او البته میگوید پولهایی که به جشن گلریزان هدیه میدهد، قطرهای کوچک در برابر دریای بی پایان نیاز زندانیان تنگدست است، ولی با این حال کمکهایی که او از 20 سال پیش تا به حال کرده، زندانیان ناامید و نیازمند زیادی را با حس خوب آزادی، دست به دست کرده است.
روزی که برای مصاحبه با او به دفتر کارش رفتیم جراحی چشمهایش که گذاشتن عینک آفتابی را برای او الزامی کرده بود، اجازه نداد چهرهاش را همانطور که هست ببینیم، اما با این حال او از پشت همان شیشههای دودی بزرگ، نگاهی متفاوت به زندگی داشت که بخوبی دیده میشد.
چرا در بین همه کارهای خیر، آزادکردن زندانیان غیرعمد و شرکت در جشنهای گلریزان را انتخاب کردید؟
20 سال پیش آقای امانی از اعضای حزب موتلفه از من خواست تا با هم به سازمان زندانها برویم. آنجا جلسهای برای آزادکردن زندانیان جرایم غیرعمد تشکیل شده بود و من خیلی تحت تاثیر بحثها قرار گرفتم و از تلاش برای آزادی این افراد خوشم آمد. بعد هم که با آقایان لاجوردی (رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب در دهه 60 ) و بختیاری (وزیر سابق دادگستری) آشنا شدم و از نزدیک دیدم که چه قدر برای آزادی این زندانیان تلاش میشود.
حالا بعد از 20 سال همچنان منتظر آمدن ماه رمضان هستم تا در جشن گلریزان شرکت کنم. من وقتی به گلریزان میروم احساس سبکی میکنم چون آنجا آدمهایی را میبینم که با خلوصنیت برای بازکردن گره زندگی دیگران قدم برمیدارند. به نظر من آدمها باید دنیا را طلاق دهند تا بعد بفهمند که میخواهند چه کار کنند.
با آقای امانی چطور آشنا شدید؟
من آقای امانی را از سالهای دور میشناختم؛ یعنی ایشان چون از مردم گرفتار دستگیری میکرد در محله ما چهره شناختهشدهای بود.
اولین پولی که به جشن گلریزان دادید چه قدر بود؟
الان مبلغش را درست به خاطر ندارم، اما مطمئنم از یک میلیون تومان کمتر نبود. ماه رمضان آن سال من و چند خانم خیر دیگر به زندان رفتیم، از بندها سرکشی کردیم و افطار را با زندانیان خوردیم. آنجا بود که با مشکلات زندانیان غیرعمد بیشتر آشنا شدیم. از آن به بعد هم هر سال در حد توانم برای آزادی آنها تلاش کردم، تا چند سال پیش 10 میلیون تومان به جشن گلریزان میدادم و امسال 20 میلیون تومان دادم.
چرا آزاد کردن زندانیان را انتخاب کردید؟
من از انجام هیچ کار خیری دریغ نمیکنم به شرط این که انجام آن در توانم باشد.
شما آدم پولداری هستید؟
قبلا بودم، اما الان نه.
پس پولی را که به جشن گلریزان هدیه میدهید از کجا تامین میکنید؟
من یک آرایشگاه دارم که البته خودم دیگر نمیتوانم در آنجا کار کنم.
در آمد آرایشگاه خوب است؟
به اندازهای است که زندگیام میچرخد. من از خدا خواستهام به اندازه نیاز من و خانوادهام به ما عطا کند، برای خودم هم چیزی نمیخواهم چون معتقدم نباید خدا را خسته کرد. من دلم برای جوانها میسوزد و همیشه دعا میکنم، بتوانند ازدواج کنند و زندگی خوبی تشکیل دهند.
ولی به هر حال درآمدتان باید آنقدر باشد که بتوانید 20 میلیون تومان به ستاد دیه کمک کنید؟
همه این پول را خودم نمیدهم بلکه از خانمهای خیر هم کمک میگیرم. آزاد کردن زندانیان غیرعمد بویژه زندانیان دیه، پول زیادی میخواهد و ما فقط قطره از دریا را میدهیم.
اگر روزی خودتان تصادف کنید حاضرید بابت دیه از ستاد دیه کمک بگیرید؟
نه.
چرا؟
پولهایی که در ستاد دیه جمع میشود حق دیگران است، من از واردشدن مال مردم به زندگیام میترسم.
حالا اگر تصادف کنید، حاضرید از راننده مقصر دیه بگیرید؟
بههیچوجه. پدرم 30 سال پیش تصادف کرد و مرد. قبل از مرگش وصیت کرد که به راننده کاری نداشته باشیم و از او دیه نگیریم، ما هم نگرفتیم و او را بخشیدیم. مثلا اگر آن زمان دیه میگرفتیم چه میشد؟ به نظر من نگرفتن لذت دارد نه گرفتن.
یعنی موافقید هیچ آدمی دیه نگیرد؟
اگر نیاز دارد، بگیرد، اما اگر بینیاز است، گذشت کند. مگر مبلغ دیه چه قدر است که آدم با آن مرگ عزیزش را تسکین دهد؟ مگر وقتی دیه میگیریم عزیزمان زنده میشود؟ من ایمان دارم که خدا روزیرسان است و با گرفتن دیه کسی پولدار نمیشود. آدمها هر جا خوبی کنند خدا به آنها پس میدهد و درهایی را از جایی که انتظارش را ندارند، برایشان باز میکند.
با زندانیکردن مردها به علت نپرداختن مهریه و نفقه موافقید؟
نه، به نظرم کار درستی نیست. الان پسر جوانی را میشناسم که راننده آژانس است و زنش در دوره عقد، مهریهاش را به اجرا گذاشته، آخر او پول سکهها را از کجا بیاورد؟
فکر نمیکنید ماجرای زندگی همه زن و مردها به این سادگی نیست و در برخی زندگیها واقعا به زنها ظلم میشود و آنها چارهای جز مطالبه مهریه و نفقه ندارند؟
بله، من معتقدم مردهای دروغگو، معتاد یا آنها که مشکل اخلاقی دارند، مستحق این رفتار هستند، اما منظور من جوانهایی است که اهل زندگی هستند، اما چون پول ندارند و دستشان تنگ است به زندان میافتند. البته این را هم بگویم که خانوادهها موقع ازدواج فرزندانشان باید حواسی جمع داشته باشند و مخصوصا دخترشان را به هر مردی ندهند، خانوادهها بهتر است مهریهها را هم معقول در نظر بگیرند. چندی پیش شنیدم مهریه دختری را به اندازه سربازان امام زمان در نظر گرفتهاند، آخر این چه حرفهایی است که مردم میزنند؟
مهریه شما چه قدر بود؟
10 تومان.
آن زمان با این مبلغ میشد چه کار کرد؟
من متولد سال 1319 هستم، خیلی هم زود ازدواج کردم. آن زمان این پول ارزش زیادی داشت.
شما مهریهتان را از همسرتان گرفتید؟
نه، شوهرم فوت کرد.
بعد از فوت همسرتان هم مهریه را مطالبه نکردید؟
نه، مهریه را میخواهم چه کار کنم. مگر یک مادر از بچههایش پول میگیرد؟ من هر چه دارم برای آنهاست.
مهریه دخترهای شما چه قدر است؟
الان یادم نیست، اما نه مهریه را زیاد گرفتیم نه هزینههای ازدواج را، من از خرید و فروش اولاد خوشم نمیآید. حتی برای دختر دومم هم لباس عروس نخریدیم چون معتقدم خرید لباس برای چند ساعت اسراف است.
اعضای خانواده شما هم به نیازمندان کمک میکنند؟
بچههای من با این روحیه بار آمدهاند، اگر از آنها کمک بخواهم حتما در حد توانشان کمک میکنند.
در طول 20 سالی که به صورت مستمر برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد تلاش کردهاید، پروندهای داشتید که شما را تحت تاثیر قرار بدهد؟
اوایل کارم بود که به من پرونده مردی را دادند که گوسفند خریده بود، اما در موعد مقرر نمیتوانست بدهی دو میلیون تومانیاش را بپردازد. آن موقع جوانتر بودم برای همین به قصد بررسی وضع خانواده این مرد به خانهشان رفتم. وضع زندگیاش خیلی خراب بود و من قبول کردم بدهی او را بپردازم. وقتی زن و بچههای او این را از من شنیدند، نمیدانید چطور به دست و پای من افتادند و چه قدر گریه و زاری کردند. آن روز به من خیلی سخت گذشت و تصمیم گرفتم دیگر به خانه هیچ مددجویی نروم.
به کارتان ادامه میدهید؟
بله اگر زنده باشم و توان داشته باشم دلم میخواهد درهمین مسیر باشم.
چرخه معیوب زندانی شدن
از سال 69 که ستاد دیه با هدف آزاد کردن زندانیان جرائم غیرعمد تاسیس شد تا امروز که این ستاد بیست و سه ساله شده است، بیش از 70 هزار نفر با کمکهای دولتی و مردمی آزاد شدهاند، اما در طول این سالها، این آزادیها مانع از خالی ماندن زندانها از مجرمان جرائم غیرعمد نشده و امروز همچنان بیش از 8000 نفر به واسطه بدهکاری دیه، مهریه، نفقه و جرائم مالی غیرکلاهبرداری در زندانها به سر میبرند.
نیمی از این 8000 نفر کسانی هستند که یا در تصادفات رانندگی مقصر شناخته شدهاند یا به دلایل مختلف بدهکار دیه هستند. برای این که همه این افراد آزاد شوند به چند صد میلیارد تومان پول نیاز است که نه کمکهای دولتی کفاف تامین همه آن را میدهد و نه مبالغی که نیکوکاران در جشنهای گلریزان روی هم میگذارند به اندازهای است که این مبالغ را پوشش دهد.
البته اگر میلیاردها تومانی که مورد نیاز است از منابع دولتی و مردمی تامین شود، باز هم این اتفاق ضامن خالی شدن زندانها از مجرمان غیرعمد نیست، چون از یک سو زندانیان با حجمی زیاد وارد زندانها شده و از سوی دیگر در تعداد محدود از زندانها خارج میشوند و با این روند هر روز بر تعداد زندانیان جرائم غیرعمد که از پس دیون خویش برنمیآیند، افزوده میشود.
پس پیداست که خرج کردن برای آزادی زندانیان غیرعمد تنها راه برای کاستن از جمعیت زندانها نیست چون زندانها در شرایطی با کاهش جمعیت کیفری مواجه میشوند که تعداد ورودیهای آن کم شود نه خروجیهایش بیشتر.
تنگ کردن مبادی ورودی به زندانها نیز فقط با اجرای درست قانون و وضع کردن قوانین درست میسر است که البته تقویت حمایتهای بیمهای از افراد حادثه دیده و نیز نهادهای دولتی که مسئولیت حمایت از حادثهدیدگان را دارد، الزامی بیچون و چراست.
مثلا یکی از اقداماتی که انجام آن برای کاستن تعداد زندانیان تصادفات ضروری است، احیای ماده 19 قانون بیمه شخص ثالث مصوب سال 87 است که میگوید حرکت همه وسایل نقلیه زمینی بدون داشتن بیمهنامه ممنوع است و رانندگان موظفند سند حاکی از انعقاد قرارداد بیمه را هنگام رانندگی در اختیار داشته باشند و در صورت درخواست مامور راهنمایی یا پلیس راه آن را ارائه دهند. همچنین ماموران موظفند رانندگان فاقد بیمهنامه را تا زمان تحویل بیمهنامهها متوقف کرده و راننده متخلف را به پرداخت جریمه تعیین شده، ملزم کنند.
اگر این قانون اجرا شود، بیشک دیگر رانندهای به واسطه نداشتن بیمهنامه به زندان نمیافتد و در زمره بدهکاران دیه و در صف دریافت کمک قرار نمیگیرد.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی روزنامه «جامجم» با سجاد سالاروند، نخستین کوهنورد ایرانی دارای معلولیت در مسیر صعود به هفت قله بلند دنیا