برای شروع گفتوگو و آشنایی بیشتر مخاطبان با شما از نحوه ورودتان به عرصه شعر بگویید.
فاطمه نانیزاد: پدر و مادرم در دوران کودکی بیشتر کتاب منظوم برایم میخریدند. در همان ایام سعی میکردم حرفهای عادی را هم منظوم بزنم. پدرم در جشن تولد ۹سالگیام به من یک دیوان پروین هدیه داد. شعرهای پروین به من فهماند یک زن هم میتواند به طور جدی واردعرصه شعر شود. در دوران دانشجویی تعاملات من با شعر و ادبیات تقریبا جدیتر شد.
ربابکلامیفرد: میتوانم بگویم شاعری در خون ماست و خانوادگی دستی بر آتش شعروادبیات داریم. از بچگی همیشه پدرم (ولیالله کلامیفرد) را میدیدم که شعر مینویسد. اولین مواجهه من با شعر دیوان پروین و دیوان حافظ بود. چون کتابهای شعر کودکانه در شهرستان ما (زنجان) به سختی پیدا میشد. علاوه بر عاطفه زنانه شعر پروین، مرحوم برادرم (سعید) هم در شعردوست شدن من تأثیر زیادی داشت. دیوان پروین دست من بود و دیوان حافظ دست سعید. وقتی پدرم مطلع شده بود که شعر میگویم از من حمایت کرد. همراهی همسر و حمایت پدرم باعث شد شعر سرودن را جدیتر پیگیری کنم.
اولین تصویری که از روضههای فاطمیه در ذهن دارید چگونه است؟
رباب کلامیفرد: پیشتر در زنجان برعکس محرم و صفر، ایام فاطمیه زیاد پررنگ نبود. به همین دلیل یادم نمیآید که در بچگی روضه فاطمیه رفته باشم. شاید اولین تصویر من از روضه فاطمیه مربوط به همان روضه خانگی ایام فاطمیه خانه پدریام، اوایل دهه ۷۰ است که پدر نیت کرد و روضه فاطمیه گرفت. بدون اغراق علم روضه فاطمیه توسط پدرم در زنجان برافراشته شد. پدرم از روز ولادت حضرت زینب(س) تا روز شهادت حضرت زهرا(س)،(روایت ۷۵روز) به مدت ۱۰روز چراغ روضه را در خانه روشن میکردند. این روضه متعلق به مسجد و هیأتی نبود. موقعی که در حال ساخت منزل جدید بودیم، بابا زیرزمین را به نیت برگزاری روضه با سروشکل حسینیه ساخت تاروضهها وجشن نیمهشعبان را برگزار کنیم. پدرم در سالهای ابتدایی فقط از مداحان آذریزبان مثل حاجآقا مؤذن،حاج داوود علیزاده، مرحوم مؤذنزاده اردبیلی، شهروز اردبیلی، حاجآقا تمدن، عاملی و اساتید زنجان مثل غلامرضا عینیفرد، حاجاصغر گنجخانلو، حاج جواد رسولی، آقای حیدری و...دعوت میکرد.حاجداوود علیزاده نذر دارندکه هرسال چراغ شب اول روضه را خودشان روشن کنند. به مرور زمان مداحان و وعاظ تهرانی هم به این جلسه دعوت شدند.
فاطمه نانیزاد: دردوران کودکی بیشترهمراه خانوادهبه اماکن مقدسه مثل حرمحضرتمعصومه(س)میرفتیم ودر روضههای آنجا شرکت میکردیم. آن موقع روضههای فاطمیه مهجور بود. همچنین مراسمهایی را که در خانه مادربزرگم برگزار میشد به خاطر دارم. بیشتر در کودکی درایام محرم وصفر به هیأت میرفتیم. زمان نوجوانی روضههای فاطمیه پررنگتر شد و به هیأتهای بزرگتر و سرشناس میرفتیم.
اولین شعر آئینی را چه زمانی نوشتید؟
فاطمه نانیزاد: در دوران دانشجویی که به صورت حرفهای وارد عرصه شعر و شاعری شدم شروع به سرودن شعر آئینی کردم. البته شعری را که در کلاس ادبیات مدرسه خوانده بودم در رابطه با مادر بود. این شعر را در ایام شهادت حضرت زهرا سروده بودم و تلاش کردم با شهادت ایشان ارتباط پیدا کند.
رباب کلامیفرد: در دوران دبیرستان آن شعر را گفتم. نمیدانم آن را میتوانم شعر حساب کنم یا نه. اولین شعرم را که سابقه آئینی داشت زمان حمله داعش سرودم. «و شهادت گل سرخی است که چیدن دارد/ آرزویی است که ولله رسیدن دارد». این شعر اولین غزل کامل من بود و قبل از این همه سرودههایم تکبیت بود. یک مثنوی محاورهای هم برای آیلان (کودک سوری که جنازهاش بهواسطه امواج دریا به ساحل رسیده بود) سروده بودم. این شعر اولین شعر کامل من به زبان محاوره بود. شعر شهادت اولین شعر کامل من به زبان کلاسیک بود. بعد از این اشعار گاهی با ترس و لرز شعر آئینی میسرودم. اگر جایی پدر حضور داشته باشند به احترامشان شعر نمیخوانم. تنها جایی که بابا حضور داشتند و من شعر خواندم، همین امسال در محضر مقام معظم رهبری بود.
وقتی اشعارتان را در هیأت میشنوید چه احساسی پیدا میکنید؟
فاطمه نانیزاد: اصولا شعرم را برای کسی میفرستم و فقط در پیج خودم منتشر میکنم. دوستانی که لطف دارند شعر را برمیدارند و در هیأت میخوانند. بعد که ویدئوی مجلس رابرای من میفرستند خرسند میشوم. ازاینکه شعرمن خوانده شده خدا را شکر میکنم. این جمله امام صادق(ع) حالم را خیلی خوب میکند که فرمودهاند: شماهر بیتی را میسرایید، یک بیت برای آن دنیایتان میشود. این برای من خیلی ارزشمند است. چه کسی بدش میآید ماحصل تلاشش در هیأت خوانده شود و مردم با آن اشک بریزند؟ این برای من افتخار است. گل سرسبد اشعار آئینی من هم این بیت است: «بابالجواد راه ورودی به قلب توست/ حاجت رواست هر که از این راه میرود». دوستان من وقتی به مشهد میروند با این بیت مرا یاد میکنند. بهواسطه همکاری با حاج سعید حدادیان اشعار زیادی به ایشان دادهام ولی هیچگاه این اشعار را جمعآوری نکردهام.
رباب کلامیفرد: چیزی را که برای اهلبیت خرج کردی دیگر پس نمیگیری؛ درست مثل مادر وهب که سر فرزندش را به سمت دشمن پرتاب کرد. من هم در حقیقت خیلی شعرم به هیأت راه پیدا نکرده. این هم که گفتم پدر شعر مرا در هیأت خواندند، خیلی اتفاقی رخ داد. جدا از شعری که پدر خواندند، شعر من خیلی به هیأت راه پیدا نکرده است. برای من غیر از سختیهای ارتباط با مداح نامحرم، به واسطه شهرت پدرم خط قرمزهای دیگری نیز وجود دارد.
در شعر فاطمی شعر شعرای خانم به آقایان برتری دارد؟
رباب کلامیفرد: به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. نمیخواهم بگویم کدام شعر برتری دارد. آقایان هم از زاویه نگاه خودشان برای مادر سادات شعر میگویند. برای ما خانمها بهدلیل اینکه از موضع حیا برخورد میکنیم، یکسری چیزها همیشه مستور بوده. ما بهدلیل رعایت حیا و عفت نمیتوانیم بهراحتی به لطمات جسمی که به حضرت زهرا وارد شده، اشاره کنیم اما آقایان خیلی راحت در اشعارشان به این موضوع اشاره میکنند.
فاطمه نانیزاد: این ویژگی شخصیت آقایان است که در شعرشان نیز منعکس میشود. تفاوت شخصیتی مردانه وزنانه در شعر هم انعکاس پیدا میکند. بهدلیل حیای زنانه، ماخانمهامستورتر نگاه میکنیم.خانمها دراین دو دهه اخیرشعرشان پیشرفت زیادی داشته. شکر خدا تعداد شعرای خانم هم زیادشده است. شعر فاطمی خانمها رشد قابل ملاحظهای داشته است.
شعرفاطمی نقطه اتصال حماسه وعاطفه است.حضرت زهرابرای دفاع از ولیشان پشت در میروند.این ولی کیست؟ همسر ایشان است. هنگامی که ولی و همسر یکی باشد، حماسه وعاطفه همزمان به اوج خود میرسد. شاعروظیفه دارد ارزشها و وقایع تاریخ رادرساحت کلمات انتقال دهد. حال شعرای خانم وظیفهدارند این انتقال رابه صورتعفیفترین شکلانجام دهند.
رباب کلامیفرد: شعر فاطمی دقیقا مرز نکاتی است که خانم نانیزاد گفتند. شاعر اگر قرار باشد برای کلمات ساحت قائل شود باید در شعر فاطمی این ساحت را رعایت کند. حضرت زهرا کسی هستند که جلوی نابینا حجاب دارند. ما چطور میتوانیم از مصائب ایشان بیپرده حرف بزنیم؟ گاهی وقتها بعضی اشعار و نوحهها را که میشنوم به خودم میگویم چطور شاعر و مداح میتواند در محضر امام زمان(عج) این حرفها را درباره مادرشان بزند؟! شاعر در مقام سراینده شعر هیأت باید خودش را در محضر امام زمان ببیند و ادب و معرفت را لحاظ کند.
فاطمه نانیزاد: در شعر و روضه فاطمی این مسأله حساستر میشود. در حماسه عاشورا هم در جایی که از مخدرات صحبت میکنیم باید مرزهای عفاف و مستوری رعایت شود. شاعر و مداح دارد از ناموس آلالله حرف میزند. بنابراین باید مرزبندیها را رعایت کند. اصلا شاعر وظیفه دارد در شعرش حرمتها را حفظ کند. سراینده شعر و روضهخوان دارد زاویه دیدش را به مخاطب القا میکند.
فاطمه نانیزاد: در انتقال مضمون شعر عفیفانه هوشمندی مداح یا خواننده شعر خیلی مهم است. این هوشمندی میتواند در فهم مضمون شعر به مستمع کمک شایانی بکند. بهنظر من تفاوت نگاه در آقایان و خانمها به نوعی باعث شده اصل روضه و حریم مخدرات در شعر حفظ شود. هم باید در بیان اصل تاریخ و روضه امین باشیم و هم در انتخاب واژگان دقت کنیم تا خدای نکرده جسارتی صورت نگیرد و بیان حماسه و عاطفه هم در نقل واقعه لحاظ شود.
رباب کلامیفرد: رعایت مرزبندیها در روضه فاطمیه بسیار سخت است. زیرا علاوه بر چیزهایی که گفتیم باید طوری روضه بیان شود که مسأله اختلاف بین شیعه و سنی صورت نگیرد.
فاطمه نانیزاد: ما باید در روضه حضرتزهرا مخاطب تربیت کنیم. اگر مخاطب تربیت شده باشد میتواند مداح را هم تربیت کند و اجازه ندهد هر چیزی را بخواند.
برای دل خودتان یا رضایت حضرات آلالله شعر میگویید؟
رباب کلامیفرد: برای دل خودم چیزهایی را عرضه میکنم تا ایشان بپسندند. خیلی از اشعار هستند که ایراد وزنی دارند اما به آنها نظر شده و در دهان همه افتادهاند.
فاطمه نانیزاد: شعر «سلام فرمانده» اگرچه به لحاظ ادبی ممکن است کامل نباشد ولی بهدلیل خلوصی که در آن هست، امضای امامزمان را دارد و همانطور که دیدید با عنوان «سلام یا مهدی» جهانی شد.
حالم با شعری که میگویم خوب است
رباب کلامیفرد: وقتی شعری درباره غزه میسرایید بایدبهگونهای باشد که درآن نگاه زنانه وحماسی راتلفیق کنید. اصطلاحا به این شعرها محفلی میگویند.بهخاطر اینکه برای جای خاص و موضوع خاص سروده میشوند باید به چیزهای دیگر هم فکر کنیم.
فاطمه نانیزاد: ما ابتدا شعر را برای خودمان میگوییم.وقتی احساساتمان درموردیک موضوعی غلیان میکند دررابطه با آن موضوع شعر مینویسیم.من حالم با شعرخوبی که میگویم خوب است.فرقی نداردکه جمعیت سه نفر باشدیاسه هزار نفر.