حسین سهیلیزاده اکنون خود را به عنوان یک کارگردان خوشنام و صاحبسبک، در میان کارگردانهای سریالهای تلویزیون معرفی کرده است. با نگاهی به پیشینه او میتوان دریافت که از مخاطب شناخت دارد، سلیقه و ذائقه او را میشناسد و به همین دلیل آزمون و خطا نمیکند.
سهیلیزاده میداند مخاطب تماشای یک سریال ملودرام اجتماعی عامهپسند را بیشتر از گونههای دیگر میپسندد، بنابراین در دایرهای حول محور موضوعات اجتماعی و آدمهایی منطبق بر واقعیت میچرخد. او میداند پیچیدگی در ساختار فیلمبرداری و دکوپاژ (نمابندی) یا اصلا به چشم بیننده نمیآید یا اهمیتی برای او ندارد یا بیننده به آن توجه میکند، اما امتیازی برای سریال محسوب نمیکند. مخاطب معمولا به دنبال داستان پر فراز و نشیب، پرکشش و درگیرکننده است و فیلمنامه و کیفیت آن برایش اهمیت بیشتری دارد. سهیلیزاده سعی میکند آنچه را مخاطب میخواهد به او بدهد و در رأس آن، فیلمنامه خوب، با فرازها و پیچیدگیهای داستانی جذاب.
سریال «آوای باران» جدیدترین ساخته سهیلیزاده، قرار است ادامه مسیری باشد که او پیش گرفته و تا به حال به موفقیت ختم شده است. در فصل اول این سریال (ده قسمت اول) شخصیتهای آوای باران آدمهایی بودند که میشد یک صفت آنها را مثل برچسبی بر شخصیت آنها در نظر گرفت. یعنی یک صفت از آنها آن قدر پررنگتر از بقیه بود که آنها را تحتالشعاع قرار میداد. مثلا نادر (سام درخشانی) با حماقت و کندذهنیاش، زیور (الهام چرخنده) با بدجنسی و موذیگریاش و طاها (دایی نادر، حمیدرضا پگاه) با عجز و بیچارگیاش معرفی شده بودند. گاهی تأکید بر این نقصها یا نقاط تاریک شخصیت آدمهای داستان آن قدر پررنگ و قاطع بود که تصویر نهایی شبیه به یک کاریکاتور میشد. مثل تأکیدی که بر بدجنسی جادوگروار زیور میشد و تصویر خوفناکی که از او ساخته شده بود، آن هم در حالی که رگههایی از طنز هم در رفتار او وجود داشت، اما با پیشروی داستان، وقتی گذر زمان بر شخصیتها تأثیر میگذارد و آنها را 20 سال بعد از فصل اول سریال میبینیم، شخصیتها رفته رفته پختهتر شدهاند. آنها شبیه به یک منشور شدهاند که چند وجه مختلف دارند و از اغراق در یکی از جنبهها کاسته شده است. این شخصیتپردازی نسبت به آنچه در فصل اول مطرح شده بود کاملتر و واقعگرایانهتر است و از اضافات کاریکاتوری در آن خبری نیست.
با رسیدن به زمان حال، علاوه بر این که بچهها بزرگ شدهاند، شخصیتهای جدیدی مثل بیتا و سینا هم به داستان اضافه شدند که مجموعه این آدمها داستان را پیش میبرند تا زیور و نادر. حالا تلاشها و کشمکشهای فرید برای پیدا کردن باران و اصرار خانواده برای این که بیتا را به جای باران جا بزنند، اصل داستان را پیش میبرد. جالب اینجاست برخلاف انتظاری که تیتراژ اولیه ایجاد میکند، اینجا هم اصل مطلب زندگی بچههای کار که به تکدیگری و دزدی مجبور میشوند نیست.
یکی از شخصیتهایی که بار اصلی سریال را بر دوش دارد و سرنوشت داستان به او وابسته است، طاهاست، اما نحوه پردازش شخصیت و داستان سرگذشت او برای بیننده پرسشهای بسیاری را به وجود میآورد. در فصل اول طوری برنامهریزی شده که انگار طاها هیچ فامیل و آشنای دیگری ندارد که دخترش خانهاش یا شرکتش را به او بسپارد یا حداقل از او بخواهد که حواسش به زندگی باران باشد. درست است که او در زندانی در ترکیه گرفتار شده بود، اما منطقی نیست ارتباطش با جهان قطع شده باشد و دسترسی به هیچ کسی نداشته باشد و تازه با این همه، اوایل دوره زندانی شدنش که میتواند با نامزدش ارتباط برقرار کند، این پیغام را برایش داشته باشد که به زندگی خودش بپردازد و پیگیر کارهای او نباشد. گرچه برای این مسائل در داستان توجیهاتی وجود دارد، مثلا این که طاها فکر نمیکرد که نادر و زیور اینقدر آدمهای بدی باشند، به آنها اعتماد داشت، میخواست نامزدش زندگی خودش را بکند و پاسوز او نشود، نمیدانست که وکیلش به یک باره پرونده او را رها میکند و...، اما با تمام این اوصاف، اقدامات ناکافی او پذیرفتنی نیست. او سالها در زندان در این انتظار بوده که از نادر به او خبری برسد تا خیالش از شرکت و دخترش راحت شود، اما خودش اقدامی نمیکند تا از طریق یک دوست یا فامیل دیگر مثلا از وضع دخترش باخبر شود. این شرایط عجیب است و با این که توجیه دارد، اما توجیه آن هم منطقی نیست. چرا که در بسیاری از فیلمها و سریالهای دیگر دیدهایم یک داستان پیچیده مثل برنامهریزی یک قتل، میتواند توسط یک زندانی در زندان انجام شود؛ بنابراین منطقی نیست که یک نفر (فرضا که خارجی هم باشد) طی 20 سال نتواند هیچ ارتباطی با جهان خارج از زندان برقرار کند. دلیل این که هیچ کس بجز زیور و نادر به عنوان اقوام دایی طاها معرفی نمیشوند این است که در غیر این صورت این داستان به کل نمیتوانست اتفاق بیفتد. چون این زن و شوهر نمیتوانستند تمام فامیل را مجاب کنند که از ناپدید شدن باران و این که بیتا را به جای او معرفی کردهاند حرفی به دایی طاها نزنند. بنابراین لازم بود طاها یک شخصیت یکه و تنها در این دنیا باشد و هیچ کس را نداشته باشد تا پایههای داستان شکل بگیرد.
در سریالهای سهیلیزاده معمولا با گروه بازیگران متنوع و جالبی روبهرو هستیم. مثلا در همین سریال، از بازیگری مثل الهام چرخنده که مدتها بود هیچ نقش مهمی به عهده نداشت و میتوان گفت بیشتر در حاشیه سیر میکرد، به عنوان یکی از نقشهای اصلی و محوری استفاده میشود که انتخاب مناسب و به جایی هم به نظر میرسد. همین طور ثریا قاسمی که نقش نهچندان مهم و تأثیرگذاری به عهده دارد، حضور کوتاهی دارد که گرچه چندان کمکی به پیشبرد هدف داستان نمیکند، اما آسیبی هم به آن نمیزند و صرفا جنبههای دراماتیک داستان را پررنگ میکند، اما واقعا مشخص نیست که ملاک و معیار انتخاب بازیگران کمتر شناخته شده یا تازهکار در سریالهای سهیلیزاده چیست؟
گرچه بعضی از این بازیگران مثل شاهرخ استخری و سیاوش خیرابی، نمونه موفقیتآمیز بازیگرانی هستند که این کارگردان معرفی کرده، اما طبیعی است که این اتفاق در مورد همه انتخابهای او رخ نمیدهد. بعضی اوقات شاید بهتر باشد به جای ریسک انتخاب یک بازیگر کمتجربه یا تازهکار، استفاده از بازیگری که قبلا تواناییاش را اثبات کرده، به عنوان یک انتخاب مطمئنتر جایگزین شود.
با وجود تمام خرده ضعفهایی که در آوای باران وجود دارد، باید در نظر گرفت که یک نقطه قوت بزرگ در سریال هست و آن ایجاد تعلیق و کشش در قسمت به قسمت داستان است. در مقایسه با سریالهایی که از همان قسمتهای اولیه و با مطرح شدن داستان، تا آخر سریال قابل پیشبینی است و جذابیتی در آن وجود ندارد که بیننده مثلا 30 قسمت آن را دنبال کند، سریال طولانی آوای باران یک اتفاق خوب است.
داستان این سریال شوکهای متعدد به بیننده وارد میکند و دایره احتمالات او را گستردهتر میکند. گرچه گاهی این شوکها، تنها ترفندهایی برای پیچیدهتر کردن داستان و به اصطلاح زیاد کردن پیاز داغ آن است، اما همینها جنبه سرگرمکننده بودن داستان را تقویت میکنند که برای این سریال یک امتیاز محسوب میشود. چراکه باعث میشود تعلیق در جای جای داستان به وجود بیاید و مخاطب به دیدن ادامه سریال تشویق شود که این اتفاق، معادل موفقیت و پرطرفدار شدن سریال است که در مورد آوای باران میتوان به آن امیدوار بود.
شروینه شجری کهن / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد