همچنین با رهبری امامخمینی در مبارزات ضد رژیم پهلوی بویژه از قیام پانزدهم خرداد 1342 به بعد، مناسبات علما با حکومت دستخوش تحول جدی شد و نقش و جایگاه روحانیان در سیاست و در جامعه تقویت شد.
تجربه تاریخی قیام پانزدهم خرداد 1342 به رهبری امامخمینی دستاوردهای مهمی را به دنبال داشت. اولین پیامد این قیام آن بود که مخالفان را به کلی از دولت پهلوی ناامید کرد. اگر کسانی تا این زمان به اصلاح رژیم امیدوار بودند، از آن پس تحقق هرگونه اصلاحات را جز با فروپاشی رژیم پهلوی ممکن نمیدانستند. از این رو اغلب مخالفتهای مسالمتآمیز و در چارچوب قانون، جای خود را به تلاش برای سرنگونی رژیم پهلوی سپرد. پیامد دیگر قیام پانزدهم خرداد 42، انتقال رهبری مبارزه به روحانیت و بویژه شخص امامخمینی بود. به رغم خشونت رژیم پهلوی در سرکوب قیام پانزدهم خرداد و سپس دستگیری و تبعید امامخمینی به خارج از ایران که به دنبال اعتراض شدید امام به لایحه کاپیتولاسیون و اعطای مصونیت قضایی اتباع آمریکایی از سوی رژیم پهلوی در زمان دولت حسنعلی منصور صورت گرفت، نهضت اسلامی وارد مرحله جدیدی شد. سالهای پس از قیام پانزدهم خرداد هر چند ظاهر آرامی داشت، اما در بطن خود نطفههای انقلاب اسلامی 1357 ایران را پرورش میداد.
پس از قیام پانزدهم خرداد، پایگاه اجتماعی روحانیان انقلابی تحت رهبری امامخمینی در میان تودههای مردم از نفوذ و گسترش عمیقی برخوردار شد. حضور روحانیان در میان مردم، مبارزه با رژیم را رنگی مذهبی بخشید. به رغم فعالیتهای گروههای مختلف سیاسی، مذهبی و غیر مذهبی، ادبیات انقلاب به ادبیاتی مذهبی تبدیل شد که سمبل آن در میان مردم امامخمینی بود.
در سالهای پس از قیام پانزدهم خرداد تا انقلاب اسلامی 1357 ایران، امامخمینی نقش بیبدیلی را در رهبری صبورانه و آگاهانه انقلاب بر عهده گرفت. از مهمترین جلوهها و پیامدهای تلاش امامخمینی در مبارزه با رژیم پهلوی، بر عهدهگرفتن نقش ایدئولوگ انقلاب و تدوین نظریه حکومت اسلامی به عنوان جایگزین رژیم سلطنتی پهلوی بود.
هر چند نظریه ولایت فقیه در آرای فقهی برخی از علمای دینی پیش از امامخمینی و از آن جمله ملااحمد نراقی طرح شده بود، اما هرگز نتوانست به تدوین یک نظریه مدون و منسجم برای تشکیل یک حکومت اسلامی بینجامد. امامخمینی را میتوان پایهگذار واقعی نظریه ولایت فقیه به عنوان محتوای حکومت مطلوب در اندیشه سیاسی تشیع تلقی کرد. هر چند امامخمینی نظریه ولایت فقیه را ابتدا در کشف الاسرار که در سال 1323 نگاشته شده بود طرح کرد، اما به طور هر چه جدیتر و مدونتر، پس از سال 1348 بود که در درس فقه خود در نجف اشرف به تبیین آن پرداخت و در همان ایام تحت عنوان «حکومت اسلامی» نیز منتشر شد. به موجب اندیشه سیاسی امام، فقها به نیابت از ائمه معصومین در عصر غیبت، اداره امور سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی را در اختیار دارند.
از نوآوریهای مهم امامخمینی درباره نظریه حکومت در اسلام و جامعه اسلامی آن بود که او محتوای اسلامی حکومت را در قالب و شکل جمهوری ارائه کرد. امامخمینی با طرح نظام جمهوری اسلامی که از تلفیق 2 رکن اسلامیت و جمهوریت شکل گرفت، نهتنها ایدئولوژیها و نظامهای سیاسی متکی به 2 قطب و قدرت بزرگ نظام کاپیتالیستی غرب و سوسیالیستی شرق را به چالش گرفت، بلکه پایهگذار نوآوری در اندیشه سیاسی اسلام شد. امام با طرح نظریه «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش» مدل جدیدی را طراحی کرد که بر 2 عنصر مکمل اسلامیت و جمهوریت تکیه دارد. امام به صراحت تأکید کردهاند: ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی بر آرای عمومی1 و « آن رژیمی را که میخواهیم یعنی اسلامی، اسلامی است که در آن دموکراسی مندرج است و مردم آزادند.» 2
جمهوریت از دیدگاه امامخمینی، به معنای پذیرش حق مردم در انتخاب نوع نظام سیاسی و حاکمان اشاره دارد. مردم از دیدگاه امام از ارکان مشروعیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی تلقی میشوند. نظر و رأی مردم از دیدگاه امام فقط در مراحل اولیه تأسیس نظام شرط نیست، بلکه جمهوری اسلامی مقید به حضور مداوم مردم و نظارت دائمی آنها برمسوولان است. امامخمینی مشارکت مردم و حضور دائم آنان در صحنه را موجب افزایش درجه خلوص حکومت و استحکام انقلاب دانسته3 و حکومت را وسیلهای میداند برای تحقق بخشیدن به هدفهای عالی اسلام و خدمت به مردم. از همین دیدگاه است که به صراحت تأکید کردهاند: «ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلامی و خدمت به مردم استفاده کنند.»4
افکار و مواضع سیاسی امامخمینی در روند مبارزات بر ضد رژیم پهلوی به خوبی نشاندهنده اهمیت جایگاه مردم در حکومت و جامعه است. امام در دلایل نفی سلطنت تأکید کردهاند که با رژیم سلطنتی مخالف هستند زیرا سلطنت متکی به آرای مردم نیست و مردم هیچ نقشی در تعیین سلطان ندارند.5 از دیدگاه امام، درنظام سلطنتی هیچ نظارتی بر سلطان صورت نمیگیرد،6 و لذا سلطنت با حقوق بشر مخالف است، زیرا هر ملتی باید سرنوشت خود را خود تعیین کند.7 امامخمینی در تبیین حکومت اسلامی و نقش مردم در آن حق انتقاد از مدیران و مسؤولان حکومت را از حقوق مردم دانسته و تأکید کردهاند: «هر فرد از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانعکننده دهد و در غیر این صورت، اگر به خلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.» 8
دقت در اندیشهها و سیره عملی امامخمینی و پایبندی به آن، متضمن درسهایی ارزشمند برای همه مسوولان نظام جمهوری اسلامی و شخصیتها و فعالان سیاسی و اجتماعی دلبسته به امام و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. حاکمیت قوانین الهی و ولایت فقیه، نفی استبداد داخلی و استکبار خارجی، تأکید بر اسلام ناب محمدی(ص) و نفی هر گونه تحجر و مقدسمآبی دینی، عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق و آزادیهای مشروع و قانونی ملت، اتکای نظام سیاسی ـ اسلامی به رای و اراده مردم، حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نقش بنیادین آنان در تمام امور کشور و پاسخگو بودن همه مسوولان نظام به ملت و تلاش آنان برای خدمت به مردم، از جمله مهمترین شاخصههای گفتمان سیاسی امامخمینی است. نمیتوان و نباید امام را مصادره به مطلوب کرد. کسانی که داعیه پیروی از امامخمینی را دارند باید تمامیت افکار و مواضع سیاسی امام را مبنا و الگوی پیروی خود قرار دهند.
گفتمان سیاسی امام درباره حکومت و مردم میآموزد که حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی جز از راه اجرای نظام عادلانه اسلامی و تفاهم و همدلی برای اصلاح نقاط ضعف و تلاش هر چه بیشتر برای خدمت به مردم و دفاع از حقوق آنان در جامعه میسر نخواهد بود. وجود برخی اختلافات سلیقهای و جناحی نباید مانع تحمل نقدپذیری و توجه به ضرورت همدلی در خدمت به مردم شود. همه آنانی که ادعای دلبستگی به امام و انقلاب و جمهوری اسلامی را دارند، فارغ از اختلافات سلیقهای و جناحی، باید با پرهیز از افراط و تفریط و اجتناب از خشونت و تهدید، مصالح و منافع انقلاب و نظام و مردم را بر منافع شخصی و جناحی ترجیح دهند. همان گونه که امامخمینی تصریح و تاکید کردهاند: «در نظام اسلامی، محیط، محیط محبت است. محیط برادری است. نه یک محیط رعب» 9 زیرا «مساله، مساله خدمتگزاری دولت به ملت است. نه فرمانفرمایی دولت به ملت، همین فرمانفرمایی جدا میکند شما رااز ملت و ملت را از شما و منشأ مفاسد زیاد میشود. » 10
مریم پروین
منابع و مأخذ
1. صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، جلد 2، ص 164. 2. همان، جلد 3، ص 43. 3. همان، جلد 3، ص 31. 4. حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امامخمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 108. 5. صحیفه نور، جلد 4، ص 242. 6. همان، جلد 18، ص 201. 7. همان، جلد 5، ص 15 8. همان، جلد 3، صص 85 و 86. 9. همان، جلد 4، ص 212. 10. همان، جلد 8، ص 146.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد