی میتواند مشکل آلودگی هوا را حل کند؟
عمده آلایندگی که ما در تهران شاهد آن هستیم مربوط به موادی است که از اگزوز خودروها بیرون میآید. چیزهایی که از اگزوز بیرون میآید آلایندههای مختلف با کیفیتهای متفاوت است. یک زمانی سرب بود که از حدود 15سال پیش از سوخت حذف شد با بنزینهای بدون سرب؛ قدیمها یک مقداری هم هیدروکربن نسوخته بود که الان به این دلیل که عمده موتورهایی که در خودروها داریم موتورهای انژکتوری است به تولید هیدروکربنهای نسوخته کمتری منجر میشود. اینها اقداماتی است که انجام شد، اما قرار بود پنج ساله محقق شود، ولی 15 سال به درازا انجامید. اما مشکلی که وجود دارد این است که ما در بحث رعایت استانداردها تاخیر داریم که معمولا هم با ضعف انجام میشود و اداره استاندارد هم اهرمی ندارد که بتواند این اقدام را سریعتر عملی کند. خودروی الکتریکی مزیتی که دارد در این است که اگر خودروساز درست هم رعایت نکند اگزوزی ندارد که ماده مضری از آن به بیرون منتشر شود. یعنی از اگزوزشان آلایندهای خارج نمیشود؛ اما باز هم این به آن معنی نیست که الزاما بدون آلایندگی است. چون بسته به آن برقی که مصرف میکند و اینکه آن برق از چه منابعی تامین شده باشد، در هر صورت آلایندگی دارد.
ولی منبع آلایندگی بیرون از شهرهاست.
خب، یک تعریف این است که ما یا آلایندگی جهانی (global) داریم یا محلی (local). ما الان مشکلی که در تهران داریم بحث محلی بودن آلایندگی است. یعنی اگر همین آلایندگی در جای دیگری وجود داشت خیلی کم بود، چون باد خیلی سریع همه آلایندهها را منتقل میکند. بحث دیگری هم که وجود دارد این است که مقدار آلاینده هم کم میشود؛ یعنی اگر به ازای یک خودروی بنزینی ما صد واحد آلاینده اضافه میکنیم یک خودروی برقی میتواند این رقم را به 30 یا 40 واحد برساند. یعنی مقدار آلایندهها هم خیلی کم میشود. غیر از این که آلایندهکننده را به نیروگاه و جای دیگری بردهایم، مقدار آلاینده هم کم میشود.
چه مشوقهایی لازم است تا مردم به سمت استفاده از خودروهای الکتریکی سوق داده شوند؟
ببینید، در کشورهای مختلف سیاستگذاری فرق میکند. مثلا ممکن است از مالیات خرید و عوارض سالانه معاف شوند، سوبسید به تولیدکننده پرداخت شود، پارکینگشان مجانی باشد و... مثلا میتوانیم بگوییم در محدوده طرح ترافیک فقط موتورسیکلتهای الکتریکی حرکت کنند.
البته قانونگذار در برخی موارد نکتهای را جا انداخته است؛ مثلا الان دولت حدود 80 تا 85 درصد قیمت اتوبوسهای شهری را به صورت سوبسید پرداخت میکند. یعنی کسی که اتوبوس را میخرد قیمت خیلی کمی پرداخت میکند، ولی در بحث خودروهای برقی چنین نگاهی وجود ندارد.
چرا خودروهای برقی نادیده گرفته میشود؟
در بحث خودروی الکتریکی میگویند بنزین لیتری 700 تومان است، بعد میگویند قیمت معادل الکتریکی آن تقریبا 1500 تومان میشود، اما حرف ما این است که اولا بنزین با توجه به قیمت جهانی خود، قیمتی بالاتر از 700 تومان دارد و دولت الان دارد بابت آن سوبسید میدهد. دوم اینکه هزینه سلامت هم داریم که باید بین 400 تا 500 تومان به همان رقم 700 تومان اضافه کنیم. طبق شنیدهها 18 هزار میلیارد تومان هزینهای است که این آلایندگیها دارد به کشور تحمیل میکند. البته به نظر من از این رقم هم بیشتر است؛ اما در این میان هیچ دولتمردی حاضر نیست هزار میلیارد تومان روی خودروهای الکتریکی سرمایهگذاری کند تا سالانه 18 هزار میلیارد تومان ضرر ندهیم. چند سال پیش خاطرم هست که میگفتند 4000 نفر در تهران از آلودگی هوا میمیرند. مقدار سرطانهای پوستی، دستگاه تنفسی و گوارشی که از آلودگی هوا متاثر میشود در تهران خیلی بیشتر است. بحث استاندارد سر و صدا و آلودگی صوتی نیز اعمال نمیشود، در صورتی که صدای خودروهای ما خیلی زیاد است. مشکل اصلی حال حاضر در این است که گفته میشود اگر استفاده از خودروهای برقی عملی شود، تلف کردن منابع کشور است. در صورتی که این حرف حرف غلطی است، بخصوص در مورد شهری مثل تهران که شرایط اضطراری دارد.
چه کسی این حرف را میزند؟
خیلیها. سال گذشته که ما برای مسابقهها دائم باید به دنبال خودروساز، وزارت صنایع و وزارت فلان و فلان میرفتیم برای گرفتن پشتیبانی مالی، معاون وقت وزارت صنعت، معدن و تجارت کارهای ما را بیاهمیت و بچهبازی خطاب کردند. به ما میگویند شما میخواهید دکان درست کنید! یعنی نگاهشان اصلا نگاه سازندهای نیست به موضوع. در صورتی که مسئول این امر وزارت صنایع است. خودروساز میگوید من برای آموزش دادن مالیات میدهم. میگویند برو از کسی که مالیات را به آن پرداخت کردهایم پول بگیر. خب، ما مالیات را از چه کسی بگیریم؟! از وزارت کشاورزی که نمیتوانم سهم آموزش و توسعه فناوری را بگیرم. باید از وزارت صنایع بگیرم. خب، چرا آنها کمک نمیکنند؟ الان تقربیا دو سال از شروع پروژه هیبرید میگذرد. در دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، علم و صنعت و دانشگاه آزاد قزوین روی این موضوعات کار کردهاند. از این اشخاص بپرسید که از آن پروژه ده میلیارد تومانی چند میلیون تومان قرارداد به اینها پرداخت شده است؟ اصلا ببینید ده میلیون تومان هم پروژه گرفتهاند؟ بالاخره نباید در چنین پروژهای در مقیاس ملی از بضاعت علمی کشور استفاده شود؟
در آن زمان به خاطر دارم ما یک جلسه به بهینهسازی رفتیم. به ما گفتند بحث خودروی الکتریکی در تمام دنیا جمع شده است و کسی روی آن دیگر کار نمیکند. بعدش نفت گران شد و ناگهان دیدیم خودروی الکتریکی خیلی دارد جدی میشود. هم در کشور ما منطقی است و هم در دنیا خیلی روی این قضیه کار میشود.
به نظر میرسد برای همگانی شدن خودروهای الکتریکی یا قانون باید اجبار کند همراه با لیزینگ خوب، یا اینکه قانون اجبار نکند و سوبسید خوبی پرداخت شود؟
بله، بالاخره یکی از این اهرمهای اقتصادی وجود داشته باشد. چون صرف اینکه بگوییم اهرم قانونی تردد نکردن را اجرا کنیم در محدوده طرح یا هر محدوده دیگری، سختگیرانه است و کار خیلیها بر اثر این امر کساد میشود؛ هم کار کسی که قصد داشته چیزی را با پیک بفرستد و هم کسی که این کار را انجام میداده است.
چرا علاقه ملی برای حرکت به سمت الکتریکی شدن حمل و نقل دیده نمیشود؟
الان که درگیریهای صنعت خیلی زیاد است، ولی آن زمانی هم که درگیری نداشتند و منابع مالیشان خوب بود، چون هیچ الزامی نداشتند و نگاهشان این بود که این خودرو اگر هم بیاید مثلا با تیراژ چند ده هزار صرفه اقتصادی ندارد، کاری نکردند. از طرف دیگر مشتری هم پیش خودش حساب و کتاب میکند. میگوید مثلا من یک سمند برقی بخرم به دو برابر قیمت بنزینی و دولت هم سوبسیدی نمیدهد. ما هم میگوییم خب، بنزین گرانتر است، ولی برق ارزانتر. مشتری هم میگوید که من سالی دو میلیون تومان پول بنزین میدهم که حالا قرار است بشود 500 هزار تومان پول برق. خب، آن تفاوت فاحش قیمت چند سالی طول میکشد تا جبران شود که تا آن موقع باید رفت یک خودروی جدید خرید. مشتری با این حساب و کتاب میبیند که برایش صرفه اقتصادی ندارد چنین کاری انجام دهد. مزایای لیزینگ، ورود به طرح، پارکینگ رایگان یا مالیات کمتر هم که برای مشتری در نظر گرفته نمیشود. خودروساز هم میداند که اگر چنین خودرویی را ارائه دهد برای مشتریها جذابیتی ندارد و کسی خریدار آن نیست. فرض کنید یک چنین خودروی برقیای رونمایی شود، بعد در آخر سال بگوییم فقط 54 دستگاه از آن فروختهایم. خب، طبعا خودروساز رغبتی برای این کار ندارد. خب چون خودروساز این نکات را میداند که با این وضع قوانین و زیرساخت جذابیتی برای مشتری ندارد به این سمت حرکت نمیکند.
زیرساخت قانونیاش از کجا باید بیاید؟ از مجلس یا از شهرداریها و شوراهای شهر؟
به نظرم باید از مجلس بیاید. شاید الان مجلس نتواند به تنهایی این کار را انجام دهد و لازم باشد بعضی از وزارتخانههای دولت یا مراکز علمی دانشگاهی همکاری کنند و کار را جلو ببرند. یکی از انتقادهای من به سازمان محیطزیست است. وظیفه یک مدیر سازمان محیطزیست که فقط حرف زدن نیست. خیلی کارها میتوانند انجام دهند. به نظرم یک کار جمعی است که همه باید کمک کنند. از طرفی نمیتوان نقش محلی شوراهای شهر برای تصویب قوانین شهری و شهرداریها در اجرای آنها را نیز نادیده گرفت. به نظرم شهرداریها چون گیر و بندهای کلان مجلس و دولت را ندارند، میتوانند داوطلبانه زیرساختهای نمادین به وجود آورند. حتی اگر یک استفادهکننده هم داشته باشد، ارزش تبلیغاتی و فرهنگسازی دارد.
مشکل کجاست؟
هم دانش و هم فناوری تولید خودروی الکتریکی الان در ایران وجود دارد، اما محصول تولید نمیشود، چون بازاری وجود ندارد. بازاری وجود ندارد، چون راستش را بخواهید این محصول هنوز برای مصرفکننده گرانتر از نوع بنزینی یا گازوئیلی است. اما آن نوع که سوخت فسیلی میسوزاند صدها گرفتاری دیگر دارد و فناوری قدیمی است که دارد در دنیا منسوخ میشود. ما باید برای آینده سرمـــایهگذاری کنیم. ما نیاز داریم دولت از خریداران این خودروهای برقی با پرداخت سوبسید حمایت کند، تا شوراهای شهر قوانین سهل و تشویقکننده تصویب کنند، تا مردم تشویق به خرید شوند، تا این صنعت رونق بگیرد و آنهمه توانایی بالقوه دانشگاهی به فعل درآید. در آن صورت برای یکبار در طول تاریخ معاصر، ما همزمان با همه دنیا روی یک صنعت کار را شروع میکنیم. این یک فرصت تاریخی است که اگر دیر بجنبیم بزودی فقط حسرتش را خواهیم خورد، مثل خیلی حسرتهای دیگر.
شهرام یزدانپناه / گروه دانش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد