جام جم سرا: واقعیت این است که بیماران روانی همانند بیماران جسمی هستند؛ با این تفاوت که در بیماری جسمی -اگر مسری باشد- خطر سرایت به دیگران وجود دارد، و نزدیکان بیمار هیچگاه دست روی دست نمیگذارند تا شاهد تحلیل او و افزایش بیماری و رنج عزیزشان یا سرایت بیماری به اطرافیان شوند؛ بیمار نیز اغلب براحتی مریضی خود را میپذیرد و تن به درمان میدهد، اما در بیماری روانی اگرچه خطر سرایت و مسریبودن مریضی در کار نیست، خطرات رفتاری ناشی از بیماری روانی، بیمار و اطرافیان او را دربرمیگیرد، آنها را مدام در چاهی عمیقتر فرو میبرد و هر دو طرف مریض و اطرافیان را آزردهخاطر و رنجیدهتر میسازد؛ با این حال، هم خود و هم نزدیکان بیمار به بهانههای گوناگون دست روی دست میگذارند و از درمان خودداری میکنند!
در مبحث حفظ سلامت خانواده، کسب و افزایش اطلاع و آگاهی در این زمینه اهمیت ویژهای دارد و هم خانواده و هم فرد بیمار نیاز به راهنمایی دیگران و کمک به یکدیگر دارند. همانطور که اگر یکی از اعضای خانواده مبتلا به بیماری جسمی سادهای چون سرماخوردگی شود، دیگر اعضاء به تیمار و مراقبت از او روی میآورند. عجیب است که وقتی صحبت از بیماریهای روانی میشود، توازن و علایق اینقدر متفاوت میشود مثلا هنگامی مردی به عنوان شوهر یا پدر روزبهروز عصبانیتر میشود و آرامش را از اعضای خانواده میگیرد، زنی در قالب همسر یا مادر که مدام تندخویی میکند و در آسایش شوهر یا فرزندان خلل ایجاد میکند، فرزندی که هر روز بیش از پیش سرکشتر میشود و... نهتنها زندگی، کار، پیشرفت و سلامت خود و خانواده را روزبهروز تحلیل و از بین میبرند، بلکه باعث شکلگیری و گسترش اثرات سوء رفتاری دیگر میشوند و راهی آسان و قابل درمان و کمهزینهتر را برای بهبود بیماری در پیش نمیگیرند و به جای آن به راههای دشوار و دادخواهانه و پرهزینهتر برای پایاندادن به زندگی مشترک یا علائق و عواطف و... روی میآورند.
برای درمان نواقص و اختلالات روانی، باید اقدام کرد نه تحمل. اولین قدم برای تغییر و حفظ سلامت خانواده و جامعه نیز، تغییر برداشت و نگاه افراد درباره بیماریهای روانی است |
بیماریهای روانی تهدیدکننده فرد و خانواده، به دلایل متعددی پدید میآیند. ممکن است یک ضربه مغزی یا بر هم خوردن تعادل هورمونها و مواد شیمیایی بدن، از بینرفتن بخشی از سلولها یا اعصاب مغز یا علل محیطی و زیستی سبب وقوع آنها شود ولی به هر طریق، اولین قدم برای تغییر و حفظ سلامت خانواده و جامعه، تغییر برداشت و نگاه افراد و جامعه در این زمینه و اصلاح شناخت و دانش آنها از بیماریهای روانی است. افراد خانواده باید بپذیرند اینگونه بیماریها همانند نارساییهای کلیوی، گرفتگیهای قلبی، ابتلا به دیابت یا سرماخوردگی و... قابل درماناند و وقوع یا ابتلا به آن عموما تقصیر کسی نیست و با مراجعه به متخصصان حاذق میتوان از شرّشان راحت شد.
همانطور که گرفتگی بینی ممکن است نشانه ابتلا به زکام یا سرفه، نشانه ابتلا به بیماری سرماخوردگی باشد و فرد را در صورت بیتوجهی چند روزی از پا بیندازد و به دیگران سرایت کند، رفتار پرخاشگرانه، انحراف جنسی، شک و بدبینی، عصبانیتهای بهاصطلاح غیرقابل کنترل، کودکآزاری، از کوره دررفتنهای بیدلیل و در شکلهای پیشرفتهتر، افسردگی، اسکیزوفرنی، یافتن شخصیتی دوقطبی و... هم نشانه ابتلا به بیماری بوده، به روان و فعالیت افراد در صورت بیتوجهی بیشتر آسیب میزند و بر روحیه دیگران اثرات سوء میگذارد.
به عبارت کوتاهتر اعضای خانواده باید بپذیرند برای درمان نواقص و اختلالات روانی فرد بیمار باید اقدام کنند نه تحمل. در غیر این صورت آنچه کانون گرم خانواده نامیده میشود بسرعت به محیط سرد و از هم فروپاشیدهای بدل خواهد شد که سرانجامش فناشدن سالهایی از عمر برای یکایک اعضای آن خواهد بود. خوب است نگاهمان را به بیماریهای روانی تغییر دهیم.|ضمیمه «چاردیواری» جام جم|رشید حسام|
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد